بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
ابوالفضل هادي منش ضرورت پايداري در برابر شيطان اي فرزندان آدم! [مراقب باشيد] شيطان فريبتان ندهد چنان كه پدر و مادرتان را از بهشت بيرون راند 1. دشمني شيطان: «إنَّ الشَّيطانَ لَكُم عَدُوٌّ فَاتَّخِذُوهُ عَدُوّاً»؛ 148 «شيطان دشمن شماست، پس او را دشمن خود بداريد.» 2. مراقبت بر فريب نخوردن از شيطان: «يا بَنِي آدَمَ لاَيفْتِنَنَّكُمُ الشَّيطانُ كَمَا أخْرَجَ أبَوَيكُم مِنَ الجَنَّةِ»؛ 149 «اي فرزندان آدم! [مراقب باشيد] شيطان فريبتان ندهد چنان كه پدر و مادرتان را از بهشت بيرون راند.» 3. صف آرايي در برابر وسوسه هاي شيطاني: عن امير المؤمنين عليه السلام أنَّهُ قالَ: «صافُوا الشَّيطانَ بِالمُجاهَدَةِ وَاغْلِبُوهُ بِالمُخَالَفَةِ 150 ؛ در برابر شيطان براي جنگ با او صف آرائي كنيد و با مخالفت بر او چيره شويد.» برخي ابزارهاي شيطان در گمراه ساختن انسان 1. به فراموشي انداختن: «وَإمَّا ينْسِينَّكَ الشَّيطانُ فَلا تَقعُدْ بَعدَ الذِّكري مَعَ القَومِ الظَّالِمينَ»؛ 151 «و اگر شيطان تو را به فراموشي انداخت، پس از توجه، ديگر با ستمكاران منشين.» 2. دشمني و كينه انداختن در دلها: «إنَّما يريدُ الشَّيطانُ أنْ يوقِعَ بَينَكُمُ العَداوَةَ وَالبَغْضاءَ»؛ 152 «به درستي كه شيطان مي خواهد بين شما كينه و دشمني اندازد.» 3. تزيين اعمال ناپسند: «فَزَينَ لَهُمُ الشَّيطانُ أعْمَالَهُم وَهُوَ وَلِيهُمُ اليوْمَ وَلَهُمْ عَذابٌ أليمٌ»؛ 153 «شيطان كردار ايشان (امتهاي پيشين) را در نظرشان زينت داد، پس او امروز دوستدارشان است و براي آنها عذابي دردناك است.» 4. وعده هاي دروغين: «يعِدُهُمْ وَيمَنِّيهِمْ وَما يعِدُهُمُ الشَّيطانُ إلاَّ غُرُوراً» 154 ؛ « [شيطان] وعده شان مي دهد و به آرزو كردن وادارشان مي كند و جز فريب، شيطان وعده شان ندهد.» 5. ترساندن از فقر: «... اَلشَّيطانُ يعِدُكُُمُ الفَقْرَ»؛ 155 «شيطان به تهي دستي وعده تان مي دهد.» 6. وسوسه: «مِنْ شَرِّ الوَسْواسِ الخَنَّاسِ * الَّذي يوَسْوِسُ في صُدورِ النَّاسِ» 156 ؛ «از شر وسواس خناس (شيطان) كه در دلهاي مردم وسوسه مي كند.» 7. يادآوري شهوات، لذتهاي زودگذر و آرزوهاي بلند: عن الامام الرضا عليه السلام أنَّهُ قالَ: «إنَّ إبْليسَ لَهُ خُرطُومٌ كَخُرطُومِ الكَلْبِ واضِعَةٌ عَلَي قَلْبِ ابْنِ آدَم يذَكِّرُهُ الشَّهَواتِ وَاللَّذَّاتِ وَياْتيهِ بِالأمانِي وَيأتيهِ بِالوَسوَسَةِ عَلَي قَلْبِهِ يشَكِّكُهُ في رَبِّهِ فَإِذا قالَ الْعَبْدُ: «أعوذُ بِاللهِ السَّميعِ العَليمِ» أخْرَجَ خُرطُومَهُ مِن قَلبِهِ 157؛ براي شيطان پوزه اي است مانند پوزه سگ كه آن را در دل آدمي مي نهد و او را به ياد شهوات و لذتهاي نفساني مي اندازد و او را سرگرم آرزوها مي كند و وسوسه را در قلب او مي افكند كه در نتيجه او را نسبت به آفريدگارش در شك و ترديد واقع كند و هر گاه كه آن بنده بگويد: پناه مي برم به خداوند شنواي دانا، خرطومش را از قلب او بيرون مي كند.» ابزار شيطان روزي شيطان به صورت پيرمردي در آمد و نزد حضرت سليمان عليه السلام رفت. حضرت سليمان عليه السلام از او پرسيد: «تو با امت موسي عليه السلام چه مي کني؟» گفت: «حب دنيا را بر دلهايشان مي اندازم.» پرسيد: «با امت عيسي عليه السلام چه مي کني؟» گفت: «آنها را با تثليث و شرک، اغواء خواهم نمود.» پرسيد: « با امت خاتم النبيين صلي الله عليه و آله چه مي کني؟» گفت: « آنها را وا نمي گذارم تا درهم و دنيا را برايشان محبوب تر از لااله الا الله قرار دهم.» 158 دوزخ است ابليس و دوزخ اژدهاست کو به درياها نگردد کمّ و کاست هفت دريا را در آشامد هنوز کم نگردد سوزشش آن خلق سوز پي نوشت: 148) فاطر / 6. 149)اعراف / 27. 150) بحار الانوار، ج69، ص290. 151) انعام / 68. 152) مائده / 91. 153) نحل / 63. 154) نساء / 9. 155) بقره / 268. 156) ناس / 4 و 5. 157)بحار الانوار، ج67، ص49. 158) عبدالحسين دستغيب، داستانهاي شگفت، تهران، انشارات صبا، 1360 ش، ص 195. منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره 71.