هنر در قالب‌ هاي تبليغي نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هنر در قالب‌ هاي تبليغي - نسخه متنی

ف. خسروي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
انسان و هنر
هنر دقيق ترين و رساترين وسيله انعكاس انديشه ها و آرمانهاي شريف مي باشد 1 [و] هر ايده، انديشه و انقلابي كه در قالب هنر نگنجد ماندني نخواهد بود. 2
اگر با عظمت ترين اثر هنري را در برابر ديدگان ساير جانداران قرار دهيم اندك بازتاب و تأثيري از خود نشان نخواهند داد.
به عنوان مثال: اگر يك تابلوي هنري كه در همه دنيا بي نظير است روي مقوايي كشيده شده باشد، براي جانداري به نام موريانه غذاي خوبي خواهد بود. به همان خوبي كه يك قطعه مقواي بي خط و نقش يا داراي سطحي كه مركب روي آن ريخته شده باشد يا مورچه اي كه داخل مركب افتاده روي آن مقوا راه برود، موريانه همه مقواها را خواهد خورد.
يك نمود هنري جايگاه تلاقي روحي بزرگ ـ كه داراي يك نبوغ هنري است ـ با ديگر ارواح انسان ها است كه اين تلاقي هم بايد براي روح بزرگ هنرمند مفيد باشد هم براي روح تماشاگر.
فائده هنر براي روح هنرمند اين است كه با علم به اين كه انسان هايي به اثر هنري او خواهند نگريست و رشد و كمال يا سقوط آن انسان ها، در خود هنرمند نيز اثر خواهد كرد. همه استعدادهاي مغزي و اعماق و سطوح روح خود را به كار مي اندازد تا تأثر و انگيزه تحوّل به رشد و كمال را به آن انسان ها ـ كه خود جزئي از آن هاست ـ بدهد.
فائده هنر براي انسان هاي تماشاگر در صورتي كه از اعماق روح هنرمند توصيف شده برآيد، فايده آب حيات براي حيات خواهد بود. 3

هنر چيست؟
هنر عبارت است از كيفيت بيان و اداي يك مطلب به شكلي زيبا و طريف و توأم با ذوق. اين را ما هنر مي گوييم كه شامل سخن گفتن، شعر گفتن، داستان نوشتن، نويسندگي هاي هنرمندانه و انواع و اقسام شاخه هاي گوناگون هنر مي شود، در هنر اصل اين است كه:
1 ـ هنرمند يك پيام، مقصود و مضموني در ذهن داشته باشد و بخواهد آن را به مخاطب خودش تعليم بدهد و به ذهن ها و دل ها برساند و در آن رسوخ بدهد.
2 ـ اين كار را با ظرافت و زيبايي به صورت جاذبه دار انجام دهد. 4
نقش هاي مذهبي در هنر عبارت است از: شناخت هنر و بهره برداري از نبوغ هاي هنر در هدف معقول و تكاملي حيات كه رو به ابديت و ورود در پيشگاه آفريننده نبوغ هاي هنري و واقعيت هاست. 5

هنر و كارايي آن
مي دانيد هنر اين خصوصيت را دارد كه به خاطر ملايمت با طبع آدمي، بي شك در طبع او اثر مي كند. هر هنري در طبع آدمي اثر مي گذارد. اگر چه آن كسي كه مورد اثر قرار گرفته، نتواند آن هنر را تحليل كند. هنر اثر خود را مي گذارد؛ يعني، دل را منقلب مي كند و... اثري در روح باقي مي گذارد. هرچه مايه هنري كمتر باشد، اثر هم كمتر مي شود. 6
هنر به انسان قدرت گذار از سه مرز را عنايت كرد: مرز زمان، مرز مكان و مرز ظاهر....
از سوي ديگر اعمال انسان ها هر كدام رنگ جغرافيايي خاصي خورده است و محدود به مكاني خاص مي شود. به طوري كه براي ساير اماكن و مناطق ناشناخته و غيرمأنوس است ولي هنر آشنا به همه مرزها و مناطق است و مرز نمي شناسد و در همه جا قدر مي بينيد و بر صدر مي نشيند. نمونه اين سخن، ترجمه سخنان حافظ شيرين سخن و امثال او به چندين زبان زنده دنياست.
توان سومين هنر آن است كه تنها گوش را نمي نوازد و بلكه هوش را بر مي انگيزد و عواطف، احساسات و عقل و وجدان را تحت سيطره خود قرار مي دهد... اين سه توان هنر (گذر از زمان، مكان و ظاهر) بايد در خدمت تعهد، ايمان و ارزش هاي اسلامي قرار گيرد. به عبارت ديگر، معارف الهي را بايد بر مركب هنر نشاند تا در تمامي مرزها و همه زمان ها و عمق جان ها نفوذ كند و سيطره و سلطه خويش بگستراند. 7
هنر بهترين وسيله براي انعكاس مفاهيم اسلامي و انساني است و جامعه اسلامي براي برقراري ارتباط و ابلاغ مكنونات قلبي خود به مخاطبينش به هنر فاخر و برجسته نياز دارد. 8

