كسب عزت در پرتو زندگی با قناعت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

كسب عزت در پرتو زندگی با قناعت - نسخه متنی

حسین سلطان محمدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
حسين سلطان محمدي
كسب عزت در پرتو زندگي با قناعت
يكي از عوامل اساسي عزت و افتخار انسان در اجتماع، قناعت است. چون قناعت موجب مي شود انسان از حرص و طمع نسبت به دنيا پرهيز كند و حرص و طمع از عوامل ذلت و خواري انسان هستند. حرص، طمع، عشق و علاقه به دنيا و دنيازدگي موجب مي شود كه آدمي براي به دست آوردن دنيا دست به هر كاري بزند و خود را در مقابل هر كسي كوچك و ذليل كند، و در مقابل، قناعت موجب دوري از اين امور و رسيدن به عزت و سربلندي است.
در اين مقاله به مناسبت سال عزت و افتخار حسيني سعي خواهيم كرد بعضي از خواستگاههاي قناعت و ثمرات آن را به صورت اختصار مورد بحث و بررسي قرار دهيم. باشد كه با شناخت عوامل بسترساز و ثمرات قناعت، اين ويژگي مهم اخلاقي را در خود ايجاد كرده و به آن عمل كنيم و موجبات عزت خويش و جامعه اسلاميمان را فراهم آوريم.
معناي قناعت
قناعت در لغت به معناي بسنده كردن به مقدار كم، از كالاي مورد نياز، و رضايت به چيزي است كه نصيب شخص مي شود. 2 در احاديث گاهي كلمه قناعت به معناي مطلق رضايت به كار رفته است. امام علي عليه السلام در نامه اي به عثمان بن حنيف مي فرمايد:
«آيا قناعت كنم و راضي باشم كه بگويند او اميرالمؤمنين است و با آنها در سختيهاي روزگار مشاركت نداشته باشم؟ 3»
در علم اخلاق قناعت در مقابل حرص استعمال مي شود. صفت قناعت موجب مي شود كه شخص به مقدار نياز و ضرورت بسنده كند و زايد بر آن را نطلبد. ولي حرص صفتي است كه موجب مي شود انسان به گردآوري دارايي بيش از نياز بپردازد. ريشه حرص حب دنيا مي باشد و انسان را به جهت اشتغال به دنيا و گردآوري دارايي، از آخرت و عمل نيك باز مي دارد. در مقابل، چون ناعت باعث اكتفا به مقدار كم و رضايت به آنچه هست مي شود، انسان را در تحصيل آخرت و عزت نفس خود توانا مي سازد. 4

خاستگاههاي قناعت
1- عقل و دانايي:
عقل عامل مهمي در گزينش قناعت است. حضرت علي عليه السلام مي فرمايد: «من عقل قنع؛ 5 آنكه خردورزي كند، قناعت پيشه مي كند.» عقل قناعت را به علت آثار ارزشمند آن، از جمله: بي نيازي انسان از غير خود و قدرت يافتن آدمي براي تحمل كمبودها و صبر بر آنها، بر مي گزيند و آن را به سود شخص مي داند. گرچه انسان در ظاهر با قناعت، از امكانات ظاهري استفاده كمتري مي كند، ولي به جهت عاقبت قناعت، اين عمل مورد پذيرش عقل است. هر اندازه سطح دانش شخص نسبت به جهان و نفس خود بيشتر مي شود و با عمق بيشتري به مسائل انساني توجه مي كند، در پذيرش صفات پسنديده انساني، از جمله صفت قناعت، آمادگي بيشتري پيدا مي كند. حضرت علي عليه السلام مي فرمايد: «ينبغي لمن عرف نفسه ان يلزم القناعة والعفة؛ 6 آنكه خود را شناخت، سزاوار است با قناعت و عفت همراه باشد.»
درك عظمت نفس و تعلق آن به عالم ملكوت، بي نيازي و بي رغبتي به امور دنيا را در پي دارد.

2- عفت نفس:
عفت و پاكدامني موجب مي شود كه عقل برخواسته هاي نفس نظارت كرده و آن را در استفاده از خواسته هاي خويش متعادل سازد.
انسان عفيف گرچه بر انجام بسياري از امور توانا است ولي خودداري مي كند و افسار نفس را محكم نگه مي دارد. يكي از ثمرات عفت در وجود انسان قناعت است. چه اينكه انسان عفيف زياده خواه نيست و افراط نمي كند. امام علي عليه السلام فرمودند: «ثمرة العفة القناعة؛ 7 ثمره عفت قناعت است.»

3- فراواني ياد مرگ و آخرت:
ياد مرگ حب دنيا را مي زدايد، آدمي را به كفاف و عفاف مي خواند و از بهره برداري گزاف از نعمتها پرهيز مي دهد و دلخوشيهاي انسان را به غير دنيا متوجه مي سازد.
امام علي عليه السلام فرمودند: «من اكثر من ذكر الموت رضي من الدنيا باليسير؛ 8 هر كس فراوان به ياد مرگ باشد، به مقدار كم از دنيا راضي مي شود.»

4- الگوگيري از رهبران شايسته:
رفتار قناعت آميز رهبران و حاكمان صالح، در ايجاد و گسترش روحيه قناعت در جامعه نقش اساسي دارد. زيرا جامعه به رهبر خود مي نگرد. جمله معروف «الناس علي دين ملوكهم؛ مردم بر روش و آئين حاكمان خود هستند.» بيانگر همين روحيه تقليد مردم از ويژگيهاي اخلاقي و رفتاري حاكمان آنان مي باشد. چه نيكوست شيعيان اميرالمؤمنين عليه السلام به امام خويش اقتدا كنند و در عين تلاش و مجاهدت در راه خدا و خدمت به مسلمانان، خود به اندكي از دنيا اكتفا كنند. آن حضرت مي فرمايد: «الا و ان لكل ماموم اماما يقتدي به و يستضيئ بنور علمه؛ الا و ان امامكم قد اكتفي من دنياه بطمريه و من طعمه بقرصيه. الا و انكم لا تقدرون علي ذلك ولكن اعينوني بورع واجتهاد و عفة و سداد؛ 9 براي هر پيروي امامي است كه به او اقتدا مي كند و با نور علم او روشن مي شود. پيشواي شما از دنياي خود به دو جامه فرسوده و از خوردنيش به دو قرص نان بسنده كرده است. شما بر آن توانا نيستيد؛ ولي مرا به پارسايي و كوشش و پاكدامني و درستي ياري كنيد.»

آثار قناعت
1- عزت نفس:
طمع ذلت نفس را در پي دارد و آدمي را برده مي كند، چنانكه امام علي عليه السلام فرمودند: «الطمع رق مؤبد؛ 10 طمع ورزي، بردگي هميشگي است.»
همچنين آن حضرت فرمودند: «ازري بنفسه من استشعر الطمع و رضي بالذل من كشف عن ضره و هانت عليه نفسه من امر عليها لسانه؛ 11 آنكه جان خود را با طمع ورزي بپوشاند خود را پست كرده است و آنكه راز سختيهاي خود را آشكار سازد به خواري [خود] رضايت داده است و آنكه زبان خود را بر خود حاكم كند خود را بي ارزش كرده است.»
ولي شخص با برخورداري از قناعت و رضايت به آنچه دارد، از ديگران بي نياز مي شود و دست براي درخواست به سوي ديگري نمي گشايد. از اين رو عزيز گشته، دچار ذلت نفس نخواهد شد.

2- برخورداري از حيات طيب:
حضرت علي عليه السلام در ذيل آيه شريفه «من عمل صالحا من ذكر او انثي و هو مؤمن فلنحيينه حياة طيبة» 12 ؛ «هر مرد و زن مؤمني كه عمل صالح به جاي آورد، او را به زندگي پاك و پاكيزه زنده مي كنيم.» حيات طيبه را به قناعت تفسير كرده 13 و فرموده اند: «القناعة اهنا عيش؛ 14 قناعت گواراترين نوع زندگي است.»
انسان قانع، شكرگزار آفريدگار متعال است و به روزي او بسنده مي كند. از اين رو هم عزت خود را در دنيا نگه مي دارد و هم براي برخورداري از دنيا، دين خود را در معرض خطر كسب حرام قرار نمي دهد. و در نتيجه خدا نيز از عمل كم او راضي مي شود و اين سعادت آخرتي او است. 15

چقدر براي انسان نيكو است كه به كم قناعت كند و زيادي را ببخشد
3- توانايي بر انفاق مال:
انسان قانع از آنچه به دست مي آورد، به حد نياز استفاده مي كند و از مازاد آن براي كمك به ديگران بهره مند مي شود. مصرف گرايي مفرط موجب مي شود كه انسان از ميان درآمدهاي خود محلي براي انفاق نداشته باشد، اما قناعت و بسنده كردن به اندك و ضروريات دنيا موجب مي شود كه دست انسان براي بخشش به ديگران باز شود.
حضرت علي عليه السلام مي فرمايد: «ما احسن بالانسان ان يقنع بالقليل و يجود بالجزيل 16 ؛ چقدر براي انسان نيكو است كه به كم قناعت كند و زيادي را ببخشد.»
بر اين اساس، قناعت باعث بهبود وضع فقيران و نيازمندان مي شود و ضمن پرهيز از مصرف بيش از حد لازم، به گسترش رفاه عمومي مي انجامد. انفاق فقط با تمكن مالي تحقق نمي يابد، بلكه مهم، قطع ع لاقه از مال است و اين قطع علاقه، با ايجاد روحيه قناعت بدست مي آيد.

4- سلامت دين:
در پرتو طمع و حرص بر دنيا، نيازهاي كاذب و زودگذر بر زندگي انسان چيره مي شود و او را به خروج از مسير اعتدال و دين مداري ترغيب مي كند، قانون را زير پا مي گذارد و حق خدا و خلق خدا را مراعات نمي كند. اما انسان قانع دين خود را به متاع اندك دنيا نمي فروشد و خود را براي كسب مال و مقام و شهرت در مسير حرام قرار نمي دهد.
حضرت علي عليه السلام مي فرمايند: «اقنعوا بالقليل من دنياكم لسلامة دينكم، فان المؤمن البلغة اليسيرة من الدنيا تقنعه 17 ؛ براي سلامت دين خود، به مقدار كم از دنيايتان قناعت كنيد. به درستي كه بهره مندي از مقداري اندك از دنيا، مؤمن را قانع مي كند.»
5- زيبايي در كسب و كار:
انسان قانع در انتخاب كسب و كار از مسير درست دور نمي شود و كار او سبب ناديده گرفتن حقوق عمومي نمي گردد. چون به اندك از دنيا راضي است، كار خود را اگر در مسير خدا باشد زيبا مي داند، به آن علاقه دارد و از اين رو با كسب حلال عزت خود را بدست آورده و از درخواست و سؤال از ديگران بيزار است. حضرت علي عليه السلام مي فرمايد: «ثمرة القناعة الاجمال في المكتسب والعزوف عن الطلب18 ؛ ثمره قناعت، زيبايي در كسب و كار و بيزاري از درخواست است.»
6- صلاح نفس:
انسانهاي مؤمن همواره صلاح و درستي نفس خويش را مي خواهند و به فرموده امام علي عليه السلام بهترين چيزي كه انسان را براي صلاح و درستي نفس كمك مي كند، قناعت است.
حضرت علي عليه السلام مي فرمايد: «اعون شي ء علي صلاح النفس القناعة 19 ؛ قناعت ياري كننده ترين چيز بر صلاح نفس است.»
آدمي بر اثر طمع و حرص، زير بار هر ذلتي مي رود و خود را مي فروشد و حق را زير پا مي گذارد و بردگي هر متكبري را مي پذيرد، ولي قناعت اراده او را تقويت مي كند و با آن عزت نفس خود را باز مي يابد.
7- آرامش و گشايش زندگي:
قناعت انسان را از اينكه خود را در بدست آوردن آنچه قسمت او نيست به سختي و رنج بياندازد نجات مي دهد، تشويش و نگراني را از او دور مي كند و از دعوا و كشمكش درباره متاع بي ارزش دنيا جلوگيري مي كند، از اين رو انسان در پرتو قناعت آسايش مي يابد.
امام علي عليه السلام فرمودند: «من اقتصر علي بلغة الكفاف فقد انتظم الراحة و تبوا خفض الدعة. و الرغبة مفتاح النصب و مطية التعب 20 ؛ آنكه به روزي كفاف بسنده كند، آسايش مي يابد و در گشايش زندگي قرار مي گيرد [. و طمع] و ميل، كليد سختيها و مركب مرارتهاست.»
پي نوشت:
1) اقتباس از مجيد رضايي، دانشنامه امام علي عليه السلام، مؤسسه فرهنگ و انديشه اسلامي، 1380.
2)طريحي، فخرالدين، مجمع البحرين، ج 4، ص 384.
3)نهج البلاغه، نامه 45.
4) ر. ك: جامع السعادات، صص 101- 100.
5)آمدي، عبدالواحد، غررالحكم، شرح خوانساري، ج 5، ص 150.
6) همان، ج 6، ص 441.
7)همان، ج 3، ص 331.
8)نهج البلاغه، حكمت 349.
9)همان، نامه 45.
10) همان، حكمت 180.
11) همان، حكمت 2.
12) نحل/97.
13) نهج البلاغه، حكمت 229.
14) آمدي، عبدالواحد، غررالحكم، شرح خوانساري، ج 1، ص 232.
15) همان، ج 2، ص 259.
16) همان، ج 6، ص 97.
17) همان، ج 2، ص 259.
18) همان، ج 3، ص 330.
19) همان، ج 2، ص 436.
20) نهج البلاغه، حكمت 371.
منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره 39.
/ 1