بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
رحيم کار گر عزت و افتخار حسيني يكي از آموزههاي جاودانه قيام حسيني، عزت نفس، سربلندي، آزادگي و رهايي از قيد و بندهاي دنيوي و مادي است. نهضت ماندگار كربلا، اقدامي فراگير و گسترده و شامل همه حوزههاي سياسي، ديني، اخلاقي و تبليغي بوده است و محورهاي اساسي آن، اعتلاي كلمه توحيد، حفظ حريم شريعت و پاسداشت عزت و افتخار آزادگان ميباشد. مبلغان ديني نيز با تاسي به اين سيره پويا و مانا، بايد عزت نفس و آزادگي را در همه شئون تبليغي و زندگي رعايت كنند و خود را در برابر نام و نان و مقام، خوار نسازند. امام عارفان حضرت صادق عليه السلام فرمود: «ان الله عزوجل فوض الي المؤمن اموره كلها و لم يفوض اليه ان يكون ذليلا، اما تسمع الله تعالي يقول: «و لله العزة و لرسوله و للمؤمنين» 1 ؛ خداي عزوجل همه امور بنده مؤمن را به خودش تفويض كرده است، ولي به او اختيار نداده كه ذليل باشد. آيا نشنيدهاي كه خداي تعالي ميفرمايد: عزت براي خدا و پيغمبر او و مؤمنان است؟» 2 مبلغان شريعت كه ادامه دهندگان راه امامان معصوم عليهم السلام هستند، بايد گفتار و كردار آنان، تداعي كننده رفتار عزت مندانه حسيني و گفتارهاي افتخارآميز مكتب جعفري باشد. «عالم ديني و مرد روحاني بايد طبعي منيع داشته باشد و به پستي نگرايد و همچو قله ساران بلند، سربلند باشد و بي نياز. طلبه و عالم بايد مقام روحي و متاع معنوي خود را در برابر آنچه در دست مردم دنيادار است، پست نكند و چشم به دست مردم و دل نگران خوشيها و امور مادي مردم نباشد. سرفراز باشد و آزاده و در عين فروتني و تواضع، طبعي بلند داشته باشد.» 3 تبليغ و هدايت ديگران، امري افتخارآميز و عزت بخش است و قصد و نيت مبلغان و عالمان وارسته در اين كار، تقرب و نزديكي به خدا است. آنان خواستار اجر و پاداش مادي در راه تبليغ آيين الهي و ارشاد و هدايت مردمان نيستند؛ بلكه در مسائل مادي «عزت نفس» و «مناعت طبع» دارند و توكل و چشمداشتشان تنها به خداوند متعال است. عالم رباني شهيد ثاني رحمه الله درباره عالمان و روحانيان نوشته است: «نبايد بر هيچ كس و بر هيچ چيزي متكي باشند؛ بلكه بايد زمام امور خود را در زندگاني و رزق و روزي و امثال آن به خداوند متعال واگذار كنند تا از اين رهگذر، نفحات قدس الهي و الطاف پاكيزه پروردگار و لحظات انس و الفت با خداوند، بر آنان تجلي كند و مشكلاتشان حل شده و منظورشان تامين گردد و امور زندگاني آنان به صلاح آيد. از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله روايت شده كه فرمود: خداوند متعال، عهده دار رزق و روزي طالب علم است و روزي او را از طريق ويژهاي تضمين ميكند كه ساير مردم مشمول اين لطف خاص او نيستند.» 4 بر اين اساس، عزتمندي را ميتوان در موارد ذيل جستجو كرد: 1. عدم چشمداشت مادي به مردم و درخواست رزق و روزي از آنان؛ 2. توجه نكردن به عزتهاي ظاهري (مقام و مال و شهرت) ؛ 3. حفظ حرمت تبليغ و لباس روحاني در همه حال؛ 4. توكل و چشمداشت از خدا و اولياي الهي؛ 5. روي گرداني از درگاه اشراف، ثروتمندان و حاكمان؛ 6. توجه به سيره و گفتار امامان معصوم عليهم السلام - به خصوص امام حسين عليه السلام - و عالمان و عارفان؛ 7. خوار نكردن خود نزد ديگران و توجه به كرامت