هنر و تبليغ
با توجّه به آنچه در موضوع «هنر» گذشت، براي رسيدن به «تبليغ مؤثر» ضرورت استفاده از اين عنصر مهم در قالب هاي تبليغي كاملاً روشن است. بنابراين در سنگر تبليغ علاوه بر داشتن محتواي ناب كسب مهارت نسبت به قالب هاي هنري بسيار مهم است و بايد براي آموزش مهارت هاي تبليغي برنامه ريزي كرد.
كار هنر با محتوا پايان نمي يابد، قالب نيز ارزش بسيار دارد. ظرف نازيبا مظروف زيبا را زشت جلوه مي دهد. براي ساختن ظرف زيبا در عرصه هنر تنها استعداد كافي نيست، آموزش هم ضرورت دارد. هنرمنداني كه قدرت آموزش اصول هنري را در خود مي بينند، بايد به ياري جوانان بشتابند. 9

قالب هاي نوشتاري
در قسمت هاي قبلي (دوم، سوم و پنجم) به موضوع نويسندگي و ادبيات و كاربرد آن در تبليغ نگاهي گذرا داشتيم و از «قلم» به عنوان يكي از ابزارهاي اصلي تبليغ ياد كرديم و به صورت كلي راهكارهايي را براي شروع كار نگارش از نظر گذرانديم. اينك وقت آن رسيده تا با قالب هاي مختلف نوشتاري بيشتر آشنا شويم و راهكارهاي عملي هر يك را بيان كنيم.

گام اول:
نگارش كه يكي از راه هاي مهمّ و مؤثّر بيان مطالب است اگر چه به شاخه هاي مختلفي چون، شعر، نثر ساده و ادبي، قصه و... تقسيم مي شود، ولي در حقيقت همه اين ها قالب هايي براي بيان «محتوا» است. بنابراين مهمترين و اولين گام تهيه محتوايي است كه مي خواهيم درباره آن بنگاريم.
برخي از مبلّغان به ويژه آنان كه در ابتداي راه تبليغ اند گاهي با مشكل نداشتن محتوا رو به رو مي شوند. در حالي كه منابع غني قرآن، حديث و كتب علمي و ديني ما شرشار از مطالب ناب و قابل ارائه است. اين مآخذ بسان گنجي مي ماند كه بايد كشف و استخراج شود.
براي نوشتن سوژه بسيار است. فقط كمي دقّت و ذوق مي خواهد. اگر به اطراف خود نگاه كنيم، تمام صحنه ها، اشيا و رخدادهايي كه مي بينيم مي تواند بهانه اي براي كار نگارش، باشد.
بايد به اين نكته توجّه كنيم كه مبلّغ چون همواره به موضوعات مختلف نگره ديني و ارزشي دارد، بايد با منابع اسلامي و ديدگاه شارع مقدس آشنا باشد و هرچه بيشتر نسبت به اين موضوع تلاش كند، در تبليغ خود موفّق تر خواهد بود.
براي اين كار مبلّغ بايد با روش هاي مطالعه، خلاصه نويسي، يادداشت برداري، روش تحقيق و... آشنا شود 10) و از همان آغاز، با ذوق و جديت از تمام لحظات عمر خود كمال بهره را ببرد.
چه بسيار است جلسات و موقعيت هايي كه ما در آن ها قرار مي گيريم و مي توانيم بهترين نكات و مطالب را برداشت كنيم اما به آساني آن ها را از دست مي دهيم.
مبلّغ شايسته است مترصدانه همه لحظات را شكار كند و با نوشتن و تنظيم كردن يافته هاي خود از اتلاف وقت و فرار فرصت ها جلوگيري نمايد.

