عوامل برخورداري از فضل الهی نسخه متنی

This is a Digital Library

With over 100,000 free electronic resource in Persian, Arabic and English

عوامل برخورداري از فضل الهی - نسخه متنی

سیده مریم موسوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
سيده مريم موسوي
عوامل برخورداري از فضل الهي
اطاعت از خدا و پيامبر صلي الله عليه و آله سبب محشور شدن با نيكان و بهره مندي از فضل خدا مي شود. حضرت علي عليه السلام اسباب سعادت بشر را تنها با بعثت نبي اكرم صلي الله عليه و آله و آيين پاكي كه او آورده است، فراهم و ميسّر مي داند...
1. ايمان
ايمان، موجب برخورداري از پاداش و فضل الهي مي شود.
خداوند مي فرمايد: (لِيَجْزِيَ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْكافِرينَ)؛ 1 «تا [خدا] كساني را كه ايمان آورده و كارهاي شايسته كرده اند، به فضل خويش پاداش دهد، كه او كافران را دوست نمي دارد.»
خداوند آنچه را كه در قيامت به صالحان به عنوان جزاء مي دهد فضل خود خوانده است كه از روي تفضّل به آنان داده مي شود، و از شدّت فضل و رحمتي كه به بندگان خود دارد، آنان را مالك اعمالشان دانسته است، و در عين اينكه خودش مالك ايشان است، آنان را مستحقّ آن حق خوانده، بهشت و مقام قربي كه به ايشان مي دهد، پاداش در مقابل اعمالشان دانسته است و اين حق اعتباري، خود فضل ديگري از خداي سبحان مي باشد كه منشأ آن محبتّي است كه به بندگان خويش دارد؛ چون آنان پروردگار خود را دوست مي دارند و رو به سوي او مي كنند و دين او را پا مي دارند و از فرستادگان او پيروي مي كنند. 2
بنابراين، فضل و رحمت خداوند نصيب مؤمنان صالح مي شود و خداوند مواهب زيادي كه شايست? فضل و كرم اوست، به آنها مي بخشد.
حضرت علي عليه السلام مي فرمايد: «إِنْ آمَنْتَ بِاللهِ أَمِنَ مُنْقَلَبُکَ؛ 3 اگربه خدا ايمان آوري، بازگشت گاهت امن است.»
ايمان موجب محكم شدن گامهاي انسان در راه خدا مي شود. وقتي اعراب باديه نشين گفتند: «ما ايمان آورديم.» خداوند فرمود: «به آنان بگو كه: اسلام آورده اند و هنوز ايمان در دلهاي آنان وارد نشده است.» چون هركسي كه ايمان دارد، جان ومالش را در راه خدا مي گذارد و اين نهايت اخلاص بند? با ايمان و فضل و موهبتي عظيم از سوي باري تعالي است.

2. تقوا
كلم? «تقوي» به معناي با پاي برهنه، پاورچين و باپروا راه رفتن، اصلاح كردن چيزي و نگهداري آمده است. 4
«مرحوم آيت الله طالقاني» تقوا را به منزل? وجدان آگاه تلقي مي كنند كه انسان را بر تمايلات و شهوات خود مسلّط مي سازد و از تجاوز به حدود ديگران منع مي كند. 5
خداوند مي فرمايد (يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقاناً وَ يُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظيمِ)؛ 6 «اي كساني كه ايمان آورده ايد! اگر از خدا پروا داريد، او براي شما [نيروي] تشخيص [حقّ از باطل] قرار مي دهد و گناهانتان را از شما مي زدايد و شما را مي آمرزد و خدا داراي بخشش بزرگ است.»
اين آيه به اهميت تقوا و آثار آن در سرنوشت انسان اشاره دارد.
فرقان در اعتقادات، جدا كردن ايمان و هدايت از كفر و ضلالت است، و در عمل، جدا كردن اطاعت و هر عمل مورد خشنودي خدا از معصيت، و هر عملي كه موجب غضب او باشد. فرقان در رأي و نظر، جدا كردن فكر صحيح از فكر باطل است. تمام اينها نتيجه و ميوه اي است كه از درخت تقوا به دست مي آيد. 7