و شخصيت خود. عارف فرهيخته آيت الله بهاء الديني رحمه الله وقتي از موهبتهاي الهي سخن ميگفت، به عزت نفس و پرهيز از تعريفها و ثناي ديگران اشاره ميكرد. گاهي كه در خدمت ايشان سخن از قداست روحانيت و حفظ شئون روحاني به ميان ميآمد ديده ميشد كه تاملي از سر ژرف نگري كرده، پس از لحظاتي ميفرمودند: «قداست روحاني ارزان به دست نيامده تا ارزان از دست بدهيم؛ بلكه براي به دست آوردن آن، خونها ريخته شده و زجرهاي فراوان كشيده شده است. وظيفه كليه طلاب، حفظ قداست اين لباس با ارزش است. آقايان نبايد نزد روحاني و غير روحاني، سر خم كنند و براي مال دنيا شان خود و روحانيت را زايل كنند. بايد تا ممكن است، قناعت پيشه باشند... . بايد توجه داشته باشيم كه از نشانههاي تكامل و عوامل رشد شخصيت ما، «مناعت طبع» است؛ يعني، از هر كس پول قبول نكنيم و در هر جا كه معركهاي به پا است، وارد نشويم.» 5 همچنين ايشان ميفرمودند: «ملاك رشد و سلامت روحاني، در تحقق اهداف و آرمانهاي حوزه است. هر گاه افرادي كه به حوزه آمده اند، پس از مدتي تحصيل به مرحله تهذيب رسيدند و با دوري از مال دوستي و تجمل پرستي، متخلق به اخلاق ائمه اطهار عليهم السلام شدند، اين دليل تحقق اهداف حوزه است.» 6
چشم اميد به خدا مقصود و هدف اصلي از ارشاد و تبليغ، هدايت و راهنمايي مردم به سوي نيكيها، فضيلتها، خيرها و معنويت است و عدم توجه به زينت و مقامات دنيوي، داشتن عزت نفس و مناعت طبع، سربلندي و آزادگي در جامعه، روي گرداني از صاحبان زر و زور، طمع نداشتن در مال و منال ديگران و برتري دادن به معارف ديني از جمله اين خوبيها ميباشد. از اين رو خود مبلغان و عالمان ديني، بايد بيشتر و پيشتر از همه به اين آموزهها پايبند باشند و تنها به وظيفه و تكليف الهي خود بينديشند. عالم رباني سيد جعفر كشفي رحمه الله در مدح و ستايش گروهي از مبلغان و اهل وعظ ميفرمايد: «در وعظ و ارشاد مردمان، اصلا طمع در كسي ندارند و اجري از كسي نميخواهند و به مضمون «قل لا اسئلكم عليه اجرا» كه شيوه و طريقه پيغمبران بوده است، واقف و برقرار ميباشند و بر طريقه اخلاص و رضاجويي خداوند در امر خلافت خود مشغول اند و به فرموده «ان اجري الا علي الله» كه پيغمبران ميفرمودند، طمع و اميد ايشان در امر وعظ و نصيحت، در رحمت خداوند و به اجر و ثواب او ميباشد و در مرتبه خلافت خداي و وراثت انبيا و ائمه، ثابت و مستقيم اند.» 7
عزت و افتخار حسيني قيام الهي حضرت ابا عبدالله عليه السلام، قيامي عزتمندانه و افتخارآميز براي احياي آموزههاي ديني و جلوگيري از انحراف و تباهي بود. آن حضرت در طول قيام، كاري نكردند كه نشان دهنده ضعف، ذلت، خواري و سستي باشد؛ بلكه در تمامي حالات و رفتارها، از موضع عزت و افتخار بر خورد كردند و با سربلندي و آزادگي شهد شيرين شهادت را نوشيدند. از اين رو بايسته است كه مبلغان و واعظان به اين امر مهم توجه كرده و از بيان مطالب و گفتارهايي كه به نوعي نشانگر ضعف و خواري آن حضرت است، به شدت پرهيز كنند. عالم فرزانه محدث قمي رحمه الله درباره وظايف مبلغ مينويسد: «مطلبي را كه ذلت امام حسين عليه السلام و اهل بيت گران مقامش را برساند، نگويد؛ زيرا آن جناب آقا و بزرگ سرفرازان و غيرت مداران بود. آن حضرت جان دادن زير شمشير را بر خواري و ذلت برگزيد و با نداي بلند، روز عاشورا فرياد كرد: «الا و ان الدعي بن الدعي قد ركز بين اثنتين: بين السلة و الذلة و هيهات منا الذلة يابي الله ذلك لنا و رسوله و للمؤمنين؛ ناپاك و پسر ناپاك، مرا بر سر دو راهي نگه داشته است. مرگ يا ذلت! هرگز من تن به ذلت نميدهم. هيهات كه زبوني را قبول كنم. نه خدا به ذلت من راضي است و نه رسول خدا و نه مردان با ايمان. 