گام دوم:
قالب هاي نگارشي متنوّع است مبلّغ بايد با توجّه به كاربرد هر يك از آن ها ضمينه هاي كاري و انگيزه خود را وارسي كند و با مطالعه استعدادهاي خود و مشورت با راهشناسي دلسوز توان خود را كشف نمايد. در هر كدام از قالب هاي نويسندگي كه موفق تر است، كار كند. البته ممكن است كسي به دليل احاطه اي كه در طول مسير پيدا مي كند، توان كار در همه قالب ها را بيابد اما بالأخره انسان بايد كار را از يك جا شروع كند و بداند كه: هر كسي را بهر كاري ساختند.
نسبت به قالب هاي تبليغي، اولين گام آشنايي با آن ها و گام دوم كسب مهارت نسبت به آن هاست. از اين جهت ناچاريم درباره قالب هاي مختلف نوشتاري و كاركرد آن ها مطالبي را طرح كنيم تا مبلّغ با آگاهي مهارت هاي لازم را درباره آن ها كسب كند و اگر نتوانست لااقل در وادي تبليغ نسبت به قالب هاي تبليغي بي اطلاع نباشد.

قالب هاي نوشتاري
الف ـ نثر:
نثر به نوشته اي مي گويند كه خالي از وزن و آهنگ و ويژگي هاي شعري است. آن را در مقابل شعر استفاده مي كنند. نثر را معمولاً به ساده و ادبي تقسيم مي كنند.

1 ـ نثر ساده:
نثر ساده را مي توان به عنوان گام اول در نگارش انتخاب كرد. در اين نوع نگارش محتوا در قالب نوشته اي ساده و روان به دور از هر نوع صنعت ادبي ريخته مي شود.
مناسب ترين كاربرد اين نوع نگارش مطبوعات و روزنامه ها است، از آن جا كه مخاطب روزنامه ها عموم مردمند، لازم است نوشته اي روان با واژه هاي مفهوم و ساده باشد. تا همه به راحتي بتوانند مطالب را دريابندو اطلاعات را به دست آورند و دچار خستگي و انزجار نشوند.
به كساني كه به نگارش علاقه دارند پيشنهاد مي شود ابتدا كار خود را با نثر ساده شروع كنند و با متنهاي مطبوعاتي سر و كار داشته باشند تا قلم آن ها از جمودي درآيد و كم كم نوشته آنان از اشكالات دستوري، رسم الخطي و ويرايشي پيراسته شود.
پس از اين مرحله ـ كه تمرين مستمر لازمه آن است ـ مي توان به قالب هاي ديگر نوشتاري نيز روآورد.
مطبوعات با توجّه به جايگاه مؤثّري كه در ميان رسانه ها دارد، يكي از عرصه هاي مهمّ تبليغي است و در جاي خود بايد نسبت به ويژگي هاي نوشتاري آن مطالبي را طرح كنيم.

