بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
ابوالفضل هادي منش شمول بنده نوازي پروردگارتان [مهرورزي و] رحمت را برخود واجب نموده است 1. « وَرَحمَتي وَسِعَتْ كُلَّ شّيءٍ» 80 ؛ « رحمت من همه چيز را در برگرفته است.» 2. «كَتَبَ رَبُّكُم عَلَي نَفسِهِ الرَّحمَةَ»؛ 81 « پروردگارتان [مهرورزي و] رحمت را برخود واجب نموده است.» 3. قالَ اَعرابي: يا رَسُولَ اللهِ! مَن يحاسِبُ الخَلقَ يومَ القِيامَةِ؟ قالَ: اَللهُ عَزَّوَجَلَّ قالَ: نَجَوْنا وَرَبِّ الكَعْبَةِ. قالَ وَكَيفَ ذاكَ يا اعرابِي؟ قالَ: لأنَّ الكَريمَ إذا قَدَرَ عَفا؛ مردي اعرابي گفت: اي رسول خدا! در روز رستاخيز چه كسي حساب خلق را محاسبه مي كند؟ فرمود: خداي بلند مرتبه. اعرابي گفت: به پروردگار كعبه سوگند كه نجات يافتيم. پيامبر صلي الله عليه وآله فرمود: اي اعرابي! چگونه چنين است؟ عرض كرد: كريم هر گاه قدرت [بر انتقام] يابد گذشت مي نمايد.» 82 اي خداوند كريم و دلنواز اي رحيم و خالق بنده نواز نيستم ناخوانده اي صاحب عطا آشنايم خود مرا گفتي بيا گفته بودي شب تو با من رازكن بي نيازا، آمدم در باز كن بنده نوازترين مولا در قوم بني اسرائيل خشكسالي آمد و حضرت موسي عليه السلام مردم را براي دعا و طلب باران به كوه طور فرا خواند. جمع زيادي از مردم، عرفا و حق شناسان درگاه الهي همراه شدند و مشغول دعا گرديدند. اما پس از مدتي طولاني دعا و انابه، قطره آبي از آسمان نباريد. موسي عليه السلام از خداوند سؤال كرد: دليل عدم استجابت دعاي آنان چيست؟ خطاب آمد: در جمع شما، جوان گنهكاري هست كه حضور او مانع بالا رفتن دعاي شما مي شود. موسي عليه السلام رو به مردم كرد و فرمود: آن جوان گنهكار كه خود هم مي داند، جمع ما را ترك گويد تا دعاهايمان مستجاب شود. اما كسي بلند نشد. در همين حين، باران شروع به باريدن كرد. موسي عليه السلام عرضه داشت: پروردگارا! آن جوان كه هنوز از بين ما بيرون نرفته است؟ خطاب رسيد: اي موسي! وقتي تو سخنت را با اين جماعت گفتي، آن جوان شرمنده شد و ترسيد كه در ميان جمع سرافكنده شود. ما نمي توانيم شرمندگي بنده خود را ببينيم، بنابراين گناهانش را تبديل به حسنات كرديم و باران را بر شما نازل نموديم. 83.» اي كريمي كه از خزانة غيب گبر و ترسا وظيفه خور داري دوستان را کجا کني محروم تو که با دشمنان نظر داري سنت الهي بنده نوازي 1. چشم پوشي از گناهان: عن ابي جعفر عليه السلام أنَّهُ قالَ: « ما مِنْ عَبْدٍ يخْطي خُطُواتٍ في طاعَةِ اللهِ إِلاّ رَفَعَ اللهُ لَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ دَرَجَةً وَحَطَّ عَنْهُ بِها سَيئَةً؛ 84 بنده اي نيست كه در راه فرمان برداري از خدا گامهايي بردارد مگر اينكه خداوند در مقابل هر گامي كه برمي دارد او را درجه اي بالا برد و با آن گناهي از او ببخشد.» 2. بنده نوازي براي عبرت پذيري: عن ابي عبد الله عليه السلام أنَّهُ قالَ: إنَّ اللهَ وَسَّعَ أرْزاقَ الحُمْقي لِيعْتَبِرَ العُقَلاءُ أنَّ الدُّنيا لَيسَ ينالُ مَا فيها بِعَمَلٍ وَلا حِيلَةٍ؛ 85 خداوند روزي مردمان نادان را گسترش مي بخشد تا خردمندان پند گيرند « كه روزي در دست خداست] و بدانند كه در دنيا چيزي با تلاش و چاره انديشي [بدون خواست پروردگار] به دست نمي آيد.» 3. گذشت هنگام انتقام: عن الصادق عليه السلام أنَّهُ قالَ: « العَفْوُ عِندَ القُدرَةِ مِن سُنَنِ المَرسَلينَ وَاَسْرارِ المُتَّقينَ وَتَفسيرُ العَفوِ أنْ لاتَلزَمَ صاحِبَكَ فيما أجْرَمَ ظاهِراً وَتَنْسي مِنَ الاصلِ ما اُصِبْتَ مِنْهُ باطِناً وتَزيد عَلَي الاحسانِ إحساناً وَلَن تَجِدَ إلي ذلكَ سبيلاً إلاّ مَن قَد عَفا الله ُ وغَفَرَ لَهُ مَا تَقَدَّمَ مِن ذَنبِهِ وَزينَهُ بِكِرامَتِهِ وألبَسَهُ مِن نُورِ بَهائِهِ لانَّ العَفوَ وَالغُفرانَ صِفّةٌ مِن صِفاتِ اللهِ تَعَالَي في أسرارِ أصفيائِهِ؛ 86 گذشت هنگام قدرت از شيوه هاي پيامبران و از رازهاي پرهيزگاران است و معناي واقعي گذشت آن است كه در ظاهر، كاري را كه طرف مقابلت مرتكب شده است به رويش نياوري [و واكنشي از خود نشان ندهي] و در باطن هر كار خلافي را كه از او به تو رسيده فراموش كني و بر احسان خويش [نسبت به وي] بيافزايي و كسي بر اين كار موفق نمي شود مگر آن كس كه خدا او را مورد عفو خويش قرار مي دهد و گناهان گذشته اش را بر او مي بخشايد و او را به بزرگي و كرامت خويش مزين مي سازد و از نور خويش بر تنش مي پوشد؛ زيرا گذشت و بخشش صفتي است از صفات خداي بزرگ كه در درون برگزيدگان خود قرار داده است.» اي پرده پوش معصيت عاصيان تمام بر درگه تو ديدة اميد خاص و عام کار تو عفو و بخشش و انعام روز و شب شغل تو فضل و رحمت و اكرام صبح و شام جز معصيت نكرده و خواهم ز تو بهشت اي خاك بر سر من و اين آرزوي خام پي نوشت: 80) اعراف / 156. 81) انعام / 54. 82) مجموعه ورّام، ج1، ص9. 83) مصابيح القلوب، ص 212. 84) مستدرك الوسائل، ج11، ص258. 85) فروع كافي، ج 5، ص82. 86) مستدرك الوسائل، ج 9، ص5. منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره 71.