گزیده‌ ای از كتاب غنا، موسیقی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گزیده‌ ای از كتاب غنا، موسیقی - نسخه متنی

علی مختاری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
علي مختاري
گزيده‌اي از كتاب (غنا، موسيقي)
اشاره
به ياري خداوند متعال، مباحثي با عنوان «گزيده‌» در اختيار شما قرار مي‌گيرد. اين نوع از مقاله‌ها - معمولا - فشرده يك كتا ب، مقاله، يا فصلي از يك اثر است. موضوع اين شماره غنا و موسيقي مي‌باشد كه از كتاب «غنا، موسيقي‌» استخراج شده است. اين كتاب اولين نمونه از يك طرح تحقيقاتي فقهي است كه به كوشش رضا مختاري و محسن صادقي و جمعي از محققان فاضل حوزه علميه قم، تهيه شده و بهترين و جامع‌ترين منبع موجود در اين زمينه براي فقها و فضلاست. اين اثر اكنون در سه مجلد (2778 صفحه) سامان يافته و بوستان كتاب قم، وابسته به دفتر تبليغات اسلامي، پخش آن را به عهده دارد. 1
جلد اول و دوم، پس از مقدمه طولاني، بيست و هفت رساله خطي را با تصحيح و تحقيق كامل به عنوان بخش اول در خود جاي داده است و جلد سوم در 1600 صفحه؛ شامل پنج بخش ذيل است كه از بخش دوم مباحث شروع شده است.
دوم: گفتارهاي پراكنده درباره غنا؛
سوم: آراء فقيهان درباره غنا؛
چهارم: كتابشناسي غنا؛
پنجم: احاديث غنا؛
ششم: اهل سنت و غنا.
گفتني است كه جلد چهارم اين كتاب نيز در دست تهيه مي‌باشد.
مقاله حاضر گزيده‌اي است از بخش پنجم كتاب، كه در 119 صفحه، و دو فصل؛ متن و سند همه احاديث غنا و موضوعات مربوط به آن را با نظمي خاص آورده است تا براي فقه پژوهاني كه مايلند با همه احاديث غنا يكجا آشنا شوند، سودمند افتد.
سخنان فقها درباره احاديث غنا
پيشاپيش مناسب است سخنان چند تن از فقهاي بنام را، در تفسير احاديث غنا يادآور شويم:
شيخ انصاري رحمه الله گويد: «الغناء لا خلاف في حرمته في الجملة، والاخبار بها مستفيضة، وادعي في الايضاح تواترها. » 2
صاحب جواهررحمه الله نيز نوشته است: «والسنة متواترة فيه‌» 3
امام خميني رحمه الله گويد: «فقد وردت روايات مستفيضة او متواترة علي حرمته، وهي علي طوائف.» 4 ‌
آية الله خوئي رحمه الله گويد: «والروايات الواردة في حرمة الغناء وان كان اكثرها ضعيف السند، ولكن في المعتبر منها غني وكفاية.» 5
منابع
همه احاديث كتب اربعه اوائل؛ يعني كافي، فقيه، تهذيب و استبصار و كتب اربعه اواخر؛ يعني وافي، وسائل، بحار و مستدرك، درباره غنا و مباحث مربوط به آن، در اين بخش درج شده است و احاديث عامه در بخش ششم، ضمن دو رساله و ده گفتار از مشهورين آنان نقل مي‌شود. مراجعه كننده به اين بخش، نيازي ندارد تا به ساير منابع رجوع كند؛ چون همه احاديث با همه خصوصيات و اختلافات سندي و متني با دقت تمام ثبت و ضبط شده است.
باب 1. احاديثي كه در تفسير چهار آيه آمده است
آيه اول
ابوبصير از حضرت صادق عليه السلام درباره «قول الزور» در آيه شريفه ذيل مي‌پرسد. «فاجتنبوا الرجس من الاوثان واجتنبوا قول الزور»؛ 6 «و از بتهاي پليد و از سخن باطل بپرهيزيد.‌»
حضرت مي‌فرمايد: «الغناء» 7. همچنين آن حضرت در پاسخ به زيد شحام و ديگران نيز مي‌فرمايد: «الرجس من الاوثان؛ الشطرنج، وقول الزور؛ الغناء؛ 8منظور از بتهاي پليد شطرنج است و منظور از قول زور غنا مي‌باشد.‌»
يكي از شيعيان، از حضرت امام صادق عليه السلام پرسيد: من كسي هستم كه با شكار و چوگان سرگرم مي‌شوم و خود را به بازي شطرنج مشغول مي‌دارم. امام عليه السلام فرمود: «... اما صيد كه تلاشي بيهوده است و هر كه از روي بازيچه، هوسبازي، بيهوده گرايي و خوشگذراني در پي صيد باشد؛ تلاشش بي فايده و باطل است و نماز و روزه‌اش در سفر [معصيت] كامل است و براستي كه شخص مؤمن چنين فرصتهايي را ندارد؛ آخرت جويي او را از كارهاي بيهوده و بازيچه بازداشته است.