2 ـ نثر ادبي:
در نثر ادبي علاوه بر رعايت مواردي كه در نثر ساده گفتيم، ملاحت و شيريني خاصي به چشم مي خورد و واژه هاي آن گوش را نوازش مي دهد. آنچه اين نوع نوشته را از نوع ساده متمايز مي كند، آرايه هاي ادبي و... است.
نگارش ادبي از جاذبه فوق العاده اي برخوردار است تا آن جا كه مي بينيم جوانان و نوجوانان كه همواره عطشي سوزان نسبت به زيبايي ها و ظرافت هاي هنري دارند، متن هاي ادبي را جمع آوري و حتي حفظ مي كنند.
در حقيقت شيرازه نثر ادبي هنر نمايي نويسنده است كه با وصف، تشبيه، استعاره و كنايه و ساير صنايع ادبي، آرايشي به كار قلمي خود مي دهد كه هر صاحب ذوقي را به وجد مي آورد و مجذوب خود مي كند.
«خداوند خود نيز مطابق ناموس و قانوني كه قرار داده است، عمل فرموده و كتاب خويش قرآن را در كاملترين صورت فصاحت و زيبايي بلاغت نازل كرده است، قرآن كريم از نظر گام هاي بسياري معجزه است و مانند ناپذير. «نور است، علم است، هدايت است، بيان است، شفا است، برهان است، حكمت است و اختلافي در آن نيست بلكه رافع اختلاف است و جهات كماليه قرآن مجيد منحصر به فصاحت و بلاغت آن نيست. همه آن جهات، معاني و... در قالب بليغ ترين و بالاترين نوع ممكن سخن ادا شده است.
پس ناموس بلاغت در آن به حد اعلي، رعايت و معمول گشته است بدين گونه قرآن به جز ديگر جهات و جنبه هاي بسيار مهم آن، از نظر لفظ و بلاغت، و زيبايي و فصاحت و وفور عنصر ادبي در آن، نمونه اي مانند ناپذير است و رعايت حكمت بلاغت در آن اصلي است بنيادي و استوار. » 11
خلفاي خدا در زمين نيز از قانون الهي و حكمت بلاغت پيروي كرده اند.
بلكه اين امر در وجود آنان مفطور بوده است. آنان همه فصيح بوده اند و بليغ و نيكو سخن مي گفته اند و زيبا، از اين رو آنچه از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و اميرالمؤمنين عليه السلام و ديگر امامان عليهم السلام رسيده است ـ پس از قرآن ـ بليغ ترين و فصيح ترين كلام است.
آنان خوب توجّه داشته اند كه بايد سخن ارشاد و هدايت را به صورت جاذبه دار ادا كرد. گذشته از اين، در مورد ناقلان و راويان كلام خود و چگونگي نقل نيز، حساسيت نشان مي داده اند و تأكيد مي كرده اند تا «كلام فصيح» آنان را به همان صورت درست و اصيل روايت و نقل كنند و به همان وجه اصلي نشر دهند. امام صادق عليه السلام در حديث صحيح مي فرمايد:
«اعربوا حديثنا فانا قوم فُصحاء؛ 12) سخن ما را اعراب گذاري كنيد [و به صورت درست نقل كنيد. واژه هاي آن را صحيح تلفظ كنيد و بر طبق دستور زبان،] زيرا ما خود فصيحيم [و درست سخن مي گوييم] . » 13
با توجّه به اهمّيت اين قالب نگارشي و جايگاهي كه در جامعه ما به ويژه بين جوانان و نوجوانان دارد، شايسته است با ويژگي هاي اين سبك آشنا شويم.

ويژگي هاي شيوه ادبي 14 :
الف ـ وظيفه اصلي آن تفهيم و تفاهم نيست از اين رو دريافت پيام آن تنها با تأمل و ظرافت ممكن است.
ب ـ زبان ادبي، زبان عاطفه و احساس است و قابل تصديق و تكذيب نيست.
ج ـ مدار زبان ادبي، معاني مجازي واژه هاست.
د ـ در زبان ادبي معمولاً اهمّيت دال از مدلول بيشتر است. از اين رو در واژه گزيني تنها به واژه نظر نمي شود بلكه زيبايي و آهنگ و شورانگيزي و... نيز مراعات مي گردند.
هـ ـ در زبان ادبي چگونگي بيان (قالب) بسيار مهم تر از اصل پيام است.
و ـ زبان ادبي به صورت يك بافت هنري است كه در آن واژه ها با رشته هاي گوناگون موسيقايي و مفهومي و ارتباطي و بلاغي به يكديگر پيوند خورده اند.
ز ـ زبان ادبي در حقيقت نوعي نقاشي و تصويرگري است و كمتر به روايت تنها مي پردازد.
ح ـ زبان ادبي معمولاً با بزرگنمايي و اغراق همراه است.
ط ـ در زبان ادبي تكرار فراوان است چه زباني چه معنايي.
ي ـ بسياري از موجودات در آثار ادبي وهمي و خيالي اند.

