سه نکته مهم در سیر اخلاقی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سه نکته مهم در سیر اخلاقی - نسخه متنی

حسن اردشيري لاجيمي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
سه نکته مهم در سير اخلاقي
وصيّت اخلاقي امام جواد عليه السلام به يکي از يارانش
امام جواد عليه السلام در اين روايت سه نکته مهم در سير اخلاقي را بيان مي فرمايد:1. توفيق الهي؛ 2. پندگويي از جانب خويش؛ 3. قبول کردن از کسي که او را نصيحت مي کند.
حسن اردشيري لاجيمي
مقدمه
همواره کساني که به محضر اولياءِ الهي، به خصوص رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله و ائمه معصومين عليهم السلام مشرف مي شدند، از ايشان تقاضاي پند واندرز يا نصيحتي مي کردند تا در ساي? نورانيت آن بزرگواران و مضامين عالي? کلامشان، قدم به قدم، وادي سلوک و تعالي را طي کرده و از رحمت خاص? الهي بهره مند گردند.
نيازهاي انسان به پند واندرز
پند و اندرز در زندگي انسان بسيار اهميت دارد؛ چنانچه امام جواد عليه السلام در اهميت اين امر، مي فرمايد: «الْمُؤْمِنُ يَحْتَاجُ إِلَى تَوْفِيقٍ مِنَ اللَّهِ وَ وَاعِظٍ مِنْ نَفْسِهِ وَ قَبُولٍ مِمَّنْ يَنْصَحُه؛ (1) مؤمن، به توفيق از طرف خداوند و پندگويي از طرف خودش و پذيرش از هر کسي که به وي اندرز دهد، نيازمند است.»
امام جواد عليه السلام در اين روايت سه نکته مهم در سير اخلاقي را بيان مي فرمايد:
1. توفيق الهي؛ 2. پندگويي از جانب خويش؛ 3. قبول کردن از کسي که او را نصيحت مي کند.
امام باقر عليه السلام نيز در اهميت پند دادن مؤمن به نفس خود مي فرمايد: «وَ قَالَ عليه السلام مَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ مِنْ نَفْسِهِ وَاعِظاً فَإِنَّ مَوَاعِظَ النَّاسِ لَنْ تُغْنِيَ عَنْهُ شَيْئاً؛ (2) هر کسي که خداوند براي او از خويش پنددهنده اي قرار ندهد، پندهاي مردم او را از چيز ديگري بي نياز نمي کند.»
پس با توجه به اين روايت يکي از شرايط پندپذيري از ديگران آن است که ابتدا مؤمن خود، پنددهند? نفس خويش باشد؛ يعني در واقع مؤمن بيدار بوده و قبل از اينکه ديگران عيوب و بديها او را ببينند، به عيوب خوب واقف باشد.
ابن سينا نيز در کتاب اشارات وعظ مقامات العارفين، وقتي سعي در برهاني کردن عرفان دارد، بيان مي کند که پندواندرزي که از واعظ پاک و البته همراه با بلاغت ارائه گردد، مي تواند نقش مؤثري در تابع ساختن نفس اماره براي نفس مطمئنه داشته باشد. (3)
از آنچه ذکر شد اهميت پند و اندرز در سير اخلاقي و عرفاني بيشتر روشن مي گردد.
وصيت اخلاقي امام جواد عليه السلام
پس از اين مقدمه، به شرح يکي از وصاياي نوراني امام جواد عليه السلام در حد بضاعت پرداخته مي شود.