و اما شطرنج، در همين مورد است كه خداي عزيز و جليل مي‌فرمايد: «فاجتنبوا الرجس من الاوثان واجتنبوا قول الزور»؛ فقول الزور: الغناء، وان المؤمن عن جميع ذلك لفي شغل، ما له وللملاهي! فان الملاهي تورث قساوة القلب وتورث النفاق. واما ضربك بالصولج فان الشيطان معك يركض، والملائكة تنفر عنك، وان اصابك شي ء لم تؤجر، ومن عثر به دابته فمات دخل النار؛ 9
پس منظور از «قول زور» غناست و واقعا يك مؤمن براي چنين اموري بيكار نيست، او را با رامشگري و نوازندگي چكار!؟ رامشگري و نوازندگي قساوت قلب و نفاق به بار مي‌آورد. اما چوگان زدنت؛ [كار درستي نيست] زيرا شيطان به همراهت مي‌دود و فرشتگان از كنار تو كوچ مي‌كنند و اگر در اين وادي به مصيبتي دچار شدي، پاداشي نداري و هر كه را چارپايش بر زمين زند و بميرد، وارد آتش شود.» 10
عبدالله بن ابوبكر بن محمد گويد: به دستشويي خانه‌ام رفتم، كنيز همسايه‌ام مي‌زد و مي‌خواند، من لحظه‌اي ماندم و گوش دادم و بيرون شدم. هنگامي كه شب فرا رسيد، به محضر امام صادق عليه السلام [امام زمانم] شرفياب شدم. آن گاه كه حضرت مقابل من قرار گرفت، فرمودند: «الغناء اجتنبوا، الغناء اجتنبوا، الغناء اجتنبوا «اجتنبوا قول الزور»؛ از غنا بپرهيزيد، از غنا بپرهيزيد، از غنا بپرهيزيد. [خداوند مي‌فرمايد] از قول زور بپرهيزيد.‌» وي گويد: امام عليه السلام همواره مي‌فرمود: «الغناء اجتنبوا، الغناء اجتنبوا» تا آنجا كه آن مجلس برايم به تنگ آمد، در فشار روحي قرار گرفتم و دانستم كه منظورش من هستم. جلسه پايان يافت، وقتي بيرون رفتم به غلامش معتب گفتم: به خدا سوگند، جز من كسي در نظرش نبود. 11
آيه دوم
رواياتي در تفسير آيه شريفه «والذين لا يشهدون الزور»؛ 12 « [بندگان خاص خداي رحمان] كساني هستند كه شاهد زور نمي‌شوند.‌» وارد شده و غنا را يكي از مصاديق زور معرفي كرده اند. مجمع البيان، ذيل آيه، مي‌نويسد: يعني در جلسات باطل حاضر نمي‌شوند و از اين قبيل است مجالس غنا، فحش و.... گفته شده: منظور آيه همان غناست. اين تفسير از امام باقر و امام صادق عليهما السلام روايت شده است. 13
آيه سوم
محمد بن مسلم گويد: از امام باقرعليه السلام شنيدم كه مي‌فرمود: «غنا از چيزهايي است كه خداي عزوجل بر آن وعده آتش داده است و اين آيه را تلاوت فرمود: «ومن الناس من يشتري لهو الحديث ليضل عن سبيل الله بغير علم ويتخذها هزوا اولئك لهم عذاب مهين‌» ؛ 14«و بعضي از مردم سخنان بيهوده را مي‌خرند تا مردم را از روي ناداني، از راه خدا گمراه سازند و آيات الهي را به استهزا گيرند، براي آنها عذابي خواركننده است.‌»
پنج روايت، دلالت دارد كه يكي از موارد «لهو الحديث‌» غنا و موسيقي است. 15