8» يكي از مسائل مهم در واقعه جانگداز كربلا، سيره تبليغي عزتمندانه آن حضرت است كه هم در مواجهه با دشمن و هم در حين گفتگو و سخنراني با اصحاب با وفايش، از موضع عزت و افتخار برخورد كردند. آن حضرت در مقابل سپاه كينه و عداوت، دم فرو نبستند و اظهار عجز و ذلت و تسليم ننمودند؛ چنانكه در برابر ياران عاشق خود نيز، فريبكاري و ظاهرسازي نكرده، در صدد مخفي كردن حقايق برنيامدند. يكي از موارد قابل توجه، سخنراني شب عاشوراي آن حضرت در جمع ياران پاكدل و مجاهدان راه امامت است. ابا عبدالله عليه السلام در آن شب ظلماني و پر وحشت، ضمن شكرگزاري به درگاه الهي و بيان سختيهاي روز بعد، هم اجازه رخصت دادند و هم تشويق و ترغيب به جانبازي در راه خدا نمودند. شهيد مطهري رحمه الله در اين زمينه مينويسد: «از مظاهر درخشنده حادثه كربلا و از تجليات بزرگ الهي آن، موضوع جمع كردن حسين بن علي عليهما السلام در شب عاشورا، اصحاب خود را و سخنراني براي آنها به آن شكل است. بايد در نظر داشت كه اين سخنراني در شب عاشورا است؛ هنگامي است كه عوامل محيط از هر جهت نامساعد و نااميد كننده است. در چنين شرايطي، هر سردار و رهبري كه تنها مادي فكر كند، جز لب به شكايت [باز] كردن كاري ندارد. منطقش اين است كه افسوس، بخت با ما مساعد نشد... آنچه كه شرايط را براي او (امام حسين عليه السلام) سختتر ميكند، اينست كه زنان و فرزندان و خواهرانش تا 24 ساعت ديگر، اسير دست دشمن ميشوند. براي يك مرد غيور و فداكار اين خيلي ناگوارتر است. در يك همچو شرايطي ديگران چه كرده اند؟... حسين بن علي عليهما السلام وقتي كه شروع كرد به سخنراني گفت: «اثني علي الله احسن الثناء و احمده علي السراء والضراء».. با اين همه شرايط نامساعد مادي، دم از رضا و سازگاري با عوام ميزند! چرا؟ چون در شرايط معنوي مساعدي زيست ميكند. او اعتقادا و عملا موحد و خداپرست است و به علاوه او به نتيجه نهايي كار خود، آگاه است... هدفش اعلاي كلمه حق بود و از اين نظر، كار خود را بسيار سودمند و مؤثر ميديد.» 9
عزت و افتخار واقعي «عزت و افتخار» مخصوص خدا و مؤمنان و تلاش كنندگان در راه او است، و تجلي و ظهور اين عزت، نه در مقام و مال و جاه؛ بلكه در كمال و شخصيت آدمي و عمل به وظيفه و تكليف و غلبه كردن بر منيتها است. عارف رباني، مرحوم بهاري همداني رحمه الله در اين زمينه به مبلغان توصيه ميكند: «طمع هر چيز را - لاسيما راحت نفس خود را - از سر بيرون كرده باشي؛ غرضي نداشته باشي از حركت خود (تبليغ) ، به جز اصلاح عباد و خيرخواهي مسلمين و تحمل جفاي مخلوق و الا اگر مقصود جاه و مال و عزت [دنيوي] باشد، مقصود نميرسد و به مقصد هم نخواهد رسيد.» 10 پس بايد مواظب بود و در دام امور فريبا و ظاهري گرفتار نيامد و از موقعيت پيش آمده، براي اعتلاي كلمه اسلام بهره جست. عالم رباني آيت الله شيخ محمد كوهستاني