«قَالَ لِلْجَوَادِ عليه السلام رَجُلٌ: أَوْصِنِي قَالَ عليه السلام، وَ تَقْبَلُ؟ قَالَ؛ نَعَمْ قَالَ عليه السلام؛ تَوَسَّدِ الصَّبْرَ وَ اعْتَنِقِ الْفَقْرَ وَ ارْفَضِ الشَّهَوَاتِ وَ خَالِفِ الْهَوَى وَ اعْلَمْ أَنَّكَ لَنْ تَخْلُوَ مِنْ عَيْنِ اللَّهِ فَانْظُرْ كَيْفَ تَكُونُ؛ (4) مردي به حضرت جواد عليه السلام عرض کرد: مرا سفارشي بفرماييد. امام عليه السلام فرمود: مي پذيري؟ گفت: آري. فرمود: تکيه بر صبر کن و به فقرا در آويز و شهوات را رها کن و مخالفت با هواي نفس نما و بدان که تو از ديد خداوند مخفي نيستي، دقت کن چگونه بايد باشي.»
ابن سينا نيز در کتاب اشارات وعظ مقامات العارفين، وقتي سعي در برهاني کردن عرفان دارد، بيان مي کند که پندواندرزي که از واعظ پاک و البته همراه با بلاغت ارائه گردد، مي تواند نقش مؤثري در تابع ساختن نفس اماره براي نفس مطمئنه داشته باشد.
در اين کلام نوراني امام جواد عليه السلام، پنج(5) مطلب اصول اخلاقي، مطرح گشته که هر کدام از آنها ترجمه و تفسير مي شوند:

1. صبر
لحظه لحظ? سلوک اخلاقي مؤمن، در بستر صبر شکل مي گيرد؛ به طوري که وي به هر اندازه از مقام صبر دور باشد، افعال وي نيز ناقص تر مي گردد؛ و از اين روي امام جواد عليه السلام فرمودند: «تَوَسَّدِ الصَّبْرَ؛ صبر را بالش خود قرار بده.» اين تشبيه از آن رو است که چون آرامش و قرار جسمي انسان، با تکيه بر بالش است، مؤمن در رسيدن به آرامش روحي نيز، نيازمند به تکيه گاهي چون صبر است.
وقتي از رسول خدا صلي الله عليه وآله سؤال مي شود: «ايمان چيست؟ ايشان مي فرمايند: «الصَّبرُ.» (5)
زيباتر آنکه اميرالمؤمنين عليه السلام راه رسيدن به لقاي الهي را نيز صبر مي داند؛ آنجا که مي فرمايند: «مَن صَبَرَ عَلَي اللهِ وَصَلَ إِلَيهِ؛ (6) هر که براي (وصال به) خدا صبر کند، به او مي رسد.»
پس حقيقت آن است که صبر با هر نوعش (صبر بر گناه و معصيت يا صبر بر مصيبت) بهترين بستري است که مي تواند خواستگاه رشد جوانه هاي ايمان باشد.

2. فقر
از اموري که باعث تضييع عزّت برخي مؤمنان ضعيف الايمان مي شود و يا در سلوک اخلاقي آنها خلل ايجاد مي کند، فقر و مشکلات مادي است.
در نتيجه آن امام همام عليه السلام فرمودند: «اعْتَنِقِ الْفَقْرَ؛ (اي مؤمن!) فقر را در آغوش بگير.»
به بيان ديگر اگر فقر و تنگدستي، تحمّل شود؛ اولاً، عزّت مندي مؤمن را به همراه دارد و ثانياً، مانع رشد اخلاقي و تکامل سالک نمي شود.
بر اساس حکمت و معارف توحيدي برخاسته از مکتب اهل بيت عليهم السلام، اين بند از روايت را به مفهوم ديگري نيز مي توان تفسير نمود؛ و آن اينکه انسان سالک اِلي الله، «فقير بالذّات» است، در مقابل خداوند متعال که «غني بالذات» است؛ و بر اين اساس، خود را نيازمند و محتاج دانسته و بسياري از خودسريها و خودبينيهاي او از بين مي رود. بيان نوراني امام الموحّدين و المتّقين حضرت علي عليه السلام در مسجد کوفه بيان گر همين مطلب است که مي فرمايد: «مَولايَ يا مُولاي! اَنتَ الغَنِيُّ وَ اَنَا الفَقِيرُ وَ هَل يَرحَمُ الفَقِيرَ اِلَّا الغَنِيُّ؛ (7)مولاي من اي مولاي من! تو بي نيازي و من فقيرم و آيا ترحم مي کند بر فقير به جز کسي که بي نياز است.»

