بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
فريضه امر به معروف و نهي از منکر وظيفه فراموش شده! پيروز علي آقا از مدّت ها پيش در فكر اين بودم كه چرا در جامعه اسلامي ما فرهنگ امر به معروف و نهي از منكر ضعيف گشته و كمتر اشخاصي در كمتر مواردي به انجام اين فريض? الهي مي پردازند؟ به راستي چرا چنين است؟ با گذشت بيش از بيست سال از انقلاب شكوهمند اسلامي، و اقتدار نظام اسلامي، به اين امر واجب اهتمام كافي نمي شود و بر اثر ترك آن مظاهر فساد هر روز بيش از پيش افزايش يافته و به تدريج ارزش هاي اسلامي جاي خود را به ضدارزش ها مي دهد و در نهايت بيم آن مي رود كه اشرار و بيگانگان بر جامع? مسلمين تسلّط يابند. آيا باز هم بايد شاهد جولان گناه و جرئت و جسارت گناهكاران در جامعه بود و به راحتي از كنار گناهان آشكار، عبور كرد بي آن كه متوجّه وظيف? ديني خود باشيم؟ تا كي بايد دست روي دست گذاشت و روي ملاحظاتي شخصي و يا صرف عدم احتمال ترتيب اثر، اين وظيف? خطير را ترك گفت؟ در حال حاضر با توجّه به سفارشات اكيد مقام معظم رهبري در خصوص ضرورت امر به معروف و نهي از منكر، باز هم بهاي لازم بدان داده نمي شود. و نه آحاد جامع? مسلمين و نه هيچ يك از مسئولين فرهنگي كشور تلاش و پيگيري لازم را در اين باره ندارند. بايد از خود پرسيد كه چه كساني و يا چه نهادهايي، متصدي احياي اين وظيفه و تبديل آن به فرهنگ عمومي هستند؟ چه افرادي عهده دار شناسايي وضعيت فعلي كشور و موانع گسترش اين وظيفه در جامعه، هستند؟ تاكنون چه راه حل ها و راهكارهايي براي اشاع? اين امر، از سوي مسئولين فرهنگي كشور ارائه شده است؟ آيا تا به حال طرح و يا برنامه اي در اين خصوص از سوي دست اندركاران فرهنگي كشور تقديم و يا اجرا شده است؟ بايد دانست كه امر به معروف و نهي از منكر از چنان اهميت والايي برخوردار است كه هم? انبيا خود را ملتزم بدان مي دانسته و ديگران را نيز توصيه به آن مي فرمودند. خداوند در وصف پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مي فرمايد: «يأمرهم بالمعروف و ينهيهم عن المنكر» (1) و چنين نقل شده كه مردي خدمت پيامبر صلي الله عليه و آله آمد ـ در حالي كه حضرت بر فراز منبر نشسته بود ـ و پرسيد: «من خير الناس؛ چه كسي از هم? مردم بهتر است؟ پيامبر فرمود:, آمرهم بالمعروف وانهاهم عن المنكر واتقاهم لله وارضاهم؛ (2) آن كس كه از همه، بيشتر امر به معروف و نهي از منكر كند، آن كس كه از همه، پرهيزگارتر باشد و در راه خشنودي خدا از همه، بيشتر گام بردارد..» و در حديثي كه از حضرت اميرالمؤمنين علي عليه السلام وارد شده، خواننده را شگفت زده و مبهوت خود مي سازد. گويا ديگر هيچ عملي بالاتر از امر به معروف و نهي از منكر نيست و آن بر فراز قلّ? نيكي ها قرار گرفته است. آن جا كه فرمود: «و ما اعمال البرّ كلُّها والجهاد في سبيل اللّه عند الامر بالمعروف والنهي عن المنكر الاّ كنفثةٍ في بحرٍ لُجّي (3) ؛ تمام كارهاي نيك و حتّي جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهي از منكر چون آب دهان است، در برابر درياي پهناور..» در تبيين دليل اين اهمّيت شايد بتوان گفت كه اين فريض? الهي، در حقيقت ضامن اجراي بقي? وظائف فردي و اجتماعي است و در حكم روح و جان آن ها محسوب مي شود و با تعطيلي آن، تمام احكام و اصول اخلاقي به مرور زمان تعطيل خواهند شد.
