معرفی كتاب خصائص امیرالمؤمنین‏ علی بن ابی طالب (كرّم اللّه وجهه) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معرفی كتاب خصائص امیرالمؤمنین‏ علی بن ابی طالب (كرّم اللّه وجهه) - نسخه متنی

محمدمهدی موحد

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
محمدمهدي موحد
معرفي كتاب خصائص اميرالمؤمنين‏ علي بن ابي طالب كرّم اللّه وجهه
با اين كه دشمنان علي بن ابي طالب عليه السلام از روي حسادت و دوستانش از روي ترس، فضائل و مناقب او را در طول تاريخ پنهان داشته اند، كمتر مجموعه حديثي مي‌توان يافت كه صفحه‌اي از آن مزين به فضايل آن انسان الهي نباشد. نه تنها كتاب‌هاي عظيم حديثي شيعه، كه صحاح اهل سنت نيز از درياي بي كران عظمت و بزرگي او سرشار است.
راويان احاديث از سال‌هاي آغازين تدوين حديث تاكنون، كتاب‌هايي را مخصوص فضائل و مناقب اميرالمؤمنين عليه السلام تدوين كرده اند كه شمار آن‌ها افزون بر دويست عنوان است.
يكي از اين كتاب‌ها، كتاب خصائص اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب كرّم اللّه وجهه، تأليف ابو عبدالرّحمان، احمد بن شعيب نسائي است. اين كتاب بدان جهت كه توسط يكي از محدثان مورد اعتماد اهل سنت تأليف يافته، حايز اهمّيت است.
سرنوشت نويسنده كتاب بيانگر جو ناسالم روزگاران گذشته براي بيان حقيقت و جانبداري از انسان‌هايي چون علي بن ابي طالب عليه السلام است. فضايي كه حتّي بعضي از عالمان منصف اهل سنت را وامي داشت تا از ترس كشته شدن، با مغرضان و ناآگاهان همنوا شده و حقيقت تاريخ اسلام را بپوشانند.
نويسنده كتاب مورد بحث، پيشواي عصر خود در حديث بود. پس از مسافرت‌هاي فراوان علمي، در مصر سكونت گزيد. كتاب‌هاي او در مصر منتشر شد و مردم از او حديث مي‌آموختند.
در اواخر عمرش به دمشق آمد. از او درباره معاويه و فضائلش پرسيدند. گفت: «فضيلتي براي او نمي‌شناسم جز اين كه [پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله درباره او فرمود:] خداوند شكمش را سير نكند.‌»
چون انحراف مردم دمشق از اميرالمؤمنين عليه السلام را مشاهده نمود، تصميم گرفت با نوشتن كتاب خصائص اميرالمؤمنين عليه السلام مردم را هدايت كند امّا همين كتاب سبب خشم و غضب ناصبي‌ها شد و سرانجام مرگ او گرديد.

ويژگي‌هاي كتاب
1 - در اين كتاب 194 حديث در 63 فصل تدوين شده است. احاديث در شرح فضائل اميرالمؤمنين عليه السلام و افراد ديگري چون حضرت زهراعليها السلام، امام حسن و امام حسين عليهما السلام و بعضي از اصحاب اميرالمؤمنين عليه السلام است كه به نوعي فضائل آن‌ها، فضيلتي براي اميرالمؤمنين عليه السلام محسوب مي‌شود. و نيز احاديثي در اين مجموعه گردآمده است كه در آن‌ها پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله از وقايع آينده خبر مي‌دهد و با بيان اوصاف گروه‌هاي مختلفي چون خوارج نهروان كه در آينده رخ خواهند نمود، حقانيت اميرالمؤمنين عليه السلام را در حوادث آينده تبيين مي‌نمايد.
2 - اسناد احاديث از جهت صحت و ضعف در زيرنويس‌ها مورد دقّت قرار گرفته و جز اندكي، روايات اين مجموعه موثق و معتبرند.
3 - بعضي از الفاظ كه نياز به توضيح داشته است، در زيرنويس‌ها توضيح داده شده است.
مطالعه اين كتاب براي مبلّغان محترم مخصوصاً براي بيان فضائل اميرالمؤمنين عليه السلام توصيه مي‌شود.
گزيده‌اي از اين اثر
محبوب‌ترين خلق خدا
انس بن مالك مي‌گويد: «پرنده‌اي نزد پيامبرصلي الله عليه وآله بود. آن حضرت فرمود: اللّهمّ ائتني باحبّ خلقك اليك يأكل معي من هذا الطّير؛ خدايا! محبوب‌ترين مخلوق خودت را برايم بياور تا با من از اين پرنده بخورد. ابوبكر آمد. او را رد كرد. عمر آمد. او را رد كرد. علي عليه السلام آمد. پس به او اجازه داد.‌» (ص 27)
جميع بن عمير مي‌گويد: «با مادرم بر عايشه وارد شديم. از پشت پرده شنيدم كه مادرم از عايشه در مورد علي عليه السلام سؤال كرد. عايشه گفت: از من درباره مردي سؤال مي‌كني كه احدي را نمي‌شناسم كه از او و همسرش نزد رسول خداصلي الله عليه وآله محبوب‌تر باشد.‌» (ص 164)
اگر يك از آن‌ها براي من بود...
عامر بن سعد بن ابي وقّاص مي‌گويد: «معاويه به سعد [بن ابي وقّاص] گفت: چرا ابوتراب را دشنام نمي‌گويي؟ گفت: به خاطر سه چيز كه رسول خداصلي الله عليه وآله براي او (علي) فرمود، او را ناسزا نمي‌گويم كه اگر يكي از آن‌ها براي من بود، از شتران سرخ مو برايم بهتر بود:
... پيامبر خدا در حالي كه در يكي از غزواتش او (علي) را جانشين خود [در شهر] ساخته بود و علي عليه السلام به او گفت: يا رسول اللّه! تخلفني مع النّساء و الصّبيان؛‌اي رسول خدا! آيا مرا با زن‌ها و بچه‌ها جا مي‌گذاري؟ رسول خداصلي الله عليه وآله به او فرمود: اما ترضي ان تكون منّي بمنزلة هارون من موسي الّا انّه لا نبوّة بعدي؛ آيا راضي نمي‌شوي كه از من به منزله هارون از موسي باشي، جز اين كه نبوّتي بعد از من نيست؟
و از پيامبر در روز خيبر شنيدم كه مي‌فرمود: لاعطينّ الرّاية رجلا يحبّ اللّه و رسوله، و يحبّه اللّه و رسوله؛ پرچم را به مردي خواهم داد كه خدا و رسولش را دوست دارد، و خدا و رسول او نيز او را دوست دارند.
پس ما گردن هايمان را به سوي آن كشيديم. [ولي رسول خداصلي الله عليه وآله] فرمود: ادعوا الي عليا؛ علي را به سوي من بخوانيد. علي عليه السلام آمد در حالي كه چشم او درد مي‌كرد. پس آب دهان در چشمانش ماليد و پرچم را به او داد.
و زماني كه آيه «انّما يريد اللّه ليذهب عنكم الرّجس اهل البيت» 2 نازل شد، رسول خداصلي الله عليه وآله علي و فاطمه و حسن و حسين عليهم السلام را فرا خواند و فرمود: «اللّهمّ هؤلاء اهلي [اهل بيتي] ؛ خدايا اين‌ها اهل بيت من هستند.‌» (ص 33)

حديث غدير
ابي طفيل از زيد بن ارقم نقل مي‌كند كه گفت: «زماني كه رسول خداصلي الله عليه وآله از حجةالوداع برگشت و در غدير خم فرود آمد... فرمود: كانّي قد دعيت، فاجبت [و] انّي قد تركت فيكم الثّقلين احدهما اكبر من الاخر: كتاب اللّه و عترتي اهل بيتي، فانظروا كيف تخلفوني فيهما، فانّهما لن يتفرّقا حتّي يردا علي الحوض؛ دعوت شدم پس اجابت كردم. من در ميان شما دو چيز گران بها باقي گذاشتم كه يكي از آن دو بزرگتر از ديگري است: كتاب خدا و عترتم [يعني] اهل بيتم. پس بنگريد كه چگونه در آن‌ها جانشين من خواهيد شد. پس آن دو از يكديگر جدا نمي‌شوند تا بر من [در كنار] حوض كوثر وارد شوند.
سپس فرمود: انّ اللّه مولاي و انا ولّي كلّ مؤمن؛ خداوند مولا [و سرپرست] من و من ولي [و سرپرست] هر مؤمنم.
آن گاه دست علي عليه السلام را گرفت و فرمود: من كنت وليه، فهذا وليه، اللّهمّ وال من والاه و عاد من عاداه؛ هركه من ولي [و سرپرست] اويم پس اين (علي) ولي اوست. خدايا دوست بدار هركه او را دوستي كند و دشمن باش هركه را كه با او دشمني كند.‌» (ص ص 117 - 120)
پي نوشت:
1) كتاب خصائص اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب كرّم اللّه وجهه، ابو عبدالرّحمان احمد بن شعيب النّسائي، تحقيق: سيدجعفر حسيني، دار الثّقلين، قم، الاولي، 1419 ه. ق، 280 ص.
2) احزاب/33.
منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره14.
/ 1