بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
محبوبه عظيم زاده آراني عوامل موفقيّت در تبليغ(1) اخلاص در عمل، رمز موفقيت مبلغ است؛ زيرا مؤثر واقعي خداوند متعال است و اگر تبليغ به خاطر خدا انجام گيرد، بر دلها اثر خواهد گذاشت.قيام براي خدا، شيو? تمامي رسولان الهي و خاتم رسولان بوده است که مي گفتند:«من براى اين دعوت، هيچ مزدى از شما نمى طلبم؛ اجر من تنها بر پروردگار عالميان است!» اخلاق مبلّغان مقدمه ]الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا[؛1 «آنان که پيامهاي خدا را ابلاغ مي کنند و از او مي ترسند و از هيچ کس جز خدا بيم ندارند.» «تبليغ»، از ريشه «بلوغ» و «بلاغ» به معناي رساندن کامل پيام، خبر، انديشه و سخن به ديگري است و «مبلغ» کسي است که با تمام توان تلاش مي کند تا مواد تبليغي همراه خود را به مقصد نهايي ـ که انديشه و دل مخاطب است ـ برساند. از منظر آيات و روايات، رساندن پيامهاي سازند? خدا به انديشه و دل مردم، مهم ترين وظيف? انبياي الهي و ادامه دهندگان راه آنان است. به انجام رساندن اين وظيفه تا آنجا اهميت دارد که قرآن خطاب به پيامبر اسلام مي فرمايد: «إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلَاغُ»؛2 «جز تبليغ بر عهد? تو نيست.» و پيامبر بزرگوار اسلام صلي الله عليه وآله و سلم خود را به عنوان يک «مبلغ» به مردم معرفي مي کند و مي فرمايد: «انّما اَنَا مُبَلِّغ؛3 من فقط مبلّغم.»
تبليغ از نظر قرآن و روايات دعوت و تبليغ، گذشته از آنکه به مصداق: ]وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولاً أَنِ اعْبُدُواْ اللّهَ وَاجْتَنِبُواْ الطَّاغُوتَ[؛4 «ما در هر امتى رسولى برانگيختيم که: خداى يکتا را بپرستيد؛ و از طاغوت اجتناب کنيد!» جوهر? کلي? اديان و مسئوليت تمام پيامبران خدا بوده است؛ اما در اسلام، جايگاه ويژه اي دارد و آي?: ]كُنتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ[؛5 «شما بهترين امتى بوديد که به سود انسانها آفريده شده اند؛ (چه اينکه) امر به معروف و نهى از منکر مى کنيد.» برتري امت اسلام بر ساير امم را منعکس کردن، امر و نهي و پيام الهي دانسته و با ذکر واژ? کلي «للناس» رسالت مسلمين را جهت هدايت عموم انسانها حتمي شمرده است که بنا به دلالت مفهومي آن، هر گاه امت از خصلت هدايتگري و پيام رساني بي بهره گردد، شايستگي عنوان «بهترين امت» نخواهد داشت.6 قرآن کريم در آي? ديگر، زاوي? ديگر اهميت و ارزش تبليغ را چنين ارائه مي فرمايد که: ]وَمَنْ أَحْسَنُ قَوْلًا مِّمَّن دَعَا إِلَى اللَّهِ وَعَمِلَ صَالِحًا[؛7 «کيست نيکوگفتارتر از کسي که مردم را به خدا دعوت کند و خود نيز نيکوکار باشد؟!» مرحوم طبرسي) مي فرمايد: «اين آي? شريفه دلالت دارد که دعوت مردم به دين خدا از بهترين واجبات و بزرگ ترين اطاعتها است.»8 براي حفظ ارزشهاي الهي و مقابله با شياطين، احاديث و معارف اسلامي در بين مسلمين نزد معصومين عليه السلام ارزش و اهميت خاصي داشته