معيارها و رهنمودهايي براي برنامه‏ ريزي تبليغي نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معيارها و رهنمودهايي براي برنامه‏ ريزي تبليغي - نسخه متنی

محسن الويري

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
محسن الويري
معيارها و رهنودهايي براي برنامه‏ ريزي تبليغي
هنوز بسياري از مبلّغان ديني در فعاليت‌ هاي تبليغي خود، تنها از روش سنتي منبر بهره مي‌ گيرند و تلاش تبليغي را در قالب يك نهاد و سازمان و يا بر اساس يك برنامه از قبل طراحي شده تجربه نكرده اند.
ياد آوري
در شماره پيش مطالبي درباره اهداف و رسالت هاي يك مؤسسه تبليغي از ديدگاه «المنتدي الاسلامي» تقديم خوانندگان عزيز شد. در اين شماره تجربيات و رهنمودهاي اين مؤسسه بزرگ تبليغي، بر گرفته از فصل دوم كتاب «تجربة المنتدي في العمل الدعوي» تقديم مي شود.
تأكيد مي نمايد با توجّه به شرايط و مقتضيات نوين فعاليت هاي تبليغي در كشور ما و در مقام تلاش براي يافتن راهكارهاي مفيد و جديد براي تحقق منويات و رهنمودهاي حضرت امام رحمه الله و رهبر معظم انقلاب در زمينه ساماندهي فعاليت هاي تبليغي اطلاع از تجربيات ديگران يك ضرورت انكار ناپذير است.
هنوز بسياري از مبلّغان ديني در فعاليت هاي تبليغي خود، تنها از روش سنتي منبر بهره مي گيرند و تلاش تبليغي را در قالب يك نهاد و سازمان و يا بر اساس يك برنامه از قبل طراحي شده تجربه نكرده اند.
نكاتي كه در اين مقاله درباره برنامه ريزي تبليغي آمده است، هم براي نهادهايي همچون دفاتر سازمان تبليغات اسلامي سودمند است و هم مهم تر از آن براي مبلّغان جوان و دلسوز كه بتوانند با توجّه به اين رهنمودها و متناسب با محيط و نيازهاي خود به برنامه ريزي تبليغي بپردازند و اقدامات خود را بر اساس اين برنامه ها تنظيم نمايند.
مبلّغاني كه تنها در فرصت هاي تبليغي مانند: تابستان يا ماه هاي محرم، صفر و رمضان به فعاليت تبليغي مي پردازند نيز مي توانند با تكيه بر اين ديدگاه ها و تجربيات براي اين ايام برنامه ريزي كنند.
نكاتي كه پيش از برنامه ريزي تبليغي بايد به آن توجّه كرد
از ويژگي هاي يك اقدام و فعاليت متقن اين است كه مبتني بر يك برنامه سنجيده و به دور از روزمرگي و تصميم گيري هاي لحظه اي باشد. برنامه سنجيده پايه و اساس شروع كار است و به هنگام برنامه ريزي بايد نكات زير را مورد توجّه قرار داد:
1 ـ اهداف سازماني (كلي و مرحله اي)
2 ـ نيازهاي منطقه يا استفاده كنندگان خدمات تبليغي
3 ـ تجربيات عملي به دست آمده در خلال فعاليت ها و طرح هاي پيشين سازمان و بازديدهاي ميداني و آگاهي از تجربيات ديگر مؤسسات فعال در منطقه
4 ـ ابزارها و امكانات موجود
5 ـ موانع و مشكلات مادي و محيطي و انساني

معيارها و رهنمودهاي برنامه ريزي تبليغي
با توجّه به نكات فوق سزاوار است برنامه ريزي بـر اسـاس معيـارها و رهنمودهاي زير صورت پذيرد:
يكم ـ پايبندي به روش سلف صالح و دعوت به سوي آن 1
يكي از بايسته هاي تبليغي پايبندي علمي، عملي و تبليغي مبلّغ به روش سلف صالح و تلاش براي آشكار ساختن اين پايبندي، است. موضع آشكار مبلّغ در اين زمينه، كار او را از همان آغاز آسان مي كند زيرا مي تواند به موافقان اين ديدگاه مدد رساند و به مخالفان اندرز دهد. البته لازم است ابراز اين پايبندي با رعايت مصالح شرعي باشد كه مهم ترين وجه آن مناسب بودن موقعيت است. به ويژه در شرايطي كه در بسياري از محيط هاي اسلامي جهل غالب است و سنت راستين پيامبر غريب.
دوم ـ تولّي و تبرّي
معيار ديگري كه به هنگام برنامه ريزي بايد به آن توجّه جدي شود، مسأله «ولاء» و «براء» است؛ بايد بين مسلمانان و غير مسلمانان (كفار) در همه امور تفاوت قايل شد و به مسلمانان اطلاعات كافي درباره زمينه هايي كه مي توانند با كافران در جامعه اسلامي همكاري داشته باشند و مواردي كه بايد به طور كامل از مشركين جدا شوند، داده شود. همچنان كه در برنامه ريزي تبليغي بايد مرز خود را از بدعتگذاران در هر لباس و گرايشي جدا ساخت و با آن ها در چارچوب شرع و با رعايت مصالح و مفاسد حسب وضعيت هر يك از آن ها برخورد كرد.

سوم ـ پرهيز از تعصب هاي حزبي و گروهي
نكته ديگر، پرهيز از تعصب حزبي، گروهي و سرزميني و جلوگيري از سيطره آن بر اقدامات اجرايي تبليغي است، بايد مردم را به ضوابط و رهنمودهاي شرعي صحيح پيوند زد و نه به افراد و گروه ها. يكي از مصاديق و نشانه هاي اين امر، بهره گيري از توانائي هاي تبليغي يا علمي بدون توجّه به ارتباطات گروهي و نژادي افراد است و قاعده در اين زمينه تعامل با مبلّغان براساس روش ها و توانمندي هاي تبليغي آن ها و بدون توجّه به ارتباطات گروهي و نژادي است. چه بسا توجّه به اين نكته و رعايت آن براي مديران دفاتر يك سازمان تبليغي آسان باشد ولي ممكن است برخي از مبلّغان و كارمندان محلي از اين نكته غفلت كنند. به ويژه در حالت رقابت با مبلّغان ديگر در همان منطقه. و بنابراين لازم است بر اين موضوع كرارا تأكيد شود تا اين كه يك سازمان تبليغي وارد درگيري هاي حزبي و رقابت هاي جانبي ـ كه توانائي ها را از بين مي برد و كارها را تعطيل و اخلاص را مخدوش مي كند ـ نشود.

چهارم ـ برنامه ريزي صحيح براي اقدام تبليغي
برنامه ريزي تبليغي در هر منطقه اي كه بعد از سنجش زمينه ها و ابزارهاي موجود صورت مي پذيرد بايد در بردارنده جنبه هاي زير باشد: اهداف، ابزارها، خط مشي ها، برنامه ها، وظايف مطلوب، امكانات موجود، ميزان تأثير اقدام مشابه احتمالي در منطقه از سوي مؤسسه اي ديگر، بررسي عوامل مؤثر سلبي و ايجابي در اقدامات تبليغي و آموزشي و امداد رساني و شروع نكردن گام هاي اجرايي مگر پس از اطمينان از هماهنگي برنامه طراحي شده با شرايط آن منطقه و رعايت ضوابط و موانع و محدوديت ها در اين زمينه.
بايد از روزمرگي و تصميم گيري هاي مقطعي و يا شروع عمل بدون برنامه قبلي پرهيز كرد تا مسأله به مقوله «بالاخره كاري بايد كرد» ـ آن هم بدون توجه به نيازهاي واقعي منطقه ـ كشانده نشود. نتيجه اجتناب ناپذير برنامه نداشتن در كارهاي تبليغي، پريشاني و درهم ريختگي و حركت در مسيري تاريك و بدون نشانه راهنماست كه نهايت آن شناخته شده نيست، مگر اين كه خدا بخواهد.
برخي تحقيقات مديريتي نشان مي دهد كه هر ساعتي كه براي برنامه ريزي صرف شود، سه يا چهار ساعت به هنگام اجرا ثمر مي دهد.
برنامه پيشنهادي بايد نتيجه كوشش مشترك افراد با تجربه و متخصصان باشد و شايسته است از تجربيات و ديدگاه هاي كارگزاراني كه در ميدان عمل حضور دارند استفاده شود. اين امر سبب مي شود كه آن ها هم نسبت به برنامه توجيه باشند و در مقام اجرا خود را پايبند اجراي آن بدانند. بايد برنامه حتّي پس از تأييد نهايي و شروع اجرا قابليت انعطاف و تصحيح مستمر را داشته باشد.
ممكن است كه طرح هاي برنامه ريزي شده از سوي مؤسسه دو حالت داشته باشد:
1 ـ طرح هاي مقطعي كه مؤسسه به مدت محدودي به آن مي پردازد و امكان استمرار و دگرگوني آن وجود دارد.
2 ـ طرح هاي ثابت كه ويژگي استمرار دارند و مي توانند از چند مرحله تشكيل شده باشند.
بهتر است آغاز كار يك نهاد تبليغي در منطقه، از طريق طرح هاي نوع اول باشد تا اطمينان لازم نسبت به تناسب منطقه با فعاليت مؤسسه و امكان استمرار آن به دست آيد و پس از آن اقداماتي مطابق طرح دوم كه غالبا بازگشت از آن دشوار است، برنامه ريزي شود.

ويژگي هاي يك برنامه خوب تبليغي
يك برنامه خوب ويژگي هايي دارد كه مهم ترين آن عبارت است از:

1 ـ مشخص بودن اهداف و وضوح آن
بايد اهداف فعاليت تبليغي (كلي و مرحله اي) به دقّت معلوم باشد و كوشش شود كه همه كارگزاران فعاليت تبليغي آن را دريابند و دشواري و چند گونه فهمي در آن راه نداشته باشد و نيز شايسته است اهداف فعاليت تبليغي در موقعيت هاي مختلف و در بخش هاي مختلف به وضوح معلوم و تدوي ن شود.
واضح بودن اهداف در تثبيت نهاد تبليغي و استواري برنامه ها و تكامل فعاليت هاي آن و مقاومت آن در برابر فشارها به ويژه در زمان بحران سهم مؤثري خواهد داشت و واضح نبودن اهداف نزد برخي كارگزاران اغلب به سردرگمي منجر خواهد شد و سازمان را از تجديد هويت و طبيعت واقعي خود باز خواهد داشت. چه بسا به دگرگوني پي درپي در برنامه ها و شك و ترديد و انتقال بدون بصيرت و فهم از طرحي به طرح ديگر بيانجامد. در چنين حالتي تنها نتيجه مورد انتظار، ناكار آمدي و بلكه شكست و نابودي است.

2 ـ واقعي بودن اهداف
بسياري از كارگزاران تبليغي ـ چه نهادها و چه افراد ـ اهداف زيبا و دهان پركني براي خود در نظر مي گيرند كه جان ها از شنيدن آن به طرب مي آيد ولي اين گونه اهداف آرزوهاي دور و دراز و غير مشخصي هستند كه در مرحله اجرا و تبديل آن به واقعيت ملموس دست يافتني نيستند و اصولاً ميزان تحقق آن ها قابل سنجش نيست.
گاه نيز برخي كارگزاران اهداف خردي براي خود درنظر مي گيرند و دستاوردهايي كوچك را مطمح نظر قرار مي دهند. با اين كه امكانات انساني و مالي خوبي در اختيار دارند كه آن ها را بر كسب دستاوردهاي بزرگ تر و بهتر توانمند مي سازد. برخي از اين افراد در پي تحقق اين اهداف خرد، به رضايت فريينده اي دچار مي شوند.
هدف خوب آن است كه از نظر كمي و كيفي به دقّت تعيين شده باشد و با امكانات سازمان قابل اجرا باشد و امكان سنجش نتايج آن به صورت واضح وجود داشته باشد.
اين مسأله، خواسته هاي مؤسسه را محدود نمي كند بلكه آن را به خواسته هايي موزون و سنجيده كه قابليت تطبيق با شرايط متفاوت را دارد تبديل مي كند و هدف را بر پايه داده هاي معين و محدود و مشخص تعيين مي كند. نه در سايه آرزوهاي خيالي كه تحقق آن دشوار است.

3 ـ شايستگي مؤسسه براي تحقق اهداف
برخي سازمان ها اهدافي را بر مي گزينند كه براي آن ها مناسب نيست گرچه همان اهداف براي سازمان هاي ديگر مناسب است. علت اين دو چيز مي تواند باشد:
الف ـ عدم توجّه هدف گذاران به امكانات انساني و مادي سازمان براي تحقق يك هدف معين يا اقدام آن ها براي انتخاب اهداف متعدد كه تحقق همه آن ها در زمان واحد ممكن نيست.
ب ـ بي توجّهي هدف گذاران به محيطي كه سازمان در آن فعاليت مي كند و غفلت آن ها از اين نكته كه چه بسا كاري كه در يك محيط قابل اجرا است، در محيطي ديگر قابل اجرا نيست. حتّي اگر امكانات انساني و مادي نيز فراهم باشد.

4 ـ درك و شناخت محيط تبليغ
شناخت محيط تبليغ از سوي مبلّغ و توجّه او به واقعيت هاي آن، اهميت دارد زيرا مبلّغ در پرتو آن مي تواند طبيعت ساكنان آن منطقه، گرايش ها، خطوط فكري آن ها، مراكز نفوذ و كانون هاي قدرت، كاستي ها، قوانين، نظم هاي حاكم، ميزان نيازمندي هاي تبليغي ـ تربيتي، سرمايه هاي انساني و مادي و مانند آن را بشناسد. مبلّغ در پرتو اين شناخت، گام هايي را كه براي اقدام تبليغي در آن منطقه بايد برداشت، مي شناسد.

5 ـ فعاليت تبليغي تخصّصي
بهتر است سازمان از فعاليت هاي متعدد بپرهيزد. تنها يك جنبه تخصصي را از نظر جغرافيايي و يا نوع فعاليت و يا هر دو را وجهه همّت خويش قرار دهد. مراد از تخصص جغرافيايي، متمركز شدن فعاليت سازمان (يا فرد) در يك منطقه جغرافيايي است و مراد از تخصص در نوع فعاليت، پرداختن به يك فعاليت مشخص، مثلاً: تبليغ، آموزش، امداد رساني، ساختن مسجد، ارائه خدمات اجتماعي و مانند آن است. فعاليت تخصصي فوائد زيادي دارد از جمله:
الف ـ تمركز فعاليت ها و جلوگيري از تشتت.
ب ـ توجّه همه جانبه به محيط و شرايط آن كه به تسهيل در برنامه ريزي مي انجامد.
ج ـ اتقان عمل و بالا رفتن كارايي به دليل تمركز و حسن برنامه ريزي و پيگيري.
6 ـ توازن ميان اقدامات امداد رساني و فعاليت تبليغي و آموزشي
وظيفه اصلي يك نهاد تبليغي دعوت به سوي خداست و توجّه به اين امر، ضرورت تمركز برنامه هاي تبليغي، آموزشي و تربيتي و وانهادن كارهاي امدادرساني را ـ با وجود اهميت آن ـ به گروه هاي تخصصي امدادرساني نشان مي دهد.
البته، ممكن است، مصلحت تبليغي يا نيازهاي منطقه ورود به فعاليت امدادرساني و يا پزشكي را ايجاب نمايد كه در اين صورت اين كار در خدمت اهداف تبليغي قرار خواهد گرفت و در اين حالت، بايد تنها به اندازه ضرورت به آن پرداخت و آن را محدود كرد زيرا فعاليت امدادرساني بسياري از كارگزاران را به خود مشغول مي نمايد و توانايي هاي آن ها را از ميان مي برد.

7 ـ بالا بردن كارآمدي براي ايجاد نقش فعال
مراد از كارآمدي، انجام كار به صورت مطلوب صحيح است بدون توجّه به نوع و ميزان امكانات مورد استفاده، ميزان وقت صرف شده و كاهش يا عدم كاهش خسارت هاي جانبي ولي مراد ما از نقش فعال، توانمندي سازمان يا شخص براي تحقق هدف مطلوب به شكل صحيح در حداقل زمان و حداقل امكانات و كمترين خسارت هاست.
هر فعاليتي در هر زمينه تبليغي بايد از نزديك ترين راه، در سريع ترين زمان، با حداقل امكانات، با سالم ترين وسيله و بسا بهترين نتيجه تنها خدمت به شرع را مد نظر قرار دهد.
در يك فعاليت تبليغي بايد نسبت به بهره گيري از فرصت ها و قرار دادن واقعيت ها در خدمت مصالح ديني و دقّت در انتخاب ابزارها و به كارگيري درست آن ها و سرعت بهره گيري از آن با رعايت شرايط هر منطقه و محيط خاص آن حريص بود.
تنها در چنين شرايطي است كه مي توان حصول اهداف كمي و كيفي پيش بيني شده را تضمين كرد.

8 ـ موضع گيري مناسب نسبت به موانع اجراي برنامه
برنامه خوب برنامه اي است كه انعطاف پذيري و توانايي تعامل را در مسائل جديد و پيش بيني نشده داشته باشد. به گونه اي كه پيش از شروع اجراي برنامه ميزان اهميت و اولويت هر مسأله تازه اي كه پيش مي آيد، براي دست اندركاران تدوين برنامه معلوم باشد. اين امر سبب مي شود كه سازمان درهاي خود را به روي اموري كه در خدمت اهداف و برنامه هاي سازمان است، بگشايد و در برابر كارهايي كه اجراي برنامه را مختل مي كند و يا مانع تحقق اهداف تعيين شده مي شود، درهاي خود را ببندد.
اگر بخواهيم نمونه اي براي اين موضوع مثال بزنيم، مي توانيم فرد يا مجموعه اي را تصور كنيم كه به ابتكار خود يك طرح تبليغي را شروع كرده است سپس از سازمان درخواست مي كند، آن را زير پوشش خود قرار دهد. موضع گيري سازمان نسبت به چنين پيشنهادي يكي از حالات زير خواهد بود:
ـ حمايت از اين طرح و قرار دادن آن در داخل برنامه هاي سازمان، در صورتي كه براي تحقق اهداف مناسب باشد و هيچ محذوري براي اهداف و استراتژي ها ايجاد نكند.
ـ همكاري با آن بدون اين كه آن را داخل برنامه هاي خود قرار دهد، طبعا اين همكاري در حد امكانات خواهد بود. به شرط اين كه بر كار اصلي مؤسسه تأثير نگذارد.
ـ روي بر گرداندن از طرح و پوزش خواستن از پيشنهاد دهنده، در صورتي كه پذيرش طرح برنامه سازمان را مختل نمايد يا در راستاي اهداف سازمان نباشد. در حالت اخير بهتر است نهاد ديگري را براي پشتيباني از طرح پيشنهاد نمود.

9 ـ پيگيري و نظارت
برنامه اي كه موفقيت و رشد مستمر آن را مي توان تضمين كرد برنامه ايست كه از ويژگي هاي زير برخوردار باشد:
الف ـ دقّت در برنامه ريزي از طريق رعايت كامل مباني و قواعد برنامه ريزي.
ب ـ ساماندهي خوب كه مسؤوليت هاي مديريتي و اجرايي تمامي كارگزاران را به دقّت معلوم نمايد.
ج ـ پيگيري و نظارت مستمر براي مراحل پيشرفت كار.
د ـ ارزيابي مستمر برنامه.
برنامه اي كه ويژگي نظارت و ارزيابي مستمر را مد نظر قرار نداده باشد، برنامه اي مرده به شمار مي آيد كه فاقد مهمترين عناصر بهينه سازي و نوسازي و نوآوري است.

10 ـ پرهيز از آفات برنامه ريزي خوب
آفات برنامه ريزي خوب بسيار است از جمله:
الف ـ تأثير پذيري از خواسته هاي تأمين كنندگان مالي ـ مراد مواردي است كه برنامه ها و برنامه ريزي ها بر اساس خواسته هاي تأمين كنندگان مالي و بدون توجّه به اولويت هاي تبليغي سازمان و بدون رعايت مصلحت هاي واقعي طراحي شود.
بسيار ديده مي شود كه تأمين كننده مالي انتظار دارد برنامه، ماهيت، زمان و مكان اجراي طرح تبليغي را ارائه دهد. در حالي كه اين سازمان است كه بايد هدايت طرح را عهده دار باشد و با تجربيات و امكانات خود طرح آن را به شكل مطلوب طراحي نمايد.
ب ـ تأثير پذيري هاي عاطفي ـ مراد مواردي است كه دست اندركاران تدوين به هنگام بازديد از يك منطقه و مشاهده پديده هايي مانند فقر، فعاليت هاي تبشيري، فعاليت هاي بدعتگذاران و مانند آن تحت تأثير قرار گيرند و بر اساس آن اقدام به برنامه ريزي نمايند.
ج ـ تكيه بر اطلاعات، بدون بررسي درستي و نادرستي آن ها.
تأثيرپذيري از اطلاعات نقل شده از برخي مؤسسات يا مبلّغان محلي يا ساكنان مناطق يك عامل خوب و مؤثر براي برنامه ها و طرح ها به حساب مي آيد ولي هنگامي كه تنها به اين عامل بسنده شود و به تحليل اين داده ها و تطبيق آن با اولويت هاي مناطق ديگر پرداخته نشود، واقع گرايي برنامه زير سؤال مي رود.
بسياري از اشخاص غالبا منطقه خود را به ديگر مناطق برتري مي دهند و آن را داراي اولويت تبليغي و جغرافيايي مي دانند. شكي نيست كه هر منطقه اي از مناطق مسلمانان نيازمند تبليغ و آموزش است ولي نبايد فراموش كرد كه ما با محدوديت امكانات و توانائي ها مواجهيم. با توجّه به اين مسأله، لازم است منطقه فعاليت با دقّت انتخاب شود، سپس بدون كشش ها و گرايش هاي ايجابي و سلبي مورد بررسي قرار گيرد و اطلاعات موجود تجزيه و تحليل شود.
اين موضوع به هيچ وجه مانع شنيدن ديدگاه هاي مختلف و گفتگو با مؤسسات و افراد در اين زمينه نيست.
د ـ كم توجّهي به ميزان نتايج تبليغي طرح ها ـ يك طرح تبليغ وقتي به مرحله اجرا مي رسد كه دو چيز فراهم آمده باشد:
1 ـ درخواست گروهي از اهالي و يا مبلّغ محلي و مانند آن براي اجراي طرح در منطقه اي معين.
2 ـ تأمين مالي طرح.
اين نگراني وجود دارد كه فعاليت تبليغي تنها تحت تأثير يكي از اين دو امر يا هر دوي آن ها باشد و بررسي لازم درباره پيامدها و نتايج تبليغي طرح در منطقه پيشنهادي و ميزان تناسب طرح با آن محيط به عمل نيايد.

پنجم ـ كشف توانايي هاي محلي و رشد دادن آن
سزاوار است در حين تدوين برنامه جايگاه خاصّي براي كشف توانايي هاي پنهان تبليغي، علمي، محلي و تلاش براي شكوفا ساختن آن در نظر گرفته شود. از اين توانايي ها مي توان در مسير اهداف تبليغي به خوبي بهره برداري كرد. اگر سازمان ها و نهادهاي تبليغي بتوانند بر قابليت هاي مردم منطقه تبليغي تكبه كنند، اين امكان فراهم خواهد آمد كه امكاناتي را كه ديگر نيازي به آن ها نيست، به منطقه اي ديگر منتقل ساخت.
البتّه از ياد نبايد برد كه توانايي هاي تبليغي و علمي بومي نيازمند سرمايه گذاري و تربيت و رشد است و سزاوار است برنامه هايي براي رشد و ارتقاي سطح كارايي آن و برآورد ميزان امكانات انساني و مادي براي تحقق آن پيش بيني شود و اين امر يكي از رسالت هاي اصلي سازمان به حساب مي آيد.
و همچنين شايسته است از دستاوردهاي علمي جديد و فن آوري كاربردي معاصر به خوبي بهره برداري شود. چرا كه بسياري از كارها را آسان مي كند و از اتلاف وقت جلوگيري مي نمايد.