3. دعا
دعا در لغت به معني صدا زدن، به ياري طلبيدن و در اصطلاح اهل شرع، گفتگو كردن با حق تعالي به نحو طلب حاجت،
و درخواست حل مشكلات از درگاه او، و يا به نحو مناجات و ياد جلال و جمال ذات اقدس اوست.8خداوند در مورد نقش دعا در بهره مندي از فضل خود مي فرمايد: (وَ لا تَتَمَنَّوْا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعْضَكُمْ عَلى بَعْضٍ لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبُوا وَ لِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا اكْتَسَبْنَ وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَيْ ءٍ عَليماً)؛ 9 «زنهار، آنچه را خداوند به [سبب] آن، بعضي از شما را بر بعضي [ديگر] برتري داده، آرزو مكنيد. براي مردان از آنچه [به اختيار] كسب كرده اند، بهره اي است، و براي زنان [نيز] از آنچه [به اختيار] كسب كرده اند، بهره اي. و از فضل خدا درخواست كنيد كه خدا به هر چيزي داناست.»
مردم با ديدن برتريهايي که در ميان آنان وجود دارد، بايد به درگاه خداوند دعا كنند و از او فضل را درخواست كنند: (وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ)؛ زيرا آن افرادي كه فضل يا فضايلي دارند، خدا به آنان داده است، پس اوست كه مي تواند به همه فضل بدهد، و حتي او را از آنها برتر قرار دهد.
پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله فرمود: «وَ أَسْئَلُوا اللهَ مِنْ فَضْلِهِ، وَ اَفْضَلُ الْعِبَادَ?ِ اِنْتِظَارُ الْفَرَجِ؛ 10 از ناحيه فضل خدا، از او درخواست کنيد و [بدانيد که] برترين عبادت، انتظار فرج است.»

4. اطاعت
اطاعت از خدا و پيامبر صلي الله عليه و آله سبب محشور شدن با نيكان و بهره مندي از فضل خدا مي شود. حضرت علي عليه السلام اسباب سعادت بشر را تنها با بعثت نبي اكرم صلي الله عليه و آله و آيين پاكي كه او آورده است، فراهم و ميسّر مي داند و در اين ميان وظيف? ما تنها پيمودن راه با اطاعت است، كه آن هم با توكل به ذات پاك حق تعالي، استرشاد و تقاضاي راهنمايي از او امكان پذير مي باشد. 11
خداوند مي فرمايد: (وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفيقاً * ذلِكَ الْفَضْلُ مِنَ اللَّهِ وَ كَفى بِاللَّهِ عَليماً)؛ 12 «و كساني كه از خدا و پيامبر اطاعت كنند، در زمر? كساني خواهند بود كه خدا ايشان را گرامي داشته [يعني] با پيامبران، راستان، شهيدان و شايستگانند و آنان چه نيكو همدمانند. اين تفضّل از جانب خدا مي باشد، و خدا بس داناست.»
در اين آيه وجوب اطاعت از خدا و رسول را بيان كرده و بدان جهت واجب است كه خدا به آن امر کرده است، و هر كس از خدا و رسول او اطاعت كند، به چهار طائف? نبيين، صدّيقين، شهدا و صالحين ملحق مي شود. اين چهار طايفه از حيث رفاقت طوايف خوبي هستند.
در ادامه خداوند تمام اينها را از فضل خدا مي داند و همراه بودن «الفضل» با «ذلك» به عظمت اين فضل دلالت مي كند كه جامع تمامي فضيلتها و فضلهاست. 13
پي نوشت:
1) روم/ 45.
2) الميزان، محمدحسين طباطبايي، دارالکتب الإسلاميه، تهران، 1379ش، ج17، ص 297.
2) غررالحكم و دررالکلم، عبدالواحد بن محمّد الآمدي تميمي، مؤسسه انتشارات دفتر تبليغات قم، 1366ش، ج 1، ص 37.
3) تقوا و متقين در نهج البلاغه، سيدابراهيم علوي، ذکر، تهران، 1371 ش، ص 10.
4) پرتوي از قرآن، محمود طالقاني، ج 1، ص54.
5) انفال/29.
6) الميزان، محمدحسين طباطبايي، مترجم: سيدمحمدباقر موسوي، ج 9، ص 71.
7) المصباح المنير، احمد بن محمّد فيّومي المقري، چاپ بيروت، 1418ق ، ص 103.
8) نساء/32.
9) سنن ترمذي، ابوعيسي ترمذي، دارالفکر، بيروت، 1958م، ج 5، ص 565.
10) ترجمه و تفسير نهج البلاغه، محمّد تقي جعفري، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، 1361ش، ج 27، ص 26.
11) نساء/ 69و70.
12) الميزان، علامه طباطبايي، مترجم: سيدمحمدباقر موسوي، ج 4، ص 650-653.
منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره149.
/ 1