3. دوري از شهوات
يکي از اصول مهم در راه کسب اخلاقيات، عدم دخالت شهوات در افعال و کردار فرد مي باشد؛ زير خواسته هاي شهواني، رنگ و بوي منيت و انانيّت دارد و انسان را از کسب معارف حقّه الهي دور مي سازد؛ حال آنکه امنيت مؤمن، قدم نهادن در حريم الهي است؛ لذا امام جواد عليه السلام در ادام? وصيت خويش فرمودند:
«ارْفَضِ الشَّهَوَاتِ؛ شهوات را به دور انداز و رها کن.» يعني محور و اساس فعاليتهاي مؤمن، خواسته هاي الهي است، نه اميال نفساني.
4. مخالفت با هواي نفس
سخت ترين وادي، در مسير کسب فضائل اخلاقي مخالفت و مبارزه با هواي نفس است، در همين راستا و براي تبيّن بيش تر آن، رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله، مبارزه با هواهاي نفساني را «جهاد اکبر» ناميده است (8). اهميت اين مسئله بدان حد بوده که آن حضرت به همين مقدار کفايت نکرده و براي تبيين بيشتر آن فرموده اند:
«أَعْدَي عَدُوَّکَ نَفْسَکَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْکَ؛ (9) دشمن ترين دشمنانت، نفس تو است که در بين دو پهلوي تو قرار دارد.»
از اينرو، يکي ديگر از اصولي که امام جواد عليه السلام در وصيت اخلاقي خويش بيان نمودند اين کلام نوراني است که: «خَالِفِ الْهَوَى؛ با هواي نفس مخالفت کن.»
رسول الله صلي الله عليه وآله در کلام نوراني ديگري، از مبارزه با نفس به عنوان برترين جهاد ياد مي کنند و مي فرمايند: «اَفْضَلُ الْجِهَادِ أَنْ تُجَاهِدَ نَفْسَکَ وَ هَوَاکَ فِي ذَاتِ اللهِ تَعَالَي؛ (10) برترين جهاد اين است که به خاطر خداي تعالي با نفس و هواي نفسانيت مبارزه کني.» به تعبير ديگر، بايد اولين کار و آخرين کار مؤمن، جهاد با نفس باشد.
اميرالمؤمنين عليه السلام در اين رابطه مي فرمايند: «اَوَّل مَا تَنْکِرُونَ مِنَ الْجِهَادِ، جِهَادُ أَنْفُسِکُمْ آخِرَ مَا تَفْقِدُونَ مُجَاهَدَةُ أَهْوَائِکُمْ وَ طَاعَةُ اُولِي الأمْرِ مِنْکُمْ؛ (11) نخستين جهادي که آن را ناخوش مي داريد، جهاد با نفسهايتان، و آخرين چيزي که گُم مي کنيد، مبارزه با خواهشهايتان و اطاعت از اولي الأمرتان است.»
پس مخالفت با هواي نفس و صد البته رها نمودن شهوات، راه را براي وصال و لقاي الهي هموار مي سازد.
5. حضور در محضر الهي:
آنچه بيشتر از همه براي سالک اهميت داشته و در تمامي لحظات نبايد از آن غافل باشد، دقت در اين امر است که بداند، هميشه در محضر الهي به سر مي برد، و در مَنظر مرعاي او است.
امام جواد عليه السلام فرمودند: «اِعْلَمْ أَنَّكَ لَنْ تَخْلُوَ مِنْ عَيْنِ اللَّهِ فَانْظُرْ كَيْفَ تَكُونُ؛ بدان که در برابر ديد? خدايي و متوجه باش که چگونه اي.»