دشمن براي اضلال مردم طرح و برنامه دارد و با دقّت روي آن فكر مي كند، سرمايه گذاري مي كند امّا ما براي هدايت و اصلاح جامعه، اهتمام كافي نداريم. آيا باز هم درنگ كنيم تا نسل جديد در فساد و آلودگي غرق شود؟
پيشوايان ما نيز هر يك، آمر به معروف و ناهي از منكر بوده و به شيوه هاي مختلف به اين امر، قيام مي نمودند. يكي از عوامل مهمّي كه ماهيت اصلي قيام خونين ابا عبدالله الحسين عليه السلام را شكل داد همين فريض? الهي بود. گواه اين مطلب اعلام روشن و صريح اوست كه فرمود: «انّما خرجت لطلب الاصلاح في امّة جدّي. اريد اَن امر بالمعروف وانهي عن المنكر..» (4) با توجّه به اهمّيت اين فريض? الهي و اهتمام انبيا و اولياي الهي به آن، اكنون بايد از خود پرسيد اين همه كوتاهي و درنگ در انجام اين وظيفه، براي چيست؟ چرا صاحب نظران و فرهيختگان جامع? اسلامي، به طور جدّي دربار? آن نمي انديشند و راهكارهايي را ارائه نمي دهند؟ مگر حسين بن علي عليهماالسلام براي اصلاح امت، امر به معروف و نهي از منكر نكرد و در اين راه از جان خود و عزيزانش دريغ نورزيد و به اسارت زنان و فرزندان راضي نشد؟ پس چرا اغلب سكوت كرده ايم و به اين امر مهم قيام نمي كنيم؟ مگر ما همه ساله در ماه هاي محرم و صفر، به عزا نمي نشينيم و در سوگ فرزند رسول خدا صلي الله عليه و آله و ياران و عزيزانش جام? سياه به تن نمي پوشيم و در مصيبت حضرتش اشك نمي ريزيم. پس چرا درس بسيار مهم مكتب حسيني عليه السلام را فراموش كرده ايم؟ تا كي بايد نظاره گر هتّاكي عدّه اي از افراد سُست ايمان و فاسق در گستاخي به ارزش هاي اسلامي بود و لب به اعتراض نگشود؟ تا كي بايد به بهان? عدم احتمال ترتيب اثر، از انجام اين فريض? الهي، طفره رفت و خيال خود را راحت كرد؟ بياييد قدري تأمّل كنيم. به خدا قسم ما مسؤوليم، فرداي قيامت مؤاخذه خواهيم شد كه چرا فكر نكرديم، چاره انديشي نكرديم، برنامه ريزي نكرديم و بر اساس آن عمل ننموديم؟ دشمن براي اضلال مردم طرح و برنامه دارد و با دقّت روي آن فكر مي كند، سرمايه گذاري مي كند امّا ما براي هدايت و اصلاح جامعه، اهتمام كافي نداريم. آيا باز هم درنگ كنيم تا نسل جديد در فساد و آلودگي غرق شود؟ بنابراين بايد ديد چار? كار در چيست و چگونه مي توان اين وظيف? الهي را در جامعه احيا كرد و با چه برنامه اي مي توان آن را در سطح وسيعي رواج داد و به تدريج نظاره گر، رخت بربستن آلودگي ها و معاصي در جامعه بود. براي احياي اين فريضه اين نكات را مي توان، به عنوان سياست هاي اصلي برنامه احياي فرهنگ امر به معروف و نهي از منكر، مورد توجّه قرار داد: 1 ـ جاي ترديد نيست كه برخي از مفاسد اجتماعي چنان در جامعه رسوخ و شيوع يافته كه حتّي چهر? هنجاري نيز به خود گرفته و در مناطق خاص، عد? زيادي، از اين ضد ارزش هاي هنجارنما، پيروي مي كنند. در چنين مواردي امر به معروف و نهي از منكر به ندرت و سختي صورت مي پذيرد و مؤمنان ديندار همواره داراي دو دغدغه جدّي در برخورد با اين نوع از مفاسد بوده و هستند. يكي عدم احتمال ترتيب اثر و ديگري خوف ضرر و خسارت، در اين صورت بهترين راه ممكن در برخورد اصلاحي با چنين مفاسدي امر به معروف و نهي از منكر گروهي است و اين مطلب در جاي خود ثابت است كه تأثير گروه بيش از اثر حاصل از مجموع تك تك افراد است. اين به معناي نفي وظيفه فردي نيست. بايستي گفت كه مشوّق و تقويت كنند? آن نيز هست زيرا پس از انجام گروهي آن، تكليف فردي