رحمه الله ميفرمود: «اهل علم در هر زماني، در معرض اغفال و فريب قرار دارند؛ منتها زمانها فرق ميكنند. در عصر و زمان ما، توبيخ و ملامت در كار بود؛ ميگفتند: شغل قحط است كه انسان آخوند بشود و از همه چيز محروم گردد و بدين وسيله روحيه را سست ميكردند و اميدها را مبدل به ياس و نااميدي مينمودند؛ ولي ما از ملامت و سرزنش آنان اغفال نشديم و با نان و پنير آقا امام زمان عليه السلام ساختيم؛ وفا نشان داديم و صفا ديديم. اما عصر و زمان شما، عصر دانه و دام است؛ هم حقوق و پول را مطرح ميكنند و هم مقام و پست وعده ميدهند تا شما را فريب دهند! مراقب باشيد، نسبت به امام زمان عليه السلام بي وفايي نكنيد. استقامت كنيد؛ وفادار باشيد تا به مقصد برسيد.» 11 پس بايد از ابتدا نيت و قصد خود را اصلاح كرد و دوستي مقام و عزت ظاهري را از دل بيرون آورد؛ چنانكه عارف كامل مرحوم آيت الله ملكي تبريزي رحمه الله درباره امامان جماعت و آزمايش نيت و قصد آنان مينويسد: «خود و ميل خود را به امامت ملاحظه كرده و بنگرد كه: آيا به خاطر دوستي مقام و عزت [ظاهري] امامت، به آن راغب است يا به خاطر امر خدا و خشنودي [او] ؟ اگر ديد در صورتي كه مامومين او يا كساني كه از امامت او اطلاع دارند، كم ميباشند؛ ميل او هم به امامت كمتر است، يا ببيند رغبت او به امامت اعيان و اشراف و پادشاهان، بيش از رغبت او به امامت ديگران است، بايد بداند قصدش براي جاه و مقام است يا مخلوط با آن... . 12»
رويگرداني از صاحبان مال و مقام يكي از نشانههاي عزتمندي و سربلندي مبلغان شريعت، توجه نكردن به مال و جاه و مقام توانگران و حاكمان و روي گرداني از صاحبان ثروت، قدرت و شهرت است. در غير اين صورت، نهايت خواري و پستي متوجه آنان شده و از شخصيت و كرامت واقعي دور خواهند شد. حكيم والامقام صدر المتالهين رحمه الله در انتقاد از چنين افرادي مينويسد: «اين گروه (عالمان بي عمل و ناسكان بي معني) ، از ياد خدا غافلان اند؛ كجا اهل دلان اند! اگر ذرهاي از نور معرفت در دل ايشان تابيده بودي، كجا در خانه ظلمه و اهل دنيا را قبله خود ميساختند و هميشه با نفس و هوا، نرد محبت ميباختند... . همچنين است حال آنها كه خود را از علما ميشمارند و روي از جانب قدس و طلب يقين گردانيده، متوجه محراب ابواب سلاطين شده اند و ترك اخلاص و توكل كرده، طلب روزي و توقع آن از ديگران مينمايند. 13» عارفان و عالمان وارسته، همواره از رفت و آمد و ارتباط با صاحبان ثروت و قدرت پرهيز ميكردند و به خطرات و كاستيهاي آن دانا بودند. آنان عزت، آزادگي و سعادت خود را در دوري از توانگران و حاكمان ميدانستند و از اين ننگ و رسوايي فرار ميكردند. آيت حق سيد بن طاووس درباره حالات خود مينويسد: «از جمله گرفتاريهاي من در مخالطت با مردم، اين بود كه پادشاهان مرا شناختند و به من مهر ورزيدند؛ چندان كه نزديك بود، سعادت اين جهاني و آن جهاني من بر باد رود و ميان من و مالك من و صاحب نعمتهاي نهاني و آشكار، حجاب گردند. آن گاه مرا ميديدي جامه ننگ و رسوايي در بر، در پي جاه و مقام اين سراي فريب بر آمدهام و تو را به سوي هلاك و تباهي و عذاب دوزخ ميكشانم. چيزي كه مرا از خطر اقبال پادشاهان جهان و محبت آنان، رهايي بخشيد و از زهرهاي كشنده تقرب به آنان سلامت داشت، همانا خداي جل جلاله بود. پس من آزاد شده اين مالك رحيم شفيق هستم و سبب آن بود كه از آغاز زندگاني، در دامان جدم (ورام) و پدرم - قدس الله ارواحهم و كمل فلاحهم - بودم كه داعيان به سوي خدا بودند... يكي از مشايخ استاد من، از من خواست كه به تدريس و تعليم مردم پردازم و در مراجعات آنان فتوا دهم و راه علماي پيشين را بپيمايم... پس آن گاه به اين نكته توجه كردم و از مبادرت كردن به فتوا، احساس كراهت نمودم و ترسيدم و پرهيز كردم كه مبادا در كار فتوا قولي بر خلاف گويم و در پي رياست افتم كه منظور از آن تقرب به حق تعالي نباشد. پس از آن امر هولناك كناره گرفتم... . 14» عارف رباني مرحوم بهاري همداني نيز از اين امر به شدت نهي كرده، ميفرمايد: «اما آنچه كه در زمان ما شايع گشته كه نسبت به توانگران و مالداران اهل دنيا، فروتني و خضوعي زياد صورت ميگيرد و نام آن را تواضع مينهند؛ اين امر اشتباه و مكر، فريب، نيرنگ، چاپلوسي و خواري مورد نكوهش است و اين از جهت تفريط و كوتاهي نمودن در فضيلت تواضع شيوع يافته است. خداوندا! ما را از اين امر حفظ فرما! 15 البته ارتباط با صاحبان قدرت و ثروت در جهت اعتلاي دين و احقاق حق - با رعايت تمام جوانب احتياط - اشكالي ندارد. عارف الهي بهاري همداني رحمه الله گريزان بودن از امرا و حكام، مخصوصا پادشاهان را مورد عنايت قرار داده و سپس ميفرمايد: «بلي اگر بينه و بين ربه من دون اشتباه اين خلطه را انداخته باشد با آنها (يعني بين خود و خداي خود بدون ايجاد شبهه، اين ارتباط را با آنان ايجاد كرده باشد) ؛ براي اقامه نظام نوع و اعلاي كلمه شرع مبين و قلع و قمع مبدعين (بدعت گذاران) و امر به معروف و نهي از منكر؛ همچنان كه بعضي از اصحاب ائمه هدي عليهم السلام بوده اند، اين بهترين اعمال است.» 16 رفتارهاي غيرعزتمندانه در گذشته از سوي افرادي به ظاهر روضه خوان و واعظ، رفتارها و گفتارهاي نادرست و ذليلانهاي صادر ميشد كه كاملا از شئون و زي تبليغ و ارشاد دور بود و كراهت خاطر و ناراحتي بزرگان اهل علم و تبليغ را فراهم ميآورد. مشكل ياد شده، در زمان حاضر كمتر ديده ميشود و ساحت مبلغان وارسته از اين امور به دور است. سيد جعفر كشفي رحمه الله در انتقاد از برخي از اهل منبر و وعظ مينويسد: «اينان با علماي حقاني - كه به افعال و گفتار آنها رضا نميشوند و تبعيت نميكنند - عداوت ميورزند و افترا ميبندند و سر منبر گداييها ميكنند به بهانههاي مختلفه و متصنعه و توزيع بر مردمان ميكنند و چراغ اول و دوم قرار ميدهند و هر چراغي را به اسم يكي از ائمه عليهم السلام نامزد ميكنند و از ظالمان و ديگران، مال ميگيرند و شايد از درويشي كه شام شب را ندارد، به اكراه و به حكم ميستانند و شايد كه بر اكثر آنها خمس و زكات واجب ميباشد و علاوه بر ترك دادن آنها، خمس و زكات را از مردمان ميگيرند و حرام ميخورند و ميپوشند و گاه باشد كه تعصبها كشند و فتنهها انگيزند و عوام را بر فتنه و تعصب اغوا كنند به اسم دينداري و جهاد و تقويت دين؛ اينها عالم و واعظ به زبان و جاهل و ناعظ در دل و آتش افروز در جهنم ميباشند. 