گفتار نوراني اي که از حضرت امام خميني رحمة الله به يادگار مانده است نيز، احتمالاً برداشتي از اين روايت امام جواد عليه السلام بوده است که فرمودند: «عالَم محضر خدا است، در محضر خدا معصيت نکنيد.»
بر اساس اين بخش از گفتار نوراني امام جواد عليه السلام، مي توان نتيجه گرفت که يکي از عوامل گناه، مي تواند غفلت از حضور در محضر الهي باشد.
سالک بايد از دستوري که اهل سلوک، از آن با عنوان «مراقبه» ياد مي کنند و آن را ماي? سعادت و رکن عمد? سير و سلوک مي خوانند، کمک بگيرد و در هر لحظه و در هر جايي و در هر حالي که هست، همواره خود را در محضر الهي بداند تا بدين ترتيب غفلت را که زمينه ساز گناهان و تخلّفات است، از وجود خويش دور سازد.
امام صادق عليه السلام به اسحاق بن عمّار فرمودند:
«يَا إِسْحَاقُ خَفِ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ وَ إِنْ كُنْتَ لَا تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ فَإِنْ كُنْتَ تَرَى أَنَّهُ لَا يَرَاكَ فَقَدْ كَفَرْتَ وَ إِنْ كُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ يَرَاكَ ثُمَّ بَرَزْتَ لَهُ بِالْمَعْصِيَةِ فَقَدْ جَعَلْتَهُ مِنْ أَهْوَنِ النَّاظِرِينَ عَلَيْكَ؛ (12) اي اسحاق! به گونه اي از خدا بترس که گويا او را مي بيني؛ هر چند تو او را نمي بيني، ولي او تو را مي بيند، و اگر معتقد باشي که او تو را نمي بيند، بي شک به او کفر ورزيده اي، و اگر بداني که او تو را مي بيند و آن گاه در حضور او معصيت کني، بي ترديد او را از بي ارزش ترين بينندگان قرار داده اي.»
پس؛
الهي! به حق خودت حضورم ده، و از جمال آفتاب آفرينت نورم ده.
الهي! چون تو حاضري چه جويم و چون تو ناظري چه گويم. (13)
1) تحف العقول، ابن شعبه حراني، تصحيح استاد علي اکبر غفاري، ترجمه آيت الله کمره اي، جامعه مدرسين، قم، چاپ2، 1404ق، ص457.
2) تحف العقول، ابن شعبه حراني، ص 302.
3) شرح الاشارات والتنبيهات، خواجه نصيرالدين طوسي، تحقيق استاد حسن زاده آملي، بوستان کتاب، قم، چ اول، 1383، چ 2، ص 1054.
4) بحارالانوار، علامه محمد باقر مجلسي، داراحياءالتراث، بيروت، 1403 ق، ج 75، ص358.
5) ميزان الحکمه، محمد محمدي ري شهري، ترجمه حميد رضا شيخي، 1379، چ دوم، 690، ص 2958.
6) بحارالانوار، ج 71، ص 90.
7) مفاتيح الجنان، اعمال مسجد بزرگ کوفه، مناجات حضرت اميرالمؤمنين، چ نبوغ، ص707.
8) جامع الصغير، جلال الدين سيوطي، تصحيح احمد سعد علي، قاهره، 1373 ق، چ 4، ج 2، ص 85.
9) بحارالانوار، علامه مجلسي، ج 68، ص 64.
10) ميزان الحکمه، محمدي ري شهري، ج 2، ص854.
11) همان، ج 2، ص 851- 850.
12) اصول کافي، کليني، تصحيح استاد حسن زاده آملي، مکتبةالاسلاميه، تهران، 1388 ق، ج 2، ص 55.
13) الهي نامه، علامه حسن زاده آملي، چ اول، بوستان کتاب، ص 4 و 3.
منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره145
/ 1