بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
سيد محمود بهشتي نژاد مديريت تبليغ (1) (ارتباطات) در حقيقت، مبلغ دين بايد با ابلاغ پيام الهي در عقل ها، دل ها و احساسات مردم نفوذ كند، و روشن است كه اگر پيام الهي بخواهد در عقل ها نفوذ كرده، دل ها و احساسات را به تسخير خود در آورده و جامعه را به حركت وادار سازد مقدمه يكي از وظايف و رسالت هاي اصلي روحانيت، تبيين و تبليغ معارف اسلامي براي اقشار مختلف بشري است. موفقيت در اين مسؤوليت خطير، آگاهي داشتن مبلغين را نسبت به ظرافت هاي ارتباطي با مردم مي طلبد؛ زيرا بدون برقرار كردن ارتباط مناسب با افراد جامعه، امر تبليغ به خوبي شكل نمي گيرد. به عبارت ديگر تبليغ مؤثر و سازنده، رابطه مستقيم با چگونگي ارتباط با مردم دارد؛ از اين رو اگر مبلغين بخواهند توانمندي لازم را جهت پيشبرد اهداف مقدس دين داشته باشند، لازم است ارتباط تبليغي آن ها با مخاطبين خود بر اساس معيارهاي شناخته شده باشد. از طرف ديگر به جرات مي توان ادعا كرد كه در جامعه ما مديريت ضعيف و سوء مديريت ها، ضربه هاي سهمگيني را بر پيكر جامعه وارد كرده است، در حالي كه با مديريت صحيح و قوي مي توان در عرصه هاي گوناگون اقتصادي، صنعتي، سياسي و فرهنگي به پيشرفت هاي شگرفي دست يافت. روحانيت ما نيز بايد به اين باور برسد كه در شرايط پيچيده كنوني، بدون مديريت صحيح نمي تواند نابساماني هاي فرهنگي جامعه را سامان بخشد. امروزه در دنيا مساله چگونگي تنظيم ارتباطات، اهميت ويژه اي پيدا كرده است، به گونه اي كه در دانش مديريت، «مديريت ارتباطات » جايگاه بلندي را به خود اختصاص داده است. اگر چه پيرامون «مديريت ارتباطات » از نظر علمي كم و بيش كتاب هايي تدوين شده است، ولي - علي رغم بررسي هاي صورت گرفته - تحقيقي كه در آن ديدگاه اسلام مطرح شده باشد، به دست نيامد؛ بنابراين با توجه به اهميت موضوع و نقش كليدي آن در ايجاد تحول در نظام تبليغي و ارتباطي روحانيت، حقيقتا خلا چنين پژوهشي احساس مي شد و به دنبال آن، تحقيق حاضر بر اساس گزاره هاي ديني و اصول علمي شكل گرفت. در اين نوشتار - كه به صورت سلسله مباحث تقديم مي شود - پس از بيان كوتاهي پيرامون اهميت تبليغ، «فرايند ارتباطات » مطرح شده و سپس به بحث از «كانال هاي ارتباطي » و «موانع ارتباطات » پرداخته مي شود، و سرانجام «ارتباطات اثربخش » مورد بحث قرار مي گيرد.
اهميت تبليغ شايد در ابتدا به نظر برسد كه تبليغ دين كار ساده اي است و به آساني مي توان پس از گذراندن مقدماتي كوتاه، معارف اسلامي را براي مردم تبيين كرد؛ ولي با مراجعه به متون ديني چنين برداشت مي شود كه تبليغ دين، كاري مشكل و پيچيده است. موسي بن عمران عليه السلام در وادي مقدس، با وحي الهي مواجه مي شود، بعد از آن از طرف خداوند ماموريت پيدا مي كند كه پيام الهي را به فرعون و فرعونيان ابلاغ كند؛ در چنين شرايطي احساس مي كند كه بار سنگين و رسالت فوق العاده مشكلي بر دوش او گذاشته شده است، از اين رو يك سلسله تقاضاهايي از خداوند دارد، از آن جمله مي گويد: «ويسر لي امري » 1؛ « [خدايا] كارم را براي من آسان گردان. » با اينكه حضرت موسي عليه السلام يك انسان معمولي نبود، ولي ماهيت ابلاغ پيام الهي به گونه اي است كه حتي موساي پيامبر هم احساس مي كند پا گذاشتن در اين مسير، كار سنگيني است، از اين رو از پروردگار خود استمداد مي طلبد. مي توان گفت كه سر دشواري تبليغ پيام الهي در مفهوم و حقيقت آن نهفته است؛ زيرا در واقع تبليغ عبارت است از: دعوت مردم به سوي حق، حركت دادن مردم به سوي خدا، جدا كردن بشر از خود و رساندن او به حق، نجات دادن انسان ها از خودخواهي و خودپرستي و آراسته كردن آن ها به حق خواهي و حقيقت پذيري. طبيعي است تحقق بخشيدن به چنين مفاهيم ارزشمندي نمي تواند كار ساده اي باشد. در حقيقت، مبلغ دين بايد با ابلاغ پيام الهي در عقل ها، دل ها و احساسات مردم نفوذ كند، و روشن است كه اگر پيام الهي بخواهد در عقل ها نفوذ كرده، دل ها و احساسات را به تسخير خود در آورده و جامعه را به حركت وادار سازد و انسان هاي خطا كار را بيدار، و در مواردي اشك انسان هاي تشنه معنويت و كمال را جاري كند، كار مشكلي است 2 . البته دشواري مسؤوليت تبليغ نبايد موجب شود كه روحانيت، از اين حركت انسان ساز دست بردارد؛ بلكه بايد با همتي بلند و تلاشي مردانه مقدمات آن را آموخت و با مديريتي قوي اين مسير پرفراز و نشيب را با موفقيت پيمود.