است. امام باقر عليه السلام مي فرمايد: «عالم ينتفع بعلمه افضل من سبعين الف عابد؛9 عالمي که ديگران از علم او بهرهمند شوند، از هفتاد هزار عابد برتر است.» برخي روايات از کساني که احکام خدا را نمي دانند با نام يتيم ياد مي کنند و تبليغ و هدايت آنها را همچون سرپرستي از يتيم خاطرنشان مي سازند. امام حسن عسکري عليه السلام از پدرانش نقل مي فرمايد که رسول خدا صلي الله عليه وآله و سلم فرمود: «کسي که از امام خود جدا ماند و به احکام و دستورات الهي دسترسي نداشت، از يتيمي که پدر خود را از دست داده، يتيم تر است.»10 بنابراين، با توجه به روايات مذکور، ارزش و مقام تبليغ بخاطر اهميت مسئل? رشد و هدايت انسانهاست تا جوامع بشري از هرگونه فحشا، فساد، جنگ، خونريزي و خلاصه از هر عيبي مبرّا شوند.11
عوامل موفقيّت مبلّغ موفقيت يا شکست مبلّغان و متولّيان تبليغاتي در رسيدن به اهداف خود، به پنج عامل باز مي گردد: 1. انگيز? مبلّغ؛ 2. محتواي تبليغ؛ 3. ويژگيهاي مبلّغ؛ 4. ابزارهاي تبليغ؛ 5. شيو? تبليغ. در اسلام تمام اين عوامل مورد توجه قرار دارد؛ اما هدف ما تنها ويژگيهاي اخلاقي يک مبلغ مي باشد. بنابراين، يک رکن موفقيت مبلّغ، ويژگيهاي شخصيتي اوست. مبلّغ، در صورتي مي تواند در جايگاه واقعي خود تداوم بخش راه انبياي الهي باشد و از ارزشهاي ديني دفاع کند که از نظر علمي، اخلاقي و عملي واجد ويژگيهايي باشد که خدا براي دعوت کنندگان مردم به دين و ارزشهاي انساني و اسلامي ضروري مي داند. پرواضح است که اگر مبلّغ از حداقل ضروري اين ويژگيها برخوردار نباشد، نه تنها تلاشهاي تبليغي او سودمند نيست؛ بلکه براي جامعه و حتي خودش زيانبار و خطرناک خواهد بود.12
ويژگيهاي اخلاق مبلّغان در آيين? قرآن و اهل بيت عليه السلام 1. اخلاص اخلاص در عمل، رمز موفقيت مبلغ است؛ زيرا مؤثر واقعي خداوند متعال است و اگر تبليغ به خاطر خدا انجام گيرد، بر دلها اثر خواهد گذاشت. قيام براي خدا، شيو? تمامي رسولان الهي و خاتم رسولان بوده است که مي گفتند: ]وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ[؛13 «من براى اين دعوت، هيچ مزدى از شما نمى طلبم؛ اجر من تنها بر پروردگار عالميان است!» بنابراين، اگر مبلّغ براي خوشايند مردم و تشکر ايشان قدم بردارد، بي توجهي مردم براي او بسيار سخت خواهد بود؛ اما اگر از ابتدا قصدش رضايت خداوند متعال باشد، ناسپاسي مردم به هيچ وجه بر وي اثري نخواهد گذاشت.14 رسول خدا صلي الله عليه وآله و سلم فرمود: «ما مّن عَبدِ يَخطُبُ خُطبهً الاّ اللهُ سائِلُهَ عنها ما أرادَ بِها؛15 هر بنده اي که خطابه اي ايراد کند، خداوند از او مي پرسد که هدف او از خطابه چه بوده است.» در روايتي ديگر نيز مي فرمايد: «مَن قامَ بِخُطب?ٍ لا يَلتَمِسُ بِهاء الاّ رِياء، أوقَفَهُ اللهُ يَومَ القِيامَ? مَوِقفَ رياءٍ و سُمعَ?