17» يكي از مواردي كه احتمال خواري و منت در آن ميرود، گرفتن هديه و مال از ديگران است كه بايد با احتياط كامل همراه باشد. عارف رباني مرحوم بهاري همداني در اين زمينه مينويسد: «همانا آنچه از مال و دارايي كه ديگري به او (مبلغ و طلبه) ميدهد، اگر بداند كه حرام است، واجب است كه از آن خودداري كند و اگر كه مالي شبهه ناك يا حلال است و در ازاي آن، منتي بر او نهاده ميشود؛ ترجيح به اين است كه آن را برگرداند و اگر بداند كه هديهاي حلال است و منتي در آن نيست، مستحب است كه آن را بپذيرد؛ به خاطر تاسي نمودن به پيامبر صلي الله عليه و آله و ائمه عليهم السلام كه هديه را رد نميكردند. و اگر آن مال از صدقات باشد و او نيز استحقاق آن را داشته باشد، پس اگر بداند كه صاحب مال، آن را به خاطر ريا و خودنمايي عطا ميكند، ميتوان گفت كه گرفتن آن جايز نيست.» 18 يكي ديگر از موارد خواري كه رفتاري نادرست ميباشد، تواضع و فروتني بي مورد است. علامه ملا مهدي نراقي مينويسد: «براي مؤمن جايز نيست كه خود را ذليل و پست كند؛ مثلا اگر كفشدوزي بر عالمي وارد شود و آن عالم از جاي خود برخيزد و او را در مكان خود بنشاند و درس و تعليم را (براي او) ترك كند و چون برخيزد تا در خانه دنبال او بدود؛ خود را ذليل و خوار كرده است و اين كار ناپسند است. بنابراين حد وسط اين است كه براي امثال خود و كساني كه مرتبه ايشان نزديك به او است، تواضع كند. سزاوار است كه متكبران را تواضع نكنند؛ زيرا انكسار و فروتني و تذلل براي كسي كه متكبر است، علاوه بر اين كه تن به پستي و ذلت دادن است، موجب گمراهي و زيادي تكبر خود او ميشود.» 19
داستانهاي عزت و افتخار 1- عالم پرهيزگار شهيد دستغيب رحمه الله در يكي از درسهاي اخلاقش در روزهاي پنجشنبه، هنگامي كه درباره قناعت و عزت نفس سخن ميگفت: براي تاييد فرمودهاش داستان زير را نقل كرد: روز اول ماه كه خواستم شهريه (طلاب) را بپردازم و تقريبا مبلغ هنگفتي ميشد، پولها را شمردم، متوجه گشتم يازده هزار و پانصد تومان كم است و من در بازار افراد ثروتمند آشنا نداشتم و بنا هم نداشتم از كسي تقاضا كنم. در اتاق تنها نشسته بودم، عرض كردم: خدايا! خودت ميداني كه بنا ندارم به سوي غير تو دست دراز كنم و حال هم اميد و اطمينانم به تو است. لحظاتي بيش نگذشت كه درب منزل را زدند. يك نفر براي حساب وجوهاتش آمد و بيست هزار تومان مديون شد. دست در جيبش كرد و مقداري پول بيرون آورد و گفت: آقا معذرت ميخواهم، بيش از اين ميسر نشد. وجه را شمردم، يازده هزار و پانصد تومان بود. ايشان ميفرمودند: بدانيد كه اگر براي خدا گام برداريد، خداوند درهاي رزق و مرحمتش را به روي شما ميگشايد. 20 2- در احوال فيلسوف بزرگ، حاج ملا هادي سبزواري نوشته اند: از كثرت شهامتي كه داشت، از هيچ كس چيزي نميخواست. تحف و هدايا را نيز اصلا قبول نميكرد. در همه عمر، با كمال زهد و تقوا، صدق و صفا، بي آلايشي و نهايت «عزت نفس» گذرانيد. به هيچ كس از اكابر و اغنيا اعتنايي نداشت. ناصر الدين شاه در سبزوار به خانهاش رفت و روي حصيري كه فرش اتاق تدريس بود، نشست و تاليف كتابي را در اصول دين به زبان پارسي درخواست نمود. پس از رفتن، پانصد تومان به خدمتش فرستاد، ولي آن مرد منيع الطبع نپذيرفت و نصف آن را به طلاب و نصف ديگر را به فقرا حواله داد و دستور فرمود كه به سادات، دو برابر ديگران بدهند. 