فرآيند ارتباطات فرايند كلي ارتباطات به طوري كه در شكل زير نشان داده شده است، شامل پنج عنصر است كه عبارتند از: فرستنده، پيام، وسيله، گيرنده و بازخور. اين فرآيند را مي توان به اين صورت خلاصه كرد؛ چه كسي... چه مي گويد... به چه طريق... به چه كسي... با چه تاثيري. در ذيل به تشريح هر يك از اين عناصر پرداخته مي شود:
فرستنده پيام اولين مرحله از فرآيند ارتباطات، مربوط به فرستنده پيام است. در واقع، مبلغين نقش فرستنده پيام را ايفا مي كنند؛ زيرا آن ها هستند كه پيام دين را به گوش افراد جامعه مي رسانند. يكي از عواملي كه در اين مرحله مي تواند نقش مهمي داشته باشد، اعتبار و شخصيت فرستنده پيام است؛ بدين معنا كه اگر گوينده پيام از نظر دريافت كننده پيام (مخاطب) اعتبار زيادي داشته باشد، پيام او جدي گرفته شده و مورد قبول قرار مي گيرد. به عبارت ديگر، وقتي مخاطبين، اعتماد و اطمينان به سخنران داشته باشند و براي او احترام قائل شوند، با دقت بيشتري به سخنان او گوش فرا مي دهند؛ در نتيجه پيام او را به گونه اي دريافت مي كنند كه هماهنگ يا حداقل نزديك به مقصود اوست. بر عكس، چنانچه گوينده مورد اعتماد مخاطب نباشد، او توجه لازم به سخنان گوينده نمي كند و در مواردي سعي مي كند كلام او را زير ذره بين بگذارد و عملا معاني و مفاهيمي را دنبال مي كند كه مورد نظر گوينده نبوده است. بسياري از تبليغات امروز دشمنان بر عليه روحانيت دقيقا در جهت كاهش اعتماد مردم و در نتيجه عدم پذيرش پيام هاي ديني آنان است. بر اين اساس براي مبلغين ضروري است كه با كسب ويژگي هاي لازم، بر اعتبار و موقعيت خود بيفزايند. كساني كه بخواهند به اين مقصود دست يابند، لازم است به كسب برخي از ويژگي ها بپردازند كه ذيلا مورد بحث قرار مي گيرد:
1- مهارت هاي علمي يكي از عواملي كه اعتبار فرستنده پيام را افزايش مي دهد، مهارت هاي علمي و ميزان دانش اوست. انسان به طور طبيعي براي افرادي كه در حيطه كاري خود، تخصص و دانش لازم را دارا هستند احترام و اعتبار ويژه اي قائل است و سعي مي كند از نظر كارشناسي آن ها در آن زمينه استفاده كند؛ ولي اگر فردي بخواهد در فضاهايي كه تخصص ندارد، اظهار نظر كند و آن را در قالب پيام ارسال كند، مخاطبين او نه تنها به سخنانش گوش نداده و ترتيب اثر نمي دهند، بلكه اعتماد آن ها به او سلب مي شود، به گونه اي كه حتي در مواردي كه در حيطه تخصصي اوست، آمادگي پذيرش سخنانش را ندارند. در اين رابطه اميرالمؤمنين عليه السلام مي فرمايد: «لا تقل ما لا تعلم فتتهم باخبارك بما تعلم؛ چيزي را كه نمي داني نگو، در غير اين صورت نسبت به گزارشاتت در آنچه كه مي داني، مورد اتهام قرار مي گيري. 3 » برخي از مبلغين عادت كرده اند در هر عرصه اي وارد شوند و درباره هر موضوعي اظهار نظر كنند و فكر مي كنند بايد به هر سؤالي در هر زمينه اي پاسخ دهند، ولو اينكه در آن زمينه مطالعه و دانش لازم را نداشته باشند؛ در حالي كه اگر انسان درباره موضوعي بدون اطلاع كافي سخن بگويد، اين كار سبب مي شود كه ديگران به سخنان او در ساير موارد نيز با ديد شك و ترديد بنگرند؛ در نتيجه برنامه هاي تبليغي او تاثير لازم را د ر جامعه نخواهد داشت. مبلغي كه پيوسته با مردم ارتباط دارد بايد با مطالعات گسترده و عميق، دانش خود را در عرصه هاي گوناگون گسترش دهد تا از طرفي مجبور نباشد كه مرتب اظهار بي اطلاعي نسبت به موضوعاتي كه مطرح مي شود بكند، و از طرف ديگر سخنانش بر پايه هاي علمي محكم، استوار باشد.