ٍ؛16 هر کس خطابه اي ايراد کند و تنها مقصودش ريا و خودنمايي باشد، خداوند روز قيامت او را در جايگاه ريا و سمعه نگاه مي دارد.» 2. شجاعت در هر زماني امکان بدعتها و کج رويها وجود دارد، خصوصاً در مکانهايي که ستمگران برنامه هايي را بوجود مي آورند که اجراي آنها مانع اجراي احکام الهي مي شود. اينجاست که مبلّغ واقعي بايد با قاطعيت تمام در مقابل آنها بايستد و به جز خدا از کسي نترسد. خداوند در قرآن مي فرمايد: ]الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا[؛17 «همان کساني که پيامهاي خدا را ابلاغ مي کنند، و از او مي ترسند، و از هيچ کس جز خدا بيم ندارند، و خدا براي حساب رسي کفايت مي کند.» وظيف? مبلّغ است که با شجاعت و اميد به خدا جلوي بدعتها را بگيرد و اين عهدي است که خداوند از او گرفته است: ]إذا ظَهر البِدَع فِي اُمَّتِي فَليُظهِر العالِمُ عِلمَهُ فَمَن لَم يَفعَل فَعَلَيهِ لَعنَ? الله[؛18 هنگامي که بدعتها بر امت من ظاهر شوند، بر عالِم است که علم خويش را ظاهر سازد و کسي که اين عمل را انجام ندهد، لعنت خدا بر اوست.»19 همين طور رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله و سلم فرمودند: «لايَمنَعنَ أحَدَکُم رهب?ُ الناسِ أن يَقولَ بِحَقِ إذا رَآه أو شهِدَه؛ فإنّه يُقربُ مِن أجلٍ، و لايُباعِدُ مِن رِزِقٍ أن يَقولَ بِحقٍّ، أو يَذکُرَ بِعَظيمٍ؛20 مبادا بيم از مردم فردي از شما را با وجود مشاهد? حق، از گفتن آن بازدارد؛ زيرا حق گفتن يا يادآوري امر بزرگ [آخرت] نه مرگ را نزديک مي کند، ونه روزي را دور مي سازد.» 3. سعه صدر حضرت موسي عليه السلام به عنوان يک مبلغ، هنگام رفتن به سوي فرعون، براي هدايت او و آگاه کردن مردم، از پروردگارش فراخي سينه و قدرت تحمل سختيها را درخواست نمود؛ چرا که بدون شک دگرگوني بنيادي نظام جوامع بشري و تغيير ارزشهاي مادي و شرک آلود به ارزشهاي معنوي و انساني، کار ساده اي نيست و به آمادگيهاي روحي و جسمي، قدرت تفکر، نيروي بيان، روشني راه امدادهاي الهي و... نياز دارد.21 حضرت موسي عليه السلام در قرآن کريم مي فرمايد: ]قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي[؛22 «گفت پروردگارا! سينه ام را گشاده گردان! و کارم را براي من آسان ساز! و از زبانم گره بگشاي تا سخنم را بفمند.» مبلغ بايد بداند که مخاطبان او يکسان نيستند و بعضي تنها به زبان ايمان مي آورند؛ اما در قلب ايماني ندارند و در مسير کفر بر يکديگر سبقت مي گيرند. مبلغ با ايمان از زخم زبانها و طعنه هاي منکران غمگين نمي شود و صبر پيشه مي کند و مي داند که عزت براي خداست و او شنوا و داناست. پيامبر صلي الله عليه وآله و سلم مي فرمايد: «اکثر دعايي و دعاءُ الانبياءِ قبلي بعرفه:... اللهمّ اجعل في قلبي نوراً، و في سمعي نوراً، و في بصري نوراً اللهم اشرَح لي صَدري، و يسّرلي أمري؛23 بيشترين دعاي من و دعاي پيامبران پيش از من در عرفه اين دعاست: ... خدايا! در دل، گوش و چشمم نور قرار بده! خدايا! به من شرح صدر بده و کارم را آسان کن!» در زمان مرحوم آيه الله العظمي بروجردي;، نماينده اي از سوي ايشان براي تبليغ به يکي از شهرهاي ايران فرستاده شد. پس از مدتي به خاطر فعاليت چشمگير او، دشمنان دين تصميم گرفتند با تهمتهاي فراوان عرصه را بر آن مبلغ تنگ کنند و وي را فراري دهند. پس از مدتي اعلام شد که در فلان روز جلسه اي مهم خواهد بود و نماينده مرجع تقليد حرف آخر را خواهد گفت. دوستان و دشمنان به گمان اينکه جلس? خداحافظي است همگي جمع شدند و وي بر منبر رفت و گفت: اي مردم! اگر پشت سر من گفتند: فلاني با ارباب و خوانين و سرمايهداران رابطه دارد، باور کنيد. اگر گفتند: فلاني اهل فساد است، باور کنيد و... اما اگر گفتند: او مي خواهد از اين شهر برود، هرگز باور نکنيد، که من تا آخرين لحظه در سنگر تبليغي خود خواهم ماند.24 4. راستگويي صداقت و راستگويي از صفات ديگر مبلغ است و مبلّغ صادق بين مردم جايگاه خاصي دارد. پرده پوشيها و نگفتن برخي حقايق عاملي مؤثر در جدايي مبلغ و مردم است. طبيعي است که انسان بر تمام علوم مسلط نيست؛ بسياري از مطالب را نمي داند و نقصها و ضعفهايي دارد. سعي در پوشاندن اين کمبودها به خاطر جلوگيري از لطمه دار شدن ظاهري شخصيت اجتماعي، نشان از بي صداقتي است.25 امام صادق عليه السلام طبق آنچه که در کتاب «مصباح الشريع?» به ايشان نسبت داده شده است. مي فرمايند: «اَحسَنُ المَواعِظِ مَا لايُجاوَزُ القَولُ حَدَّ الصِّدقِ، وَ الفِعلُ حَدَّ الإخلَاصِ؛26 بالاترين اندرزها آن است که سخن از مرز راستگويي و عمل از مرز اخلاص فراتر نرود.» 5. بردباري قرآن در اين باره مي فرمايد: ]وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ[؛27 و چون شکيبايي کردند و به آيات ما يقين داشتند، برخي از آنان را پيشواياني قرار داديم که به فرمان ما مردم را هدايت مي کردند.»28 اين آيه به افتخاراتي که نصيب بني اسراييل در ساي? استقامت و ايمان شد، اشاره مي کند تا درسي براي ديگران باشد. در اينجا رمز پيروزي و شرط پيشوايي را دو چيز مي داند: يکي ايمان قلبي و يقين به آيات الهي، و ديگر صبر و استقامت. پرواضح است که اين امر مخصوص بني اسراييل نيست؛ بلکه درسي براي تمام امتها است و مسلمانان تمام اعصار که پايه هاي يقين خود را محکم کنند و از مشکلاتي که در طريق به ثمر رساندن خط توحيد است، نهراسند، صبر و مقاومت را پيش? خود کنند تا ائم? خلق در تاريخ امتها شوند. «صبر»ي که در آيه ذکر شده شاخه هاي زيادي دارد، از جمله: گاه در مقابل مصائبي است که به شخص انسان مي رسد. گاه در برابر آزاديي است که به دوستان و هواخواهان او مي دهند، گاه در مقابل بدگوييها و بدزبانيهاست که نسبت به مقدسات او دارند، گاه از ناحي? کج انديشان است، گاه از سوي بدانديشان است، گاه از سوي جاهلان، گاه از سوي آگاهان بدخواه و خلاصه يک مبلغ آگاه در برابر اين مشکلات و غير اينها بايد شکيبايي کند، و هرگز از ميدان حوادث بيرون نرود، بي تابي نکند، مضطرب، مأيوس و پريشان نشود تا به هدف بزرگ خود نائل شود. امام صادق عليه السلام به يکي از دوستانش فرمود: «کسي که صبر کند، مدتي کوتاه صبر مي کند (و