راه عملي:
قبلاً ياد كرديم كه «تبليغ گفتاري» با «تبليغ نوشتاري» رابطه اي نزديك دارند زيرا در پرتو آشنايي با واژه ها و تركيب هاي جذاب و ادبي گويش نيز متأثّر مي گردد و خطيب به زيبايي به تصويرگري و تبيين مطالب مي پردازد. براي اين مهم مبلّغ بايد با متن ها و نوشته هاي ادبي سروكار داشته باشد و آن ها را به خاطر بسپارد و در بيان مطالب از آن ها استفاده كند. بهتر است تركيب ها و واژه هاي جالب را يادداشت كند تا منبعي براي خود و ديگران باشد. مبلّغي كه انگيزه نويسندگي دارد، نبايد هيچ گاه از نگارش باز ايستد و به كمك واژه هاي ادبي و تركيب هاي دلنشين جملات جديدي خلق كند و به حدي برسد كه خود كلمات و جملات تازه اي بسازد.

عوامل جذابيت نوشته:
براي جذابيت بخشيدن به نوشته بايد
يك ـ واژه هايي را انتخاب كنيم كه
الف ـ از لحاظ ذوق سليم ادبي درست باشند.
ب ـ از زبان خودي بجوشد و با اصول آن سازگار باشند.
ج ـ با سبك نوشته ما و مخاطب تناسب داشته باشند.
د ـ خوش آهنگ و دلنشين باشند.
هـ ـ براي رساندن مفاهيم توانمند و شايسته باشند.
دو ـ در تركيب نوشته تلاش كنيم كه
الف ـ يك دست و هماهنگ باشد؛ گاهي شيوه هاي نگارشي با هم خلط مي گردد مثلاً: ساختار كلي نوشته گاهي ساده و گاهي ادبي، گاهي محاوره اي و گاهي رسمي، گاهي كهن و گاهي نو مي شود.
ب ـ متنوّع و رنگارنگ باشد: اين تنوّع را مي توان با استفاده از عناصري چون ضرب المثل شعر، امثله و حكايت هاي شيرين، كلمات قصار، تشبيه معقول به محسوص، تخيل ايجاد كرد.

ب: شعر
قال رسول اللّه صلي الله عليه و آله «ان من الشعر لحكما وان من البيان لسحرا؛ همانا برخي شعرها حكمت و بعضي بيان ها سحرگونه است. » 15
شعر و هنر زيباترين قالب براي همه پيام هاي نوين و مايه گسترش و نفوذ اين پيام ها تا هر سوي خطّه وسيع دل ها و جان هاي انساني است و شاعران و سخنسرانان آگاه هميشه توانسته اند والاترين معارف انساني را در كتيبه روزگار با نقشي جاودانه به نسل هاي بعد از خود بنمايانند. 16
«در زبان هاي اسلامي به ويژه عربي و فارسي، قصايد، چكامه ها، قطعه ها و آثار بسياري در ثناي پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله سروده شده است.
مدايح مذهبي، از مقوله شعر متعهد است نه مجرد. چون در اين گونه آثار، شاعران حقانيت رهبران الهي و راه آنان را مي نمايانند و مي كوشند تا با زبان والاي شعر، حقايق را به فرهنگ جامعه و شعور اجتماعي منتقل سازند و موضع مردان حق و رهبران سعادت و عدالت را در برابر ديگران به ويژه جباران و ستم گستران تحكيم بخشند و استوارتر دارند... اين آثار از نظر اخلاقي نيز سودمند است، زيرا در آن ها ذكر فضايل اخلاقي، خصلت ها، آداب، رفتار پيشوايان، آزادگي ها، فداكاري ها، پاكي ها و مجاهدت هاي آنان و محبت آنان به انسان ها و توده ها آمده است و اين ها همه، به صورتي عميق، پرورش دهنده و آموزنده است. » 17

