گزارشی از سفر ارشادی به آلمان (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گزارشی از سفر ارشادی به آلمان (2) - نسخه متنی

سید علی حسینی موذن

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
سيدعلي مؤذن حسيني
گزارشي از سفر ارشادي به آلمان (2)
قسمت پيشين
فرهنگ عمومي كشورهاي اروپا بر خلاف فرهنگ ديني به گونه اي نيست كه افراد خود را در ارتباط با اصلاح افكار ديگران و نجات آنان از مهلكه و جهنم دنيوي و اخروي مسؤول بدانند، هيچ داعي وجود ندارد براي اينكه آنچه براي خود مي خواهند، براي ديگري نيز بخواهند. خلاصه اينكه: هركس به فكر خويش است.
از طرف ديگر براي طرح هرگونه شبهه و فكر فاسد و انديشه مخرب نيز مانعي وجود ندارد.
در اين ميان افراد و گروه هايي نيز با فرهنگ ديني از مذاهب و فرق مختلف وجود دارند كه هريك براساس مباني خود به دنبال اهداف معيني مي باشند.
علاوه بر اين ها افراد و جماعت هايي به يك تعبير آزادانديش و به تعبير ديگر لامذهب از مليت هاي مختلف وجود دارند كه در برداشت از دين براي خود قيد و بندي قايل نمي شوند. و بعضي نيز پايبند به مباني و اصول دين شناسي نيستند، احاديث را قبول ندارند و آيات را بر اساس ميل خود تفسير و تحليل مي كنند. در اين ميان افرادي با انديشه هاي التقاطي كه براي هرچيزي شبهه اي مطرح مي كنند نيز وجود دارند. از اين گذشته پيروان گزارشي از سفر ارشادي به آلمان اديان و مكاتب سياسي مختلف نيز به وفور ديده مي شوند.
بنابراين يك مبلغ ديني در سفر ارشادي خود ناگزير با بسياري از موارد فوق برخورد خواهد داشت.
به عنوان نمونه: اينجانب در سفر يك ماهه خود با موارد زير روبرو شده، با آنان به گفت وگو نشسته و به پرسش هاي آنان پاسخ داده ام.
1- شيعيان، اعم از شيعيان آباء و اجدادي با افكار گوناگون، و مستبصرين؛ يعني كساني كه به بركت انقلاب اسلامي به رهبري امام راحل رحمه الله، نور هدايت را مشاهده كرده و سپس آگاهانه مكتب اهل بيت عليهم السلام را پذيرفته اند.
2 - علويان، اعم از كساني كه در اعتقاد، علوي و در احكام، سني شده بودند، و آنان كه پايبند به احكام نبودند.
3 - اهل سنت، اعم از متعصبين آن ها و آزاد انديشان بي تعصب، از احناف و شافعيان.
4 - به اصطلاح آزاد انديشان، (كساني كه همه مذاهب از جمله شيعه را حق مي دانستند و در احكام، پيروي از هر يك را جايز مي شمردند.) اين ها معمولا در عبادات فردي طبق مذهب رسمي خود (حنفي، شافعي) عمل مي كنند و در مسائل سياسي اجتماعي، پيروي از ولي فقيه شيعه (رهبري موجود در ايران) را لازم مي دانند.
5 - كساني كه به خاطر وجود احاديث جعلي و متحيركننده به طور كلي احاديث را قبول نداشتند و مدعي مطلبي بودند شبيه آنچه در زمان رحلت رسول خداصلي الله عليه وآله گفته شد كه: كفانا كتاب الله.
6 - كساني كه از مسيحيت به اسلام تغيير دين داده بودند.
7 - پيروان اديان ديگر (مسيحي)
موارد فوق از مليت هاي ايراني، عرب، كرد، ترك، افغاني، بوسنيايي، روسي و آلماني بودند.
با توجه به مطالب فوق، از جمله شروط لازم براي مبلغ موفق در اروپا، تهذيب نفس، علم وافر و مطالعه گسترده در مسائل مختلف، تقواي الهي، داشتن وقار در رفتار و گفتار و پرهيز از افراط و تفريط مي باشد. علاوه بر آن، آشنائي با فرهنگ، ذهنيت و حساسيت هاي مخاطبين، لازم و راهگشاست.
بايسته هاي تبليغ
در تبليغات ديني رعايت برخي مسائل جهت تاثيرگذاري بيشتر لازم است كه موارد زير از آن جمله است:
احترام به شخصيت طرف مقابل، قطع نكردن سخنان او و ايجاد فرصت براي بيان مطالبش.
تاكيد بر دليل و برهان و اجتناب از تحجر و تعصب.
اعتقاد داشتن به مطالبي كه بيان مي شود و پافشاري نكردن روي مباحث بي اهميت يا مسائلي كه نقش چنداني در تثبيت حق ندارند.
تلاش براي جلوگيري از پيدا شدن روحيه جدل در طرف مقابل.
به تناسب موضوع، در مرحله اول به عنوان دليل از آيات هدايت كننده قرآن كريم بهره گرفتن و در مرحله بعد از سخنان دلنشين و حيات بخش معصومين عليهم السلام استفاده نمودن، و همراه اين دو به مسائل محسوس و معقول نيز توجه نمودن.
در مسائل و مباحثي كه وجوه و اقوالي دارد، ابتدا، اقوال را ذكر كردن -تا طرف مقابل احساس كند شخص، واقف بر اقوال است و دفاع از قول مورد نظر به خاطر تقليد كوركورانه نيست سپس به تبيين وجه مورد نظر پرداختن.
چند نمونه مؤثر
چند نمونه از برخوردها و نحوه ورود و خروج از مطلب را يادآور مي شوم به اين اميد كه براي مبلغين محترم مفيد واقع شود:
الف) در گفت وگويي با دو نفر از آزادانديشان اهل سنت، آنان مطالبي را از كتب حديثي اهل سنت نقل كردند كه شخصيت رسول اكرم صلي الله عليه وآله را زير سؤال مي برد و... ، لذا به همه احاديث با شك و ترديد نگاه مي كردند و مي گفتند: با اين وصف ما چگونه مي توانيم به احاديثي - كه نمي دانيم كدام يك سنت و حديث پيامبر است - اعتماد داشته باشيم و به آن عمل كنيم؟ 1
در جواب آن دو نفر گفتم: «اگر چه احاديث ضعيف بسياري در كتاب هاي حديث ديده مي شود ولي احاديث قطعي نيز وجود دارند كه براي رفع شبهه به ما كمك مي كنند» و به حديثي از صحيح بخاري اشاره كردم كه جعل حديث حتي در زمان خود رسول اكرم صلي الله عليه وآله شروع شد، ولي پيامبرصلي الله عليه وآله در عين اينكه واقف بر اين مطلب بود، نفرمود چون جعليات وجود دارند، بنابراين ديگر احاديث اعتبار ندارند و به آن عمل نكنيد، و نفرمود در صورتي به آن عمل كنيد كه خودتان مستقيما از من بشنويد، بلكه چاره انديشيد و براي تمييز حديث واقعي از جعلي، قاعده به دست امت داد كه بتوانند حديث واقعي را از حديث جعلي تشخيص دهند و با عمل به حديث به همراه عمل به قرآن، محمدي صلي الله عليه وآله بمانند.
قرآن كريم، پيامبرصلي الله عليه وآله را به عنوان مبين و مفسر خود معرفي كرده است: «لتبين للناس ما نزل اليهم » 2 ؛ «تا براي مردم آنچه را به سوي ايشان نازل شده است توضيح دهي. » و اين نشان مي دهد كه قرآن، سنت را براي رفع نياز انسان در كنار قرآن لازم مي داند، و مي دانيم كه پيامبرصلي الله عليه وآله خاتم النبيين است و بعد از او پيغمبري مبعوث نمي شود، و اين نياز مخصوص انسان هاي زمان پيامبرصلي الله عليه وآله نيست و مستمر است.
حقيقت اين است كه با توجه به گستردگي فروعات فقهي و پيچيدگي بعضي از مسائل اعتقادي -خصوصا مواردي كه عقل نياز به راهنمايي دارد كه مجموعا شريعت و دين ناميده مي شود بدون حديث و سنت نمي توانيم دين و شريعت خود را به پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله كه سرچشمه شريعت و دين اسلام است منتسب سازيم.
علماي اسلام نيز از اين مساله مهم غافل نمانده و ده ها جلد كتاب در علوم حديث شناسي و رجال براي حل اين معضل نوشته اند و قواعدي را به دست داده اند كه از آن طريق مي توانيم حديث و سنت واقعي را بشناسيم و به آن عمل كنيم.
از آنجا كه جواب هايي كه به پرسش هاي ايشان داده شد، به صورتي علمي و بدون نشان دادن تعصب و تقليد كوركورانه از انديشه يك گروه خاص مطرح شد، ايشان با اقرار به اين مفهوم كه: جواب هاي اهل بيت قانع كننده است، با زبان حال و قال رضايت خود را ابراز داشتند.
ب) علويان كه عمدتا كرد زبان و در تركيه زندگي مي كنند، در گذشته به نام دين توسط عثماني ها سركوب و قتل عام شده اند، لذا به ناچار، براي حفظ جان، مال و ناموس خود، به تقيه روي آورده اند، به طوري كه تقيه جزء فرهنگ آنان شده و در حال حاضر نيز به نحوي در رفتار و كردارشان نمايان است.
تداوم تقيه و تصاحب بعضي از مقدسات ديني مانند قرآن، نماز و... توسط دشمنان آنان سبب شده است تا ب ه مرور زمان در بعضي از مسائل، از شيعه فاصله بگيرند.
يكي از اين مسائل بحث اعتقاد به قرآن كريم است. آنان فكر مي كنند عثمان قرآن را گرد آورده لذا آياتي كه در شان حضرت علي عليه السلام و اهل بيت عليهم السلام مي باشد را حذف كرده است. 3
روزي يكي از علويان به مسجد آمد و در مورد بعضي از مسائل به گفت و گو نشست، از جمله مساله قرآن مورد بحث قرار گرفت.
هنگامي كه با ذكر چندين دليل از جمله حديث ثقلين به اين نتيجه دست يافتيم كه قرآن كريم به دستور و در زمان خود حضرت رسول اكرم صلي الله عليه وآله به شكل موجود تنظيم شده و كار عثمان نبوده است و بعضي از آيات نازله در شان امام علي عليه السلام و اهل بيت عليهم السلام را خواندم و كلمه «اهل البيت » را در خود قرآن به او نشان دادم، خيلي مؤثر واقع شد، به طوري كه روز بعد شخص رابط به اينجانب گفت: «تا كنون ايشان براي آمدن فرزندانش به مسجد ممانعت ايجاد مي كرد، ولي برداشتم از برخوردهاي او بعد از اين صحبت اين است كه ديگر مانع نخواهد شد. »
ج) تاثير احترام و ارزش دادن به شخصيت انسان:
در نشست پنج شش نفره اي كه به دعوت يك خانم مسيحي آلماني در منزل ايشان صورت پذيرفت، با مشورت قبلي با كساني كه با روحيه آن ها آشنايي داشتند، يك دسته گل، ترجمه آلماني قرآن كريم و چند كتاب ديگر را به عنوان هديه براي ايشان بردم. در آغاز سخن با اشاره به آياتي از قرآن كريم، از شخصيت عظيم حضرت عيسي عليه السلام و اينكه از ديدگاه قرآن و مسلمين، ايشان پسر حضرت مريم است نه خدا، صحبت شد.
در مقدمه دوم، از لطف و رحمت الهي سخن به ميان رفت كه براي هدايت بشر به خير و سعادت، پيامبران را فرستاد، و بيان شد كه لطف حق در اين مساله آن چنان دقيق و كامل است كه اولين انسان اولين پيامبر نيز بود، سپس با زياد شدن انسان ها، افكار و شبهات گسترش پيدا كرد، موانع راهيابي به سعادت بيشتر شد، لذا خداوند به لطف و رحمت خود براي استمرار هدايت، اصلاح افكار و سالم نمودن ارتباط و رفتار فردي و اجتماعي انسان، ارسال رسل را تداوم بخشيد، پيامبراني كه همه يك راه و يك هدف داشتند و طبق نيازهاي بشري در هر زمان يكي مكمل راه ديگري بوده است.
لذا اعتقاد به نبوت حضرت محمدصلي الله عليه وآله و تبعيت از او، ترك حضرت عيسي عليه السلام و رها كردن راه او نيست. بلكه عينا پيروي از حضرت عيسي عليه السلام است، و به همان سبب حضرت عيسي عليه السلام به آمدن حضرت محمدصلي الله عليه وآله بعد ازخود مژده داد و ايمان به او را سفارش كرد. زيرا پيامبر بعدي، دين پيامبر قبلي را داشته و آن را كامل كرده است.
همچنين از توحيد، نبوت و معاد به عنوان سه اصل مشترك بين اديان الهي صحبت شد و....
لازم به ذكر است كه مؤثر بودن اين بحث در ايشان تا حد زيادي مديون احترامي بود كه به شخصيت ايشان گذاشته شد.
يادآوري ها و پيشنهادها
با توجه به مشاهدات و گفت وگوهايي كه داشته ام، پيشنهادهايي را براي مبلغين گرامي و همچنين مسؤولان محترم دارم. به اين اميد كه مورد عنايت قرار گيرد.
1 - مردم نياز شديد به آموختن تعليمات ديني دارند، لذا بايد از تنگ نظري ها، تنقيص ديگران، بي توجهي به مسائل، كم كاري، اهمال كاري و رقابت ناسالم جدا خودداري شود.
2 - آلمان و به طور كلي كشورهاي اروپايي به شدت نيازمند فعاليت هايي فرهنگي و ارشاد ديني هستند. مغرب زمين محتاج سيراب شدن از چشمه زلال معارف معصومين است. و در اين موقعيت، در صورتي كه مراكز ذي ربط - كه بحمدالله زيادند - هماهنگ عمل كنند و همكاري، دلسوزي، جديت و همدلي را يك جا داشته باشند، مي توانند جان هاي عطشناك انسان هاي اين خطه را به چشمه معنويت متصل سازند.
دو نفر از دو شهر جداگانه به اينجانب گفتند: از طريق ايميل حتي با دو سه مركز فرهنگي در داخل ايران تماس حاصل كرده اند و مجموعا پنج جلد كتاب چاپ ايران را مي خواستند ولي نه تنها كتابي به دست آن ها نرسيده بلكه دو سطر جواب نيز حتي از طريق ايميل به آنان داده نشده است.
3 - به نظر مي رسد در صورتي كه اعزام شوندگان مقطعي و روحانيون مستقر، تفسير قرآن كريم را در راس برنامه هاي تبليغي خود قرار دهند و همه مسائل تبليغي اعم از حديث، احكام، اخلاق، معرفي اهل بيت عليهم السلام و... را به نحوي به قرآن كريم مرتبط سازند فايده بهتر و بيشتري خواهد داشت.
4 - اينترنت در اروپا كاملا رواج دارد و يكي از وسايل مهم ارتباطي است. عده زيادي نيز بااهداف ديني صفحه دارند.
مناسب است يكي از فعاليت هاي مديران سايت ها اين باشد كه سايت هاي متعددي را شناسايي كنند و به صورت دائمي مطالب و مقالاتي را به زبان هاي مختلف و متناسب با فرهنگ و عقايد خوانندگانشان براي آنان ارسال نمايند. حتي اگر لازم باشد گروهي براي اين كار اختصاص يابد و...
قابل ذكر است كه در محدوده ارتباطاتي كه دارم تاكنون بيش از ده سردبير صفحات از اينجانب درخواست مقاله داشته اند. در صورتي كه به اين كاراهميت داده شود و هر مركز فرهنگي اجراي اين برنامه را يكي از وظايف خود قلمداد كند، براي نشر افكار ديني و ترويج مكتب حيات بخش اهل بيت اطهارعليهم السلام، كار عظيم و گسترده اي خواهد شد.
پرسش ها
در گزارشات قبل براي اطلاع و آمادگي مبلغين محترم، 32 پرسش از كساني كه در مدت اقامت با آنان گفت وگو داشتم مطرح شد و مورد استقبال خوانندگان محترم قرار گرفت. 4 در اينجا بخش ديگري از پرسش ها با همان هدف بيان مي شود:
1 - از نظر حكم شرعي و حلال و حرام، آيا تفاوتي بين ربا دادن به مشرك و ربا گرفتن از او وجود دارد؟
2 - چرا پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله بردگي را بر نداشت؟
3 - اگر برداشتن بردگي در زماني كه رواج داشت امكان پذير نبود، چرا بعد از حاكميت اسلام، اسيران جنگي را به بردگي مي گرفتند؟ خريد و فروش يك انسان، چگونه تاويل مي شود؟
در اين ارتباط مساله عدم لزوم حجاب براي كنيزان، و كمتر بودن عده و امثال آن نيز مطرح شد.
4 - شنيده ايم كه قرآن كريم 6666 آيه دارد، ولي قرآن موجود داراي 6324 آيه مي باشد، آيا اين دليل بر حذف آياتي از قرآن موجود نيست؟
آيا حدود 350 آيه اي كه ذكر نگرديده - ما به التفاوت 6666 و 6324 - آياتي نيستند كه در شان حضرت علي و اهل بيت عليهم السلام نازل شده اند؟
5 - چرا در قرآن آياتي در شان حضرت علي و اهل بيت عليهم السلام وجود ندارد؟
6 - طبق اطلاعات تاريخي واقعه عاشورا در تابستان رخ داده است، بنابراين چرا شيعيان بر اساس تاريخ شمسي اين واقعه را گرامي نمي دارند؟ - كه موسم ها در آن ثابت مي باشند و ماه هاي قمري نسبت به فصل هاي سال متغيرند - بنابراين در زماني كه عاشورا در زمستان واقع شود انسان نمي تواند تشنگي امام حسين عليه السلام و فرزندان ايشان را پيش خود مجسم سازد.
قابل ذكر است كه پرسش هاي 4 - 6 از طرف علويان مطرح شد، و ظاهرا آنان واقعه عاشورا را بر اساس تاريخ شمسي گرامي مي دارند.
7 - چرا براي تشخيص عيد فطر هميشه مشكل وجود دارد؟ چرا همه مسلمانان نماز و مراسم عيد فطر را در يك روز برگزار نمي كنند؟ در زمان قديم به خاطر نبودن وسايل لازم، رؤيت هلال مشكل بوده است، ولي در زمان ما هميشه مي توان از طريق دستگاه هاي مربوطه موقعيت ماه را نسبت به زمين مشخص كرد، بنابراين، چرا شيعه بر رؤيت هلال بدون استفاده از وسايل روز اصرار دارد؟
8 - در ارتباط با اختلاف 10 روز بين تاريخ شمسي و قمري سؤالاتي مطرح مي شد.
9 - در ارتباط با آيه 62 سوره بقره و 69 مائده: «ان الذين آمنوا و الذين هادو... » سؤالات زير مطرح مي شد:
الف - آيا همه اديان الهي بر حقند؟
ب - در صورت حق بودن اديان و در صورتي كه دين همه انبياء اسلام باشد، آيه «ان الذين امنوا و الذين هادوا... » و آيات 3 مائده «و رضيت لكم الاسلام دينا» و 85 آل عمران «و من يبتغ غيرالاسلام دينا فلن يقبل منه » مؤيد يكديگرند، به اين معنا كه: همه اديان الهي حق هستند و نام همه اين اديان اسلام است و خدا چيزي غير از آن را از انسان نمي پذيرد! پس آيا در شرايط فعلي نمي توان از هريك از اديان موجود پيروي كرد؟
ج - مساله ايمان به نبوت و نبوت پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله در آيه مطرح نشده، آيا اين دليل بر اين نيست كه دين، دو اصل 1 - توحيد و 2 - معاد را بيشتر ندارد؟
10 - كار كردن در رستوراني كه درآن از شراب و گوشت خوك استفاده مي شود چه حكمي دارد؟ آيا حكم اين مساله در ارتباط با وظايف مختلف از قبيل پخش كردن غذا، صندوق داري، تميز كردن رستوران و... تفاوت پيدا مي كند؟
11 - يهوديان در تقيد به احكام و ذبح، مقيد هستند و هنگام ذبح، نام خدا را هم مي برند، آيا مصرف كردن گوشت حيواني كه آن ها سر بريده اند حلال است؟
12 - چرا كشورهاي اسلامي عقب افتاده اند؟
13 - منظور از دابة الارض كه در قرآن از آن نام برده شده، چيست؟
14 - آيا خلفا، غير از رعايت نكردن حق حضرت علي عليه السلام در امر ولايت، كار خلاف شرع ديگري انجام داده اند؟
15 - چگونه مي توان تصور كرد كه خلافت حق حضرت علي عليه السلام بوده و با توجه به اينكه او شير خدا است براي احقاق حق خود قيام نكرده باشد؟
16 - مي گويند حضرت علي عليه السلام بعد از 6 ماه با ابوبكر بيعت كرده است. آيا بيعت، به هرشكلش دليل بر رضايت حضرت علي عليه السلام از خلافت ابوبكر - هرچند بعد از 6 ماه - نيست؟
17 - از جمله موارد قطعي تاريخ اين است كه خلفاء ثلاث با حضرت علي عليه السلام مشورت كرده اند، آيا اين مشورت حداقل دليل بر دوستي و محبت ميان آنان نيست؟ 18 - بر فرض قبول اينكه خداوند زمين را بدون امام باقي نمي گذارد، امام زمان كيست؟ دسترسي نداشتن به او با نبودنش چه تفاوتي دارد؟
19 - آيا فقط مؤمنين به بهشت مي روند و بقيه همه اهل دوزخند؟ سرنوشت كساني كه خدمت هاي بزرگي براي بشر انجام داده اند، و كاشفان بزرگ مثل كاشف برق و امثال او چگونه خواهد بود؟
20 - آيا عنوان مستضعف فقط شامل كساني است كه پيام حق به آنان نرسيده است و اسلام را نشنيده اند، يا يك مسلمان نيز ممكن است مستضعف به حساب آيد؟
21 - اگر دين خدا و پيامبر صلي الله عليه وآله يكي است، پس اين همه اختلاف و فرقه و مذاهب چرا؟ و منشا پيدايش مذاهب چيست؟
22 - آيا چاره اي براي متحد كردن امت اسلامي وجود دارد؟ آيا اين امر ممكن است؟
23 - اگر حديث «امتم به هفتاد و سه فرقه تقسيم مي شوند كه فقط يك فرقه آن بهشتي است » و يك ميليارد مسلمان و پنج ميليارد انسان را نيز در نظر بگيريم، چيزي حدود بيش از چهار ميليارد و نهصد و هفتاد ميليون نفر جهنمي خواهند بود، آيا اين قضيه با رحمان و رحيم بودن خداوند سازگار است؟
24 - مستبصري مي گفت: پدر و مادرم متدين، اهل عبادت، خوش اخلاق و خوش رفتار بودند ولي از نظر اعتقادي و عمل به احكام، جزء فرقه ناجيه اي كه ما آن را بر اساس مدارك شرعي شناخته ايم نبوده اند در عين حال فكر كرده ام كه اگر خداوند، امثال آنان را به دوزخ ببرد بهشت خالي مي ماند، آيا اين گونه انديشيدن به اعتقاد و ايمان من ضرر مي رساند؟
25 - با توجه به آياتي كه از منافقين زمان پيامبرصلي الله عليه وآله سخن مي گويند 5 و با توجه به شان نزول آيه 6 سوره حجرات «ان جائكم فاسق... » كه صريحا از وجود فاسقان در ميان صحابه خبر مي دهد، بيان اهل سنت براي پاك و عادل بودن همه صحابه چگونه است؟
در اين گزارش به اين بيست و پنج سؤال اكتفا مي كنيم، به اميد اينكه انگيزه اي براي مطالعه بيش از پيش مبلغان محترم ايجاد شود.
پي نوشت:
1) قابل ذكر است كه به صورت گسترده، متون و منابع حديثي اهل سنت از عربي به تركي و... ترجمه شده اند، كل احاديث اعم از صحيح، ضعيف و غير آن در اختيار عموم و كساني كه دين شناس نيستند و با علوم حديث و اصول حديث شناسي آشنايي ندارند قرار گرفته است، لذا موارد زيادي براي آنان قابل هضم نيست و نتيجه منفي برجاي گذاشته است.
2) نحل/ 44.
3) چيزي كه از نظر روحي، بر شدت مساله افزوده است، تكرار تصادفي نام عثمان است كه به نحوي مرتبط با قرآن بوده است: 1 - عثمان گردآورنده قرآن! 2 - عثماني كه به نام قرآن علويان را قتل عام كرده است. 3 - عثمان كه خطاط قرآن هاي موجود است.!!.
4) پرسش هاي قبلي در ماهنامه مبلغان شماره 19 آمده است.
5) منافق كسي است كه ظاهرا مسلمان و مؤمن مي باشد و كفرش پوشيده است، چنين شخصي اگر رسول خداصلي الله عليه وآله را ببيند شامل تعريف صحابه مي شود.
منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره27.
/ 1