به دنبال آن پيروزي است) و کسي که بي تابي مي کند، مدتي کوتاه بي تابي مي کند (و سرانجام آن شکست است) و فرمود: بر تو باد به صبر و شکيبايي در تمام کارها.»29 امام علي صلي الله عليه وآله و سلم نيز مي فرمايد: « نَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُ... فَبَلَّغَ رِسَالاتِ رَبِّهِ كَمَا أَمَرَهُ لَا مُتَعَدِّياً وَ لَا مُقَصِّراً وَ جَاهَدَ فِي اللَّهِ أَعْدَاءَهُ لَا وَانِياً وَ لَا نَاكِلًا وَ نَصَحَ لَهُ فِي عِبَادِهِ صَابِراً مُحْتَسِبا؛30 گواهي مي دهيم که محمد صلي الله عليه وآله و سلم، بنده و فرستاد? خداوند است... پيامهاي پروردگارش را همان گونه که به او فرمان داده بود، ابلاغ کرد... و با بردباري و شکيبايي براي خداوند، دربار? بندگانش خيرخواهي نمود.» مرحوم سيد ابوالحسن اصفهاني; که مرجع تقليد بود، در کنار شط کوفه انبوه نامه هاي فحش مردم را به شط مي ريخت و در برابر ناملايمات صبر مي کرد و همين صبرها بود که اسلام را تا به امروز نگه داشته است.31 پي نوشت: 1) احزاب/ 39. 2) شورا/ 48. 3) مسند ابن حنبل،دارالفکر، بيروت،1406 ق، ج6، ص350، ح 16010. 4) نحل/ 36. 5) آل عمران/ 110. 6) پژوهش در تبليغ، محمد تقي رهبر، سازمان تبليغات اسلامي، تهران، 1371ش، ص11. 7) فصلت/ 33. 8) مجمع البيان، مرحوم طبرسي، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1372ق، ج5. 9) اصول کافي، شيخ کليني، انتشارات علميه، تهران، چاپ اول، بي تا، ج1، ص33. 10) الاحتجاج علي أهل اللجاج، طبرسي، ترجمه: جعفري، نشر مرتضي، مشهد، 1403 ق. 11) روشهاي تبليغ، رضا علي کرمي، دارالثقلين، قم، چاپ اول، 1377، ص19- 22. 12) تبليغ در قرآن و حديث، محمدي ري شهري، انتشارات مؤسسه دارالحديث، قم، ص25. 13) شعرا/ 109. 14) قرآن و تبليغ، محسن قرائتي، مرکز فرهنگي درسهايي از قرآن، تهران، چاپ پنجم، 1358ش، صص 104- 105. 15) الزهد، ابن حنبل، دارالفکر، بيروت، بيتا، 391. 16) مسند، ابن حنبل، ج5، ص438، ح 16037. 17) احزاب/ 39. 18) اصول کافي، شيخ کليني، ج1، ص54. 19) روشهاي تبليغ، رضا علي کرمي، ص45. 20)مسند ابن حنبل، ج4، ص102، ح11474. 21) تفسير نمونه، آيت الله مکارم شيرازي و جمعي از نويسندگان، انتشارات مدرسه اميرالمومنين عليه السلام، قم ، چاپ دوم، 1368 ش، ج13، ص191. 22) طه/ 25- 28. 23) السنن الکبري، بيهقي، دارالمعرفة، بيروت، بيتا، ج5، ص190، ح 9475. 24) قرآن و تبليغ، رضا علي کرمي، صص 109- 111. 25) همان، ص141. 26) مصباح الشريعه، کفعمي، نشر رضي، تهران، 1405ق، 395. 27) سجده/ 24. 28) روشهاي تبليغ، محسن قرائتي، ص38. 29) تفسير نمونه، آيت الله مکارم شيرازي و جمعي از نويسندگان، ج17، صص 169- 170. 30) من لايحضره الفقيه، شيخ صدوق، دفتر انتشارات اسلامي، وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، قم، چاپ سوم، 1413 ق ، ج1، ص428، ح 1263. 31) روش تبليغ، رضا علي کرمي، ص42. منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره161.