نگره ديني به شعر:
امام صادق عليه السلام مي فرمايد:
«من قال فينا بيت شعر بني اللّه له بيتا في الجنَّه؛
كسي كه درباره ما بيتي شعر بسرايد، خداوند خانه اي در بهشت برايش بنا مي كند. » 18
«ما قال فينا قائل بيت شعر حتّي يؤيد بروح القدس؛ سراينده اي درباره ما بيتي شعر نگفت، مگر آن كه با روح القدس تأييد شد. » 19
اوّلين كسي كه شعر گفت:
«سئل اميرالمؤمنين عليه السلام عن اول من قال الشعر» فقال: «آدم» فقال: «و ما كان شعره؟» قال: «لما انزل علي الارض من السماء فرآي تربتها وسعتها و هواها و قتل قابيل هابيل فقال آدم عليه السلام:
تغيرت البلاد و من عليه // فوجه الارض مغبّر قبيح
تغير كل ذي لون و طعم // و قل بشاشة الوجه المليح؛
از اميرمؤمنان عليه السلام از اولين كسي كه شعر سرود سؤال شد.
آن حضرت فرمود: «آدم عليه السلام» سؤال كننده پرسيد: «شعر او چه بود؟» امام عليه السلام فرمود:«وقتي آدم از آسمان به زمين فرود آمد و خاك و وسعت زمين و هواهاي نفساني در آن و كشتن قابيل هابيل را ديد» چنين گفت:... . » 20
پيغمبر از شعر و شعرا كه آن روز رايج ترين و برنده ترين ابزار فرهنگي بود تا آن جا كه ممكن بود استفاده كردند. 21
رسول امين شاعران متعهد را فرمانروايان كشور سخن مي خواند، اين سيره نيكوي اولياء الله است كه ارجمندترين حقايق را در نفيس ترين حلّه هاي بيان، بر دل هاي پاك عرضه كنند و سخن فاخر و برنده خود را همچون ذوالفقاري پيروز بر پيكر سيه كاران دوران فرود آورند. 22

كاربرد شعر در تبليغ
گاهي يك بيت شعر گوياتر از چند ساعت سخن گفتن يك سخنور تواناست و ارزش شاعري كه قصيده او از محتواي خوب، الفاظ زيبا و مضموني مناسب برخوردار است، از يك دانشمند كمتر نيست و لازم است اشعار قوي فارسي كه در تفهيم عقايد و اخلاق اسلامي و مسايل سياسي و يا هر آنچه در ارتباط با نياز امروز جامعه اسلامي سروده شده را از كتب گوناگون استخراج و به احياي آن اهتمام ورزند. 23

ويژگي هاي زبان شعر: 24
زبان شعر در ميان عناصر گوناگون شعري داراي جايگاه بلندي است.
يكي از جنبه هاي زبان شعر، واژه سازي و توجّه به كاربرد كلمات و گزينش آن ها در يك اثر ادبي به ويژه شعر است كه در چند جهت قابل توجّه است.
1 ـ دقّت در گزينش واژه هاي مناسب:
بايد از واژه هايي كه تلفظ سنگين دارند و تنافر ايجاد مي كنند، پرهيز كرد.
2 ـ موسيقي كلمات:
موسيقي آهنگ يكي از عناصر مهمّ شعر است و وجود وزن و قافيه و بسياري از صنايع ادبي همه در خدمت همين عنصر موسيقي در شعر است.
3 ـ لزوم نوآوري در كلمات:
الفاظ و واژه ها در زبان عنصري زنده، متحرك و بالنده اند. شاعر توانا بايد در هر دوره اي با بهره گيري از واژه هاي رايج و زيبا بر غناي زبان بيفزايد و از تكرار بي فايده پرهيز كند.
4 ـ تركيب و تأليف واژه ها:
يكي از راه هاي جبران فرسودگي واژه هاي كهن و همچنين برآوردن نيازهاي جديد كلمات، تركيب سازي است و زبان فارسي از زبان هايي است كه امكان ساخت تركيب در آن زياد است و در رديف نيرومندترين زبان هاي دنياست.
تركيب كلمات و ساخت تركيب هاي جديد بايد، رسا در مفهوم، مطابق با دستور زبان و داراي آهنگ باشد.