ششم ـ تمركز بر كيفيت هنگامي كه با كميت در تعارض قرا مي گيرد
به هنگام اجراي برنامه ها و طرح هاي مختلف همواره لازم است به فعاليت هايي كه مستقيما و به نحو مطلوب در خدمت اهداف سازمان است، پايبند بود. يكي از بدترين آفات فعاليت هاي تبليغي پرداختن به كميت و غفلت از كيفيت و كم گذاشتن از كيفيت و فداي ظاهر كردن مضمون و محتوا است.

هفتم ـ بررسي دقيق زمينه هاي فعاليت
زمينه هاي فعاليت تبليغي و اهداف هر بخش و راهكارهاي مناسب آن در مسير تحقق اهداف سازمان و تكامل آن بايد به صورت جداگانه مورد ارزيابي و سنجش قرار گيرد. به گونه اي كه اجراي موفقيت آميز برنامه با همكاري افراد و گروه هاي موجود در منطقه و از خلال راهكارهاي مناسب ميسور شود.
مراد ما از تكامل اهداف نهاد تبليغي، سامان يافتن اهداف خرد و راهكارهاي متفرّق در يك كليت منسجم است. به گونه اي كه اين اجزا با يكديگر يك ارتباط و تعامل ايجابي مستمر داشته باشند و هدف مورد نظر را محقق سازند.

هشتم ـ تعدد مؤسسات تبليغي
براساس انديشه وحدت در يك امت واحده، اصل بر وحدت فعاليت تبليغي در يك منطقه است ولي با توجّه به شرايط مختلف و پيچيدگي هاي آن گاهي فوائد زيادي بر تعدد مؤسسات تبليغي مترتب مي شود، از جمله:
الف ـ دستاوردهاي تبليغي ـ يعني كثرت و تعدد حمايت كنندگان از اسلام و دعوت كنندگان به سوي آن و تعاون و پشتيباني تلاش هاي متعدد در راه كمك به اسلام از يكديگر.
ب ـ فوائد مديريتي ـ تعدد سازمان ها، سبب مي شود يك نهاد تبليغي به آساني حيطه فعاليت خود را مشخص و محدود و فعاليتهاي خود را حول آن متمركز نمايد و براي ارتقا و تحول آن بكوشد.
ج ـ نتائج كلي ـ هنگامي كه سازماني به هر علتي در اجراي وظايف خود با مشكلاتي روبرو شود، سازمان ديگر مي تواند آن را جبران و اين خلأ را پر كند.
بنابراين مي توان از تعدد سازمان ها به شكل مثبت و ايجابي بهره گرفت و آن را در مسير هماهنگي تلاش ها و تقسيم بندي وظايف و تبادل تجربيات و اطلاعات و خدمات قرار داد. بايد از نقاط سلبي كه امكان دارد، به هر علّتي مطرح شود، به شدت پرهيز نمود زيرا هدف همكاري و مشاركت ـ براساس ضوابط شرعي ـ با كليه كارگزاراني است كه در اين زمينه فعاليت مي كنند و نه تنازع و مسابقه اي كه تلاش ها و توانايي ها را از ميان مي برد.
در اين جا بايد بر ضرورت حفظ روحيه برادري و محبت تأكيد شود. اگر مبلّغي از برادران مبلّغش در ديگر نهادهاي تبليغي فعال در منطقه چيزي شنيد كه او را ناراحت مي كند، بايد به دنبال عذر و توجيهي براي آن بگردد و ريسمان دوستي و برادري و محبت را قطع نكند و وقتي براي يكي از مؤسسات مشكلي پيش آمد، به حمايت از آن بپردازد و با دستگيري جلوي سقوط آن را بگيرد. پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: «بهترين مردم سودمندترين آن ها براي ديگران هستند»؛ حال درباره مبلّغان ديني چه بايد گفت؟
پي نوشت:
1)ـ همان گونه كه در شماره پيش نيز ذكر شده، اين مؤسسه داراي گرايش هاي وهابي است و ذكر اين نكات در اين مقاله تنها براي اطلاع از ديدگاه هاي آن مي باشد.
منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره6.
/ 1