21 3- آيت الله العظمي بروجردي رحمه الله معتقد بود كه روحاني بايد عزيز باشد و تن به ذلت ندهد و در برابر ارباب زر و زور سر تعظيم فرود نياورد. اگر كسي خدمت ايشان ميرسيد و سهم امام هنگفتي هم ميآورد؛ ولي شائبه تحقير در آن بود، آن پول را نميپذيرفت. حتي رجال و شخصيتهاي مملكتي معتقد بودند كه وقتي به حضور مرجع اسلام ميآيند، بايد كمال ادب را داشته باشند. هنگامي كه يكي از رجال معروف آن زمان به خدمت ايشان آمده و روي سكويي كه كمي از سطح مجلس بلندتر بود، نشست؛ آيت الله العظمي بروجردي رحمه الله با ناراحتي فرمودند: بنشين پايين. 22 4- يكي از تاجران ايراني، مبلغي سنگين - به عنوان وجوه شرعي - در نجف، خدمت حضرت امام خميني رحمه الله آورده بود. ضمن تقديم وجه، گويي در اثر بدآموزي ديگران و ضعف ايمان، از موضع كسي كه از پول هنگفتي دل كنده و امتياز آن را به ديگري اعطا كرده، درخواست كرد كه حضرت امام رحمه الله، به اصطلاح تخفيفي به ايشان بدهند و مثلا خمس اتومبيلش را - كه خمس به آن تعلق گرفته بود - از او نگيرند! حضرت امام رحمه الله كل وجه را جلوي او گذاشته، فرمودند: «بردار و برو؛ شما گمان ميكنيد حالا كه اين پول را اينجا آورده ايد، منتي بر ما داريد؟ نخير اين ما هستيم كه بر شما منت داريم؛ چرا كه با پرداخت آن و قبول ما، شما بري ء الذمه ميشويد و تازه اول مسئوليت ما است... .» 23 5- نور الدين آذري توسي از عارفان عهد خويش بود و مدت چهل سال بر سجاده طاعت به فقر و قناعت و عزت گذرانيد. روزي سلطان احمد - پادشاه هندوستان - قاصدي با پنجاه هزار دينار نزد وي فرستاد كه وجه را برداشته و نزد او به هند برود. آذري از پذيرفتن وجه خودداري نمود و اين ابيات را سرود و براي سلطان فرستاد: موسي صفت معاند گاو طبيعتم // چون سامري نه در پي گوساله زرم خورشيد اگر به نور نهد منتي مرا // هرگز به مهر جانب خورشيد ننگرم بر آفتاب سايه نيندازم از زمين // بار غرامت ار بكشد چرخ اخضرم دنيا چو صفر و معني او هيچ گفتهاند // پس بهر هيچ اين همه منت چرا برم 24 6- حكيم ميرزا ابوالحسن جلوه زوارهاي، با وجود اعتبار اجتماعي و نفوذ سياسي، هرگز از دولت و وزراي مملكت اضافه مرسوم و مقرري قبول نمينمود و به احدي براي تامين معاش زحمت نميداد و در نهايت سهولت گذران زندگي ميكرد. از اين لحاظ دنيا را خطاب نموده، ميگويد: از دولت قناعت خوش زيستم به عز // اي واي اگر نبودي اين گون هنر مرا 25 پي نوشت: 1) منافقون/8. 2) گزيده جامع السعادات، ص 125. 3) بيدارگران اقاليم قبله، ص 220. 4) ترجمه منية المريد، ص 165. 5) آيت بصيرت (حاج آقا رضا بهاء الديني) ، ص 118 و 119. 6) همان، ص 75. 7) ميزان الملوك و الطوائف، ص 172 و 173. 8) مجله حوزه، شماره 47، ص 94. 9) حماسه حسيني، ج 3، ص 114 و 115. 10) تذكرة المتقين، ص 118. 11) بر قله پارسايي، ص 296 و 297. 12) المراقبات، ص 283. 13) رساله سه اصل، ص 46. 14) برنامه سلوك، ص 200. 15) تذكرة المتقين، ص 131. 16) همان، ص 95. 17) ميزان الملوك و الطوائف، ص 17. 18) تذكرة المتقين، ص 142. 19) گزيده جامع السعادات، ص 168. 20) يادواره شهيد آيت الله دستغيب، ص 22. 21) ريحانة الادب، ج 2، ص 423 و سيماي فرزانگان، ص 403. 22) مردان علم در ميدان عمل، ج 2، ص 418. 23) در سايه آفتاب، ص 78. 24) ناصح صالح، ص 332 و 333. 25) همان. منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره 14