2- قدرت بيان معمولا كساني كه در ارائه و پرورش موضوع و متقاعد ساختن ديگران تبحر دارند، در ايجاد ارتباط مؤثر و مفيد موفقترند. چه بسيار دانشمندان فرزانه اي كه توان بيان انديشه هاي خود را حتي در برابر جمع محدودي ندارند و چه بسيار كساني كه با مؤونه اندك علمي، به خاطر قدرت بيان خود، مخاطبان زيادي را جذب كلام و بيان زيباي خود مي كنند. نقش قدرت بيان در ارسال پيام، آنقدر اهميت دارد كه جناب موساي پيغمبر عليه السلام هنگامي كه به پيامبري مبعوث مي شود، از خداوند تقاضاي داشتن بيان رسا و گويا مي كند. او در خطاب به خداي متعال مي گويد: «واحلل عقدة من لساني يفقهوا قولي » 4؛ « [خدايا!] گره را از زبان من باز كن تا سخن مرا درك كنند. » در حقيقت موسي عليه السلام از خدا مي خواهد كه به او توان تفهيم و تبيين معارف الهي داده شود، تا بتواند پيامي را كه به او وحي مي شود، با بيان شيوا براي مردم بيان كند. به عبارت ديگر، از پروردگار خود تقاضا مي كند: خدايا رابطه اي بين من و مردم برقرار كن كه آن ها مطالب و معارف را آن گونه كه تو مي خواهي از من دريافت كنند، نه اينكه من نتوانم حقيقت را بيان كنم؛ در نتيجه من چيزي بگويم و آن ها پيش خود، چيز ديگري را برداشت كنند. اساسا مغلق، پيچيده و در لفافه سخن گفتن و اصطلاحات زياد به كار بردن، در تبليغ پيامبران الهي وجود نداشت و آن چنان واضح و روشن سخن مي گفتند كه براي همه قابل استفاده بود. پيغمبر اسلام صلي الله عليه و آله نيز اگر در كلامش، حقيقتي بود كه آيندگان به آن دست مي يافتند و مردم آن زمان نمي فهميدند؛ ولي تمام آن هايي كه در مجلس حضرت نشسته بودند به اندازه خودشان مي فهميدند. خطبه هاي علي عليه السلام با آن اوج و عظمتي كه دارد، در عين حال خطبه هايي است كه همان كساني هم كه در مجلس سخنراني ايشان حضور داشتند، به اندازه ظرفيت خود از اين سخنان استفاده مي كردند و آن را مي فهميدند 5 . برخي آنچنان بي نظم و نامرتب سخن مي گويند و يا قلم مي زنند كه مخاطبين خود را ناراحت و بيزار مي كنند، و بعضي نيز آنچنان در دنياي الفاظ و اصطلاحات پيچيده غرق مي شوند كه ديگران به مفهوم كلام آن ها راه نمي يابند؛ در حالي كه امير بيان، علي عليه السلام معيار سخن و كلام زيبا و شيوا را اين گونه بيان مي كند: «احسن الكلام ما زانه حسن النظام وفهمه الخاص والعام؛ زيباترين سخن، آن كلامي است كه نظام نيكو آن را زينت بخشد و خاص و عام آن را بفهمند. 6 » بنابراين، گوينده بايد از طرفي ساختار سخنراني خود را به گونه اي شكل دهد كه از انسجام و نظم خوبي برخوردار باشد؛ يعني موضوع سخن دقيقا مشخص و ورود و خروج در بحث روشن باشد و از طرف ديگر محتواي مطالب قابل استفاده براي همه مستمعين باشد، بدين معنا كه خواص، ضمن بهره بردن از كلام گوينده نتوانند اشكال اساسي به آن وارد كنند، و عوام نيز به اندازه ظرفيت خود مطالب را درك كنند. در اين قسمت از مقاله بحث هايي چون اهميت تبليغ، فرايند ارتباطات و يكي از عناصر آن كه عبارت از فرستند پيام بود مورد بحث قرار گرفت و دو ويژگي فرستنده پيام يعني مهارت هاي علمي و قدرت بيان تبيين گرديد. در ادامه اين مقاله، ديگر عناصر فرايند ارتباطات و سپس موضوعاتي چون «كانال هاي ارتباطي » ، «موانع ارتباطات » و «ارتباطات اثربخش » ، مورد بحث و بررسي قرار خواهد گرفت. ادامه دارد... پي نوشت: 1) طه/26. 2) ر. ك: سيري در سيره نبوي، مرتضي مطهري، تهران: انتشارات صدرا، چاپ پنجم، پاييز 1367، صص 196- 178. 3) غرر الحكم و درر الكلم، عبد الواحد آمدي، ح 10426. 4) طه/27 و 28. 5) ر. ك: سيري در سيره نبوي، صص 198- 196. 6) غررالحكم و دررالكلم، ح 3304. منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره34.