انواع شعر:
با توجّه به كاربرد و اهمّيت شعر در وادي تبليغ خوب است به صورت گذرا نگاهي به انواع آن داشته باشيم و به دليل ضيق مجال از آوردن نمونه بپرهيزيم، امّا چند اصطلاح شعري:
بيت: حداقل كلام منظوم است كه از دو مصراع پديد آمده است.
مصراع: نيمي از بيت است.
وزن: وزن در شعر حاصل نظم و تناسبي است كه در صوت هاي ملفوظ ايجاد مي شود.
عروض: يعني آنچه شعر به آن عرضه مي شود و با آن محك مي خورد كه يكي از دانش هاي ادبي است، و از چگونگي ايجاد وزن و انواع و شگردهاي ويژه آهنگ شعر سخن مي گويد.
قافيه: كلمات آخر ابيات است كه آخرين حرف اصلي آن ها يكي است. به شرط اين كه كلمات عينا تكرار نشده باشد.
رديف: در صورتي كه كلمه اي عينا در آخر اشعار تكرار شود، آن را رديف و كلمه پيش از آن را قافيه مي گويند.

1 ـ غزل:
غزل عمومي ترين قالب شعر فارسي است و شاعران براي بيان مطالب دروني خود از آن بسيار بهره گرفته اند، شكل ظاهري آن شبيه به قصيده است و تمامي مصرع هاي زوج آن با مصرع اول بيت هم قافيه است، تعداد ابيات آن را بين پنج تا پانزده دانسته اند.

ويژگيهاي غزل:
الف ـ احساسي و عاطفي است.
ب ـ حالات دروني را بيان مي كند.
ج ـ ظاهري گسسته و ژرف ساختي واحد دارد.
د ـ براي طرح انديشه مجالي تنگ دارد.
هـ ـ به دور از تكلّف است.
و ـ داراي لطافت واژگاني است.
اين قالب شعري به دليل مضمون به انواعي چون عاشقانه، عارفانه، قلندرانه، تعليمي، مضموني و اجتماعي تقسيم مي گردد.
پس از انقلاب اين نوع شعر غني تر شد و از لحاظ محتوا انواع ديگري چون: سوگ سروده، اعتراض، مدحي و عارفانه اجتماعي پيدا كرد. 25

2 ـ مثنوي:
مثنوي شعري است كه همه ابيات آن به يك وزن و در هر بيت مصراع فرد با مصراع زوج آن هم قافيه است. و قافيه هر بيت با بيت ديگر متفاوت است.
ويژگيهاي مثنوي:
الف ـ تعداد زياد ابيات
ب ـ اوزان نسبتا كوتاه
ج ـ داستان پردازي
مثنوي را نيز مي توان از لحاظ محتوا به حماسي، عاشقانه، عارفانه و حِكَمي تقسيم كرد.
وجه تمايز مثنوي دوران انقلاب از قبل آن:
1 ـ داستان پردازي در آن كم است.
2 ـ اوزان بلندتر است. 26
3 ـ رباعي و دوبيتي:
شعري است مركب از دوبيت كه مصرع بيت نخست آن با مصراع هاي دوم و چهارم هم قافيه است و هر چهار مصراع هم وزنند. اين نوع شعر از قديمي ترين و خوش آهنگ ترين قالب هاي شعر فارسي است.
اين گونه شعر به دليل ثابت بودن قالب مسير مشخصي را براي طرح و القاي موضوع طي مي كند.
و داراي انواعي چون عاشقانه، عارفانه، حكمت و چيستان است.
رباعي انقلاب به مضمون هاي عالي ديگري چون شخصيت هاي انقلاب، شهداء و حماسه ها نيز پرداخته و بيشتر توجّه كرده است.
در گذشته به رباعي دوبيتي هم مي گفته اند امّا با توجّه به اين كه از نظر وزن با رباعي متفاوت است بهتر است آن ها را جدا كنيم. 27

4 ـ قصيده:
شعري است كه در آن مصرع اول بيت اول با مصرع هاي زوج هم قافيه باشد و داراي انواعي چون، مدحي، اخلاقي، ديني، اجتماعي و رثايي است.

