بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
محمود مهدي پور موانع ظهور چيست؟ فلسفه امامت و رهبري، هدايت جامعه در ابعاد گوناگون فرهنگي، سياسي، اقتصادي، نظامي و ايجاد ارتباط معنوي بين آسمان و زمين و برقراري پيوند انسان و خداست. حال بايد ديد چه مسائل و حوادثي سبب غيبت امام زمان عجل الله تعالي فرجه الشريف و چه موانعي ظهور آن بزرگوار را به تأخير انداخته است؟ راستي چه اموري مانع ظهور است؟ موانع به اراده الهي مربوط است يا به خواست خود آن بزرگوار يا ويژگيهاي جامع? بشري مانع نور و ظهور آن پيشواي توحيد و عدالت است. اشخاص و افراد مانع ظهورند يا دولتها و حکومتها؟ احزاب و نهادها يا سازمانها يا مقررات و سيستمها؟ اوضاع فرهنگي داخل يا خارج؟ اوضاع جهاني يا اوضاع منطقه اي؟ کداميک مانع ظهور است؟ آيا شرايط اقتصادي و عملکردهاي ظالمانه پولي و مالي و شرايط توليد و توزيع و مصرف از موانع ظهور محسوب مي شود؟ آيا نظامهاي آموزشي، پژوهشي، رسانه اي سدّي در برابر قيام توحيدي و عدالت خواهانه مهدوي عليه السلام است؟ موانع روحي و رواني، موانع سياسي، موانع نظامي، موانع اقتصادي، اجتماعي، موانع فرهنگي، موانع داخلي و خارجي، موانع منطقه اي و جهاني، موانع علمي و صنعتي و خلاصه چه علل و عواملي به غيبت وليّ خدا و يادگار پيامبران و رهبر برگزيده رسول خدا صلي الله عليه و آله منجر شده است و موانع ظهور آن بزرگوار چيست؟ اگر سيستمها، مانع ظهورند، کدام سيستمهاست؟ اگر اشخاص مانع ظهورند، چه کساني هستند؟ اگر دولتها مانع ظهورند، کدام دولتها در تأخير ظهور نقش دارند؟ غيبت او به دليل قدرت دشمن است؟ يا به دليل غفلت دوست؟ يا هر دو؟ و يا هيچکدام! بدون ترديد، غيبت امام و عدم حضور و دسترسي آسان شيعيان به آن پيشواي آسماني نوعي محروميت است. برنامه خداوند و سياست الهي محروم سازي بشريت نيست، خواست نخستين و قلبي شخص امام هم نيست. پارسايان و صالحان و عدالت خواهان جهان از فراق و هجران و دوري امام گرفتار رنج و شکنجه و غم و غصه فراوان اند و هر عيد و بامداد عيدها و جمعه ها، ناله هاي فراق سر مي دهند و در دعاي ندبه شان آواي انتظار را تکرار مي کنند. راستي مانع ظهور چيست و کيست؟ آيا کفار مانع ظهوراند، يا منافقان؟ يا مسلمانان؟ کدام کفار؟ کدام منافقان و کدام مسلمانان؟ و سهم هر کدام در ايجاد اين حادثه تلخ جهاني و محروميت از نعمت بزرگ آسماني چيست؟ حادثه غيبت صغري و کبري چرا و چگونه پديد آمد؟ راستي هيچگاه فکر کرده ايم اميرالمؤمنين عليه السلام چگونه خانه نشين شد و از اين انزواي علوي چه رنجها که کشيديم. و چه سرها که بردار رفت و چه اموالي که غارت شد؟ و چه آبروها که بر باد رفت و چه زيانها و خسرانهاي علمي و سياسي و اقتصادي و بهداشتي و درماني که پديد آمد و سالهاي سال بشريت در عطش «عرفان» و « عدالت» خون گريه کرد و هنوز هم گرفتار پيامدهاي اين حادث? غم انگيز تاريخي است. همه مي دانيم، فاجعه هاي بزرگ تاريخ مولود محروميت از رهبري الهي و ايجاد فاصله بين مردم و رهبران آسماني است. «فَقُتِلَ مَن قُتِل وَ سُبِيَ مَن سُبي وَ اُقصِيَ مَن اُقصِي». برخي شهيد شدند، برخي به اسارت رفتند و گروهي به تبعيد و آواره گرديدند. نبوت و امامت و قرآن و عترت بزرگ ترين حامي بشريت و سدّ راه صاحبان زر و زور و تزوير است، قرآن نظام فکري و فرهنگ رهايي بخش جامعه بشري و امامت مجري نظام سياسي و حقوقي و اخلاقي و پاسدار فرهنگ توحيدي است. مهم ترين وظيفه پيامبر صلي الله عليه و آله و امامان عليهم السلام ، بيان معارف قرآن، آموزش احکام الهي، تربيت جامعه و تزکيه اخلاقي بشريت، برقراري امنيت و عدالت اجتماعي و پاسداري از دين الهي و جان و مال و آبرو و حقوق امت اسلامي است. قرآن آموزي، ايجاد اخوّت اسلامي، اقامه قسط و عدل و ساختن انسان نمونه الهي و جامع? ايده آل اسلامي از آرمانهاي بلند امامان و امامت در طول تاريخ است. مبارزه با پيامبران و امامان و مقابله با اهداف و آرمانهاي ايشان از جمله مبارزه با وجود و ظهور امام زمان صلوات الله عليه از سوي سه گروه دنبال مي شود: 1. شياطين نامرئي که کمر به اغواي انسان و سوء استفاده از اولاد و اموال او بسته اند و لجوجانه براي ايجاد انحراف فکري و اخلاقي و رفتاري در فرزندان آدم مي کوشند. 2. کفار و مشرکان که با انکار خدا و قيامت و تکذيب پيامبران و امامان عليهم السلام ، راه سعادت خود و ديگران را سدّ مي کنند و با محو آثار پيامبران، انکار امامت و امامان و تمسخر و توهين به کتب آسماني، منافع و مصالح اقتصادي و سياسي خويش را جستجو مي کنند. تخريب آثار نبوي و تخريب حرمهاي مقدس اهل بيت عليهم السلام و مقابله فرهنگي و نظامي با زيارتگاهها و زيارت آستان اولياي الهي و انهدام مساجد و حسينه ها و کشتار پيروان تفکر امامت در پاکستان و سوريه و بحرين و يمن و هر کجاي عالم نشان هماهنگي کفر و شرک جهاني و منافقان داخلي و اتحاد فرعون و هامان و قارونهاي عصر ما در برابر نظام امامت و آرمانهاي مقدس مهدوي است. 3. منافقان جامع? اسلامي که به دليل ترديد در وجود خدا و جهان ديگر و بيماريهاي عقيدتي و اخلاقي، ابزار دست کفار خارجي قرار مي گيرند و از روي ترس و طمع دل در گرو بيگانگان دارند؛ قوانين اسلام و معارف آن را به سود دنياي خويش نمي دانند، اينان هم خواسته و نخواسته و آگاهانه و ناآگاهانه از موانع ظهور حجت الهي و امام عصر(عج) محسوب مي شوند. در بخش هواداران و حاميان و علاقمندان امام عصر عجل الله تعالي فرجه الشريف هم، کمبودها، ضعفها، تنبليها، خاميها، سهل انگاريها، غفلتها و اختلافات بي جا و بي اعتماديها و بي تدبيريهايي وجود دارد که مورد بهره برداري شياطين جن و انس قرار مي گيرد و سلط? دشمنان حق و عدالت را آسان و شناخت حق و باطل را دشوار مي سازد. براي اينکه موانع ظهور را بشناسيم، بهتر است موانع تاريخي مشابه آن را مورد بررسي و توجه قرار دهيم: راستي موانع بعثت و قيام رسول اعظم صلي الله عليه و آله در دوران غار حرا چه بود؟ چرا اميرالمؤمنين علي عليه السلام در مدت طولاني خانه نشيني و انزواي سياسي قيام نکرد؟ موانع قيام امام حسن مجتبي عليه السلام دربخشي از زندگي آن بزرگوار چه اموري بود؟ موانع قيام سيد الشهداء عليه السلام در ده سال آغاز امامت آن بزرگوار در عصر معاويه چه چيزهايي بود؟ موانع قيام امام باقر و امام صادق عليهما السلام و موانع قيام امام کاظم و حضرت رضا عليهما السلام و ديگر پيشوايان معصوم و اهل بيت عليهم السلام چه شرايط و عواملي بود؟ بدون ترديد هم? اين موانع و عوامل را از نگاه سياسي، اجتماعي در دو بخش مهم مي توان دسته بندي کرد: 1. سلطه نيروهاي مخالف و دشمن (کفار و منافقان) بر اوضاع و احوال کشورهاي اسلامي. 2. عدم آگاهي نيروهاي مؤمن و هوادار از ابعاد گوناگون فکري، اخلاقي، اجتماعي، علمي و عملي. بنابراين هر گامي که در کاهش سلطه اجانب و ستمگران بر بلاد اسلامي و بشريت مظلوم برداشته شود، گامي به سوي ظهور محسوب مي شود و هر اقدامي که در رشد فرهنگي، اخلاقي، سياسي و اقتصادي مسلمين انجام شود، تلاشي مقدس و زمينه ساز دولت پر برکت ولي عصر(عج) است. درست است که از ديدگاه عرفاني، روزگار غيبت، عصر آزمون و امتحان ملتها و افراد و گروههاست تا هر کسي آنچه در دل دارد، آشکار شود و صلاحيتها و ناشايستگيهاي مدّعيان گوناگون در اداره کشورها و جهان در معرض ديد همه قرار گيرد. درست است که امام زمان(عج) با غيبت خويش تابعيّت هيچکدام از نظامهاي حاکم بر سرنوشت بشريت را نپذيرفته و هنگام ظهور فراتر از مقررات کشورها حق اقدام و قيام دارد. درست است که جان امام در خطر است و اگر امام ظهور مي کرد، مثل بسياري از انبياء و اولياي الهي به مقام بلند شهادت مي رسيد، و شهادت اوج تمنّاي اوليا و انبياي الهي است و امام که از شهادت باکي ندارد؛ ولي اولاً هر کشته شدني «شهادت» نيست، کشته شدن در راه خدا و به دستور خدا و براي تحقق آرمانهاي والاي الهي شهادت است. قيام کردن و فوري شهيد شدن، هدف اصلي و نهايي مردان خدا نيست، توجه به زمان و مکان و شرايط و دستاورد شهادتها و کسب رضاي الهي در مرگ و زندگي نقطه اعلاي اهداف و آرزوهاي اولياء الله است. و تا فرا رسيدن شرايط مناسب حفظ جان از وظايف تمام انسانها، از جمله وظيفه اولياي الهي است. و قيام و شهادت امام زمان هم مشکل جامع? بشري را حل نکرده و نمي کند. بنابراين راز غيبت را در وراي «خوف قتل» و «افشاي داعيه داران اصلاح جهان» و «امتحان دوستان» بايد جستجو کرد. برخي روايات رسيده از اهل بيت عليهم السلام به شباهتهاي امام زمان(عج) با پيامبران الهي تصريح دارد و نمونه هاي غيبت آنان و راز و رمزهاي پنهان بودن آن اولياي الهي را يادآوري کرده است. براي نمونه به اين حديث توجه کنيم: امام باقر عليه السلام فرموده است: «إِنَّ فِي الْقَائِمِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ صلي الله عليه و آله شَبَهاً مِنْ خَمْسَةٍ مِنَ الرُّسُلِ يُونُسَ بْنِ مَتَّى وَ يُوسُفَ بْنِ يَعْقُوبَ وَ مُوسَى وَ عِيسَى وَ مُحَمَّدٍ صلي الله عليه و آله فَأَمَّا شَبَهُهُ مِنْ يُونُسَ بْنِ مَتَّى فَرُجُوعُهُ مِنْ غَيْبَتِهِ وَ هُوَ شَابٌّ بَعْدَ كِبَرِ السِّنِّ وَ أَمَّا شَبَهُهُ مِنْ يُوسُفَ بْنِ يَعْقُوبَ عليه السلام فَالْغَيْبَةُ مِنْ خَاصَّتِهِ وَ عَامَّتِهِ وَ اخْتِفَاؤُهُ مِنْ إِخْوَتِهِ وَ إِشْكَالُ أَمْرِهِ عَلَى أَبِيهِ يَعْقُوبَ عليه السلام مَعَ قُرْبِ الْمَسَافَةِ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ أَبِيهِ وَ أَهْلِهِ وَ شِيعَتِهِ وَ أَمَّا شَبَهُهُ مِنْ مُوسَى عليه السلام فَدَوَامُ خَوْفِهِ وَ طُولُ غَيْبَتِهِ وَ خَفَاءُ وِلَادَتِهِ وَ تَعَبُ شِيعَتِهِ مِنْ بَعْدِهِ مِمَّا لَقُوا مِنَ الْأَذَى وَ الْهَوَانِ إِلَى أَنْ أَذِنَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي ظُهُورِهِ وَ نَصْرِهِ وَ أَيَّدَهُ عَلَى عَدُوِّهِ وَ أَمَّا شَبَهُهُ مِنْ عِيسَى عليه السلام فَاخْتِلَافُ مَنِ اخْتَلَفَ فِيهِ حَتَّى قَالَتْ طَائِفَةٌ مِنْهُمْ مَا وُلِدَ وَ قَالَتْ طَائِفَةٌ مَاتَ وَ قَالَتْ طَائِفَةٌ قُتِلَ وَ صُلِبَ وَ أَمَّا شَبَهُهُ مِنْ جَدِّهِ الْمُصْطَفَى صلي الله عليه و آله فَخُرُوجُهُ بِالسَّيْفِ وَ قَتْلُهُ أَعْدَاءَ اللَّهِ وَ أَعْدَاءَ رَسُولِهِ صلي الله عليه و آله وَ الْجَبَّارِينَ وَ الطَّوَاغِيتَ وَ أَنَّهُ يُنْصَرُ بِالسَّيْفِ وَ الرُّعْبِ؛1 در قائم از خاندان محمد صلي الله عليه و آله شباهتي به پنج پيغمبر وجود دارد؛ يونس بن متي و يوسف بن يعقوب و موسي و عيسي و محمد صلي الله عليه و آله ؛ امام شباهتش به يونس بن متي آن است که پس از غيبت طولاني در هيئت جواني بازگشت؛ شباهتش به يوسف آن است که از خاص و عام مردم پنهان شد و جريان او از برادران هم مخفي ماند و پدرش هم از جاي او خبر نداشت، با آنکه بين او و برادران و پدر و پيروانش فاصله اي اندک بود؛ شباهتش به موسي عليه السلام از جهت ترس دائمي از دشمنان، طولاني شدن غيبت و پنهان بودن تولد و آزار و تحقير پيروان او تا مدتهاي طولاني است تا آنکه خداوند به او اجازه ظهور داد و او را بر دشمنان ياري کرد؛ شباهتش به عيسي عليه السلام در اين است که درباره او بسيار اختلاف کردند، گروهي ولادتش را انکار کردند، برخي گفتند مرده و از دنيا رفته است و عده اي گفتند کشته شده و بر صليب کشيده شده است؛ امّا شباهت آن بزرگوار به جدش محمد مصطفي صلي الله عليه و آله در اين است که قيام مسلحانه (قيام به شمشير) مي کند و دشمنان خدا و رسول خدا صلي الله عليه و آله و جباران و طاغوتها را نابود مي سازد و خداوند او را با قدرت نظامي و رعب در دل دشمن ياري مي کند.» پيامبران براي هدايت و نجات بشريت اعزام شده اند و کشتي نوح براي نجات انسانها در برابر طوفانها به دستور خداوند و مهندسي پيامبراني چون شيخ الانبياء ساخته شده است، امّا بهره گيري از کشتي و نشستن در سفينه رهايي به عملکرد خود فرزندان آدم و حوا مرتبط است و مشروط به اطاعت از رهبر آسماني است، پسر نوح هم بدون اطاعت از پدر غرق مي شود. اگر پيامبراني همچون رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و ابراهيم خليل و حضرت موسي و مسيح عليهم السلام هم در ميان جامعه باشند، ولي از رهبريهاي ايشان استفاده نشود، گوشه نشين خواهند بود و ظهور و رؤيت ايشان حاکميت توحيد و عدالت را در پي نخواهد داشت و درد بشريت را درمان نخواهد کرد. مهم آن است که اقتدار کفر و شرک جهاني شکسته شود و فرهنگ قرآني و نظام حقوقي و اخلاقي اسلام در جهان شناخته شود و بشريت تشن? اسلام ناب محمدي گردد. آب جو تشنگي آور بدست تا بجوشد آبت از بالا و پست پي نوشت: 1) کمال الدين و تمام النعم?، شيخ صدوق، انتشارات اسلاميه، تهران، 1395ق، ج1، ص327. منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره154.