نيز تسهيل مي گردد. بنابراين، اين وظيفه در دو شكل فردي و گروهي قابل انجام است منتهي در مواردي، انجام گروهي آن، مؤثرتر است. قرآن كريم اين حقيقت را با صراحت تمام چنين بيان مي دارد: ««ولتكن منكم امّة يدعون الي الخير و يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و اولئك هم المفلحون»؛ (5) بايد از ميان شما جمعي دعوت به نيكي كنند و امر به معروف و نهي از منكر نمايند و آن ها رستگارانند..» اي كاش در جمهوري اسلامي، وزارتي نيز تحت عنوان امر به معروف و نهي از منكر وجود داشت و چنين مسؤوليت بزرگي را بر دوش مي گرفت و با انجام آن، سعادت و رستگاري اعضاي خود را تضمين مي كرد، حال كه چنين نيست و شايد تا تحقّق چنان تشكيلاتي، فاصله زيادي وجود داشته باشد چه مي بايست كرد؟ به نظر مي رسد در ابتدا، تشكيل گروه هايي به اين منظور، كمك زيادي به دفع مفاسد اجتماعي خواهد كرد. اين كار از طرفي ميزان تأثيرپذيري و اصلاح افراد آلوده به گناه را افزايش داده و آن ها را در موضع انفعالي قرار مي دهد و از سوي ديگر احتمال بروز ضرر و خسارت بر آمر به معروف را كاهش مي دهد.
2 ـ در انجام اين فريضه بايد هم? گناهان و مفاسد اجتماعي مورد توجّه قرار گيرد منتهي اولويت بندي شود و آن دسته از مفاسدي كه شيوع بيشتري يافته و به صورت علني انجام مي شود در اولويت قرار گيرد.
3 ـ اگر چه ريش? بسياري از مفاسد اجتماعي، مسائل اقتصادي است امّا اين امر نه تنها نمي تواند مانع از انجام فريض? الهي امر به معروف و نهي از منكر شود بلكه توجّه دولت مردان به آن، آن ها را در سامان بخشيدن به اقتصاد، اصلاح وضعيت معيشت مردم و رفع تنگناها، ياريگر است.
4 ـ خط مشي كلّي در انجام اين فريضه به صورت گروهي، بر احسان و جذب فاسقان و نه دفع آنان، استقرار يابد. تلاش شود تا با اهداي هدايا، تأليف قلوب گردد.
5 ـ براي انجام اين فريضه، روزي در هفته، مقرّر گردد كه جمعيت آمران به معروف و ناهيان از منكر در موعد مقرّر در اماكن و ميادين پر رفت و آمد ظاهر گشته و به اداي اين تكليف بپردازند ضمن آن كه مناسبت هاي خاصّي همچون ولادت ها و وفيات فرصت خوبي براي انجام اين وظيفه خواهد بود.
6 ـ در تركيب اين گروه ها، از قشري نگري پرهيز شود و هيچ گاه آن را محدود به قشر و صنف خاصّي نكنيم. اگر از هم? اقشار جامعه در تشكيل اين گروه ها استفاده شود، تأثير بيشتري در جذب افراد خواهد داشت. از اين رو بهترين تركيب، تلفيقي از روحاني، دانشگاهي، كسبه، كارمند، كارگر، كشاورز و... خواهد بود.
7 ـ كانون اين حركت از مساجد باشد.
8 ـ رهبري اين حركت بر عهد? شخصيت مقبول و محبوب عامّ? مردم مذهبي قرار گيرد.
9 ـ آموزش مهم ترين موضوع است كه بايد مورد توجّه قرار گيرد زيرا از طرفي بايد به اين جمعيت ايثارگر، معروف ها و منكرها، شناسانده شود و از سوي ديگر نحو? برخورد با فاسقان نيز مشخص گردد تا بي هيچ ابهامي، اين فريض? الهي تحقق پذيرد. در بخش ديگر اين نوشتار نقش گروه را در احياي فرهنگ امر به معروف و نهي از منكر به تفصيل مورد بحث قرار داده و در پايان برخي از راهكارهاي ترويج امر به معروف و نهي از منكر را تبيين خواهيم كرد. ادامه دارد... 1) اعراف/ 157. 2) طبرسي، امين الاسلام، مجمع البيان، ج 2، ص 807. 3) سيد رضي، نهج البلاغه، حكمت 374. 4) مجلسي، محمد باقر، بحار الانوار، ج 44، ص 329. 5) آل عمران/ 104. منبع : ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره 8