5 ـ شعر نو:
آنچه از انواع شعر گذشت به «شعر سنتي» معروف است. اما گونه ديگر از شعر وجود دارد كه به لحاظ ويژگي اش به «شعر نو» لقب گرفته است و انواعي دارد.
الف: شعر نيمايي:
شعري است با وزن عروضي كه مصراع هاي آن مانند شعر سنتي با يكديگر مساوي نيستند و استفاده از قافيه در آن الزامي نيست.
ب: شعر سپيد (شاملويي) :
اين نوع شعر آهنگ خاصي دارد اما بدون وزن عروضي و قافيه در آن جاي مشخصي ندارد.
ج ـ موج نو:
اين نوع شعر نه تنها وزن عروضي ندارد بلكه آهنگ و موسيقي هم در آن آشكار نيست. 28
عرصه عمل:
با توجّه به اين كه شعر منبع خوبي براي آشنايي با واژه هاي خوش آهنگ و تركيب هاي جذاب و شيواست. از اين رو مبلّغ بايد با متون ادبي و ديوان اشعار در ارتباط باشد و با انس گرفتن با سروده ها با اوزان شعري آشنا گردد. شايسته است اشعار مناسب را به صورت موضوعي جمع آوري و حفظ كند تا در سنگر تبليغ بتواند از آن ها بهره ببرد.
آنان كه به سرودن شعر علاقه دارند و ذوق و استعداد آن را در خود يافته اند، افزون بر آنچه گذشت، تلاش كنند و اشعار خود را به نقد بگذارند تا از لحاظ وزن و مفهوم اصلاح گردد.
و بهتر است كار خود را با شعر نو و مثنوي آغاز كنند تا با مشكل وزن هاي محدود و بلند بر نخورند.
در هر حال بايد بدانيم آشنايي و استفاده از قالب شعر در تبليغ يك ضرورت است.
ادامه دارد....
پي نوشت:
1)ـ موعظه نيكو (رهنمودهاي مقام معظم رهبري در عرصه تبليغ) ، ص 13.
2)ـ همان، ص 15.
3)ـ فصلنامه هنر ديني، شماره دوم، ص 11.
4)ـ موعظه نيكو، (رهنمودهاي مقام معظم رهبري در عرصه تبليغ) ، ص 12.
5)ـ فصلنامه هنر ديني، شماره 1، ص 9.
6)ـ موعظه نيكو، (رهنمودهاي مقام معظم رهبري در عرصه تبليغ) ، ص 12.
7)ـ فصلنامه هنر ديني، شماره اول، ص 90.
8)ـ موعظه نيكو، (رهنمودهاي مقام معظم رهبري در عرصه تبليغ) ، ص 17.
9)ـ هنر از ديدگاه مقام رهبري، ص 19.
10)10 ـ كتاب «روش ها»ي حجة الاسلام جواد محدّثي براي آشنايي با اين روش ها بسيار مناسب است.
11)ـ محمد رضا حكيمي، ادبيات و تعهد در اسلام، ص 3.
12)ـ اصول كافي، ج 1، كتاب فضل العلم، باب 17، حديث 13.
13)ـ محمد رضا حكيمي، ادبيات و تعهد، ص 31.
14)ـ سيد ابوالقاسم حسيني (ژرفا) ، بر ساحل سخن، صص 162 ـ 159.
15)ـ ميزان الحكمه، ج 5، ص 100.
16)ـ موعظه نيكو، (رهنمودهاي مقام معظم رهبري در عرصه تبليغ) ، ص 98.
17)ـ محمد رضا حكيمي، ادبيات و تعهد در اسلام، ص 234.
18)ـ ميزان الحكمه، ج 8، ص 100.
19)ـ همان، ص 101.
20)ـ همان.
21)ـ موعظه نيكو، (رهنمودهاي مقام معظم رهبري در عرصه تبليغ) ، ص 100.
22)ـ همان.
23)ـ همان، ص 99.
24)ـ ر. ك، مجله شعر، شماره 27، ص 30.
25)ـ سيد اكبر ميرجعفري، «حرفي از جنس زمان (تأمل در شعر انقلاب اسلامي) »، ص 16.
26)ـ همان، ص 98.
27)ـ همان، ص 172.
28)ـ همان، ص 253.
منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره8.
/ 1