به عنوان نمونه؛ ابو امامه از پيامبر اكرم صلي الله عليه وآله نقل مي‌كند: «لا يحل تعليم المغنيات ولا بيعهن، واثمانهن حرام وقد نزل تصديق ذلك في كتاب الله تعالي: «ومن الناس من يشتري...‌» والذي نفسي بيده ما رفع رجل عقيرته يتغني الا ارتدفه شيطانان يضربان بارجلهما علي صدره وظهره حتي يسكت؛ 16 آموزش كنيزان رامشگر، حلال نيست، همچنين فروش آنان و قيمت گذاري آنها حرام است و تصديق اين مطلب در كتاب خداوند متعال نازل شده است كه «ومن الناس من يشتري...‌» ؛ سوگند به آن خدايي كه جانم در كف اختيار او است، هيچ كس صدايش را به غنا بلند نمي‌كند مگر اين كه دو شيطان بر دوشش سوار مي‌شوند و با پاشنه پا بر سينه و پشتش مي‌زنند، تا هنگامي كه ساكت گردد.‌»
آيه چهارم
گروهي از شيعيان كوفه وارد مدينه شدند و به منزل شخصي كه اهل غنا و موسيقي بود، رفتند. ابو ايوب خراز - كه يكي از آنهاست - گويد: سپس نزد امام صادق عليه السلام شرفياب شديم، حضرت به ما فرمود: «اين نزلتم؛ كجا منزل كرديد!؟» گفتيم: نزد فلاني كه كنيز خواننده دارد. در روايت ديگري سخن امام عليه السلام چنين است: «كيف فعلتم هذا؟؛ چگونه اين كار را انجام داديد؟» عرض كرديم: جز خانه او جايي ديگر پيدا نكرديم و تا آنجا نرفته بوديم، نمي‌دانستيم. حضرت فرمود: «فكونوا كراما؛ بزرگوار باشيد.‌»
ما واقعا منظورش را درك نكرديم و گمان كرديم مي‌فرمايد: كرم كنيد و پول بيشتري به او بدهيد، از اينرو برگشتيم و پرسيديم ما منظور حضرت عالي را از جمله «كونوا كراما» نمي‌دانيم. آن گاه امام عليه السلام فرمود: «آيا نشنيده ايد سخن خداي عزيز و جليل را كه در كتابش مي‌فرمايد: «واذا مروا بالغو مروا كراما» 17 ؛ 18 و هنگامي كه به لغو و بيهودگي برخورند، بزرگوارانه از آن مي‌گذرند.
باب 2. مذمت و نهي از غنا
ريان بن صلت در خراسان از امام رضاعليه السلام مي‌پرسد: سرورم، هشام بن ابراهيم عباسي مي‌گويد: شما به او اجازه داده ايد موسيقي بشنود و براي او حلال كرده ايد. حضرت مي‌فرمايد: «كذب الزنديق، انما سالني عن ذلك فقلت له: ان رجلا سال ابا جعفرعليه السلام عن ذلك، فقال ابوجعفر: اذا ميز الله بين الحق والباطل فاين يكون الغناء؟، فقال: مع الباطل، فقال له ابوجعفر: قد قضيت‌» ؛ 19ين مرد رياكار دروغ مي‌گويد، در اين باره از من پرسيد، به او گفتم: شخصي از حضرت باقرعليه السلام از اين موضوع پرسيد، و آن حضرت در پاسخش فرمود: «هنگامي كه خدا حق و باطل را جدا كند غنا در كدام صف قرار مي‌گيرد؟ آن مرد پاسخ داد: غنا در صف باطل قرار مي‌گيرد. آن گاه امام باقرعليه السلام فرمود: « [خوب] داوري كردي.‌»
امام صادق عليه السلام مي‌فرمايد: «بيت الغناء لا تؤمن فيه الفجيعة، ولا تجاب فيه الدعوة، ولا يدخله الملك؛ 20 خانه غنا، خانه‌اي است كه نه از مرگ ناگهاني در امان است و نه دعا در آن مستجاب است و نه فرشته در آن وارد مي‌شود.‌»
امام باقر و امام صادق عليهما السلام: «الغناء عش النفاق...؛ 21 غنا لانه نفاق است.‌»
حضرت باقرعليه السلام: «مجلس الغناء مجلس لا ينظر الله (عزوجل) الي اهله، والغناء اخبث ما خلق الله (تعالي) والغناء يورث النