عالم ذر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عالم ذر - نسخه متنی

رحیم لطفی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
رحيم لطفي
عالم ذر
سؤال: عالم ذر چيست؟ و در كجا است؟
پاسخ: در قرآن مجيد سخن از يك پيمان، عهد، ميثاق و گواهي به ميان آمده است كه خداوند از انسانها گرفته است. روشن‌ترين آيه‌اي كه بر اين حقيقت دلالت دارد، آية 172 سورة اعراف است كه به «آية ذر» معروف شده است. اين آيه دقيق‌ترين معني و شگفت‌ترين نظم را دارد. (1) آيات ديگري نيز مفسر همين حقيقت معرفي شده‌اند. (2)
خداوند در قرآن مي‌فرمايد: «وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَني آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلي أَنْفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلي شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلينَ»؛ (3)«به ياد آور زماني را كه پروردگارت از پشت [و صلب] فرزندان آدم، ذرية آنها را بر گرفت و آنان را گواه بر خويشتن ساخت [و فرمود] : آيا من پروردگار شما نيستم؟ گفتند: آري، گواهي مي‌دهيم. [چرا چنين كرد؟] براي اينكه در روز رستاخيز نگوييد ما از اين غافل بوديم.»
از آنجا كه در اين آيه سخن از ذريه (فرزندان خردسال) آدم ـ عليه السلام ـ به ميان آمده، از اين آيه به «آيه ذر» ياد مي‌كنند و به خاطر كلمة «ألست» به «پيمان ألست» معروف است. همچنين لفظ ذريه در قرآن نوزده بار وارد شده كه درتمام موارد نسل انسان مراد است. (4)
در تفسير اين آيه دربارة اينكه عالم ذر چگونه، در كجا و حضور فرزندان آدم ـ عليه السلام ـ چگونه بوده، احاديث و به دنبال آن سخن دانشمندان گوناگون است.
در اينجا به بيان دو ديدگاه بسنده مي‌شود:
اول. منظور از اين عالم و اين پيمان «عالم استعدادها» و «پيمان فطرت» است؛ به اين معني كه هر گاه فرزندان آدم به صورت نطفه از صلب (پشت و كمر) پدران به رحم مادران كه بيش از يك ذره نيستند، منتقل مي‌شوند، خداوند استعداد و آمادگي فهم و شناخت ربوبيت و توحيد را به آنها مي‌دهد؛ يعني هم در نهاد و فطرتشان اين سرّ الهي به صورت يك حس درون ذاتي به وديعه گذارده مي‌شود و هم در عقل و خردشان به صورت يك حقيقت خود آگاه.
خداوند در طول زندگي دنيايي آثار صنع و نشانه‌هاي يگانگي خود را به انسان نشان مي‌دهد و آنان را بر اين امر گواه مي‌‌گيرد. گويا مي‌فرمايد: «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ» و انسانها با زبان حال پاسخ مي‌دهند: «بَلي شَهِدْنا» پس در اينجا پيمان تكويني است و سخن گفتن مانند خبر دادن رنگ رخساره از وضعيت دروني شخص است. (5)
بنا بر اين بيان، مراد از عالم ذر همان فطرت انساني است. انسانهاي بدوي و متكامل در اين احساس مشتركند كه همه مربوب و خداوند ربّ آنهاست. (6)
پس انسانها هرگز از اين پيمان و شناخت غافل نبوده و نيستند؛ لذا خداوند در قيامت عليه همة انسانها احتجاج مي‌كند. برخي روايات موافق اين نظر است. (7)
دوم. مرحوم علامه طباطبايي نظرية خويش را اين گونه تبيين مي‌كند: «عالم «ذر» روح اين عالم است كه آن را «عالَم غيب» نيز مي‌گويند. توضيح اينكه هر موجودي دو وجه (صورت و جنبه) دارد: وجهي به سوي خدا كه زمان و تدريج در آن راه ندارد و وجهي به سوي ديگر كه در آن تدريج و زمان راه دارد. خداوند متعال مي‌فرمايد: «إِذا أَرادَ شَيئاً أَنْ يقُولَ لَهُ كُنْ فَيكُون »؛ (8) « [خداوند] وقتي بخواهد چيزي را ايجاد كند، به آن مي‌گويد: موجود شو! بي‌درنگ به وجود مي‌آيد..» «كُن» هم امر (دستور) است و هم مخاطب درست كن. پس كلمة «كُن» از طرفي وجود شيء و از طرفي ايجاد شيء است و اين موجود منبسط يك وجه‌ الي الله دارد كه عالم ذرّ است و همان موجود يك وجه ديگر دارد كه همين دنياي ظاهر است. بنابراين، عالم ذرّ اين عالم مسلوب نيست.» (9)
مي‌توان ريشه‌هاي سخن علامه طباطبايي را در تفسير كنز الدقايق پيدا كرد. (10)
پيمان از چه بود؟
از آية ذر به دست مي‌آيد كه مفاد پيمان گواهي بر پذيرش پروردگار «ألَسْتُ بِرَبِّكُمْ » (11) و بر پذيرش توحيد بوده است «أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَكَ آباؤُنا » (12) و برخي روايات اين پيمان را به فطرت نيز مي‌كشانند: « اَلدِينُ الْحَنِيفُ وَ الْفِطْرَةُ وَ صِبْغَةُ اللَّهِ وَ التَّعْرِيفُ فِي الْمِيثَاقِ؛ (13) دين حنيف و فطرت و صبغة الله و تعريف همان است كه [خدا] در ميثاق [يعني در پيماني كه خدا با روح بشر بسته، بشر را با آن آشنا كرده] است..» (14) رواياتي نيز اعتراف به نبوت رسول اكرم ـ صلّي الله عليه و آله ـ و امامت حضرت علي ـ عليه السلام ـ را جزء پيمان عالم ذر معرفي مي‌كنند. (15)
پيمان براي چه بود؟
از آية ذر دو هدف اصلي براي اين پيمان به دست مي‌آيد:
الف. حجت بر انسانها تمام شود تا در رستاخيز نگويند: ما از موضوع شناخت خدا بي‌خبر بوديم و لذا كافر شديم؛ «أَنْ تَقُولُوا يوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلينَ »؛ (16)
ب. حجت بر انسانها تمام شود تا در رستاخيز نگويند: پدران ما بت پرست بودند و ما هم فرزندان همان پدران هستيم و چاره‌اي جز تبعيت از آنها نداشتيم؛ «أَوْ تَقُولُوا إِنَّما أَشْرَكَ آباؤُنا مِنْ قَبْلُ وَ كُنَّا ذُرِّيةً مِنْ بَعْدِهِمْ...» (17)
1) الميزان، محمد حسين طباطبايي، چاپ پنجم، مؤسسه اعلمي، بيروت، ج 8، ص 306.
2) مانند: اعراف / 102 و حديد / 8. ر. ك: تفسير نمونه، زير نظر ناصر مكارم شيرازي، دار الكتب، ج 23، ص 317 و ج 6، ص 276.
3) اعراف / 172.
4) منشور جاويد، جعفر سبحاني، چاپ فرهنگ، اصفهان، ج 2، ص 63.
5) كنز الدقايق، ميرزا محمد مشهدي، تحقيق مجتبي عراقي، چاپ اول، ج 3، ص 742؛ الميزان، ج 8، ص 310.
6) الميزان، ج 8، ص 308؛ فطرت، مرتضي مطهري، چاپ دوم، انتشارات صدرا، ص 181؛ تفسير نمونه، ج 17، ص 455.
7) ابن سنان از امام صادق ـ عليه السلام ـ از فطرة لله پرسيد. امام فرمود: « هِي الْإِسْلَامُ فَطَرَهُمُ اللَّهُ حِينَ أَخَذَ مِيثَاقَهُمْ عَلَي التَّوْحِيدِ فَقَالَ: «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ» وَ فِيهِ الْمُؤْمِنُ وَ الْكَافِرُ؛ فطرت الله اسلام است كه خداوند هنگام پيمان گرفتن آنان را بر فطرت توحيد آفريد و فرمود: آيا پروردگار شما نيستم؟ در آنجا كافر و مؤمن حضور داشت..» البرهان، ج 3، ص 236.
8) و امام باقر ـ عليه السلام ـ آية ذر را با حديث «كل مولود يولد علي الفطره» تفسير كرده‌اند. مختصر بصائر الدرجات، ص 161.
9) يس / 82.
10) در محضر علامه طباطبايي، محمد حسين رخ شاد، چاپ اول، نهاوندي، صص 42 ـ 43.
11) كنز الدقايق، ج 3، ص 742.
12) اعراف / 172.
13) همان / 172.
14) بحارالانوار، محمد باقر مجلسي، چاپ دوم، مؤسسه الوفاء، بيروت، ج 3، ص 276.
15) فطرت، شهيد مطهري، ص 27.
16) البرهان، ج 3، صص 238 ـ 239 و جهت مطالعة بيشتر ر. ك: التبيان في تفسير القرآن، شيخ طوسي، چاپ اول، مكتب اعلام، قم، ج 5، صص 26 ـ 30؛ روض الجنان و روح الجنان، ابوالفتوح رازي تصحيح ياحقي، چاپ دوم، آستان قدس، ج 9، صص 5 ـ 10؛ منشور جاويد، استاد جعفر سبحاني، چاپ سوم، توحيد، قم، ج 2، صص 61 ـ 82.
17) اعراف / 172.
18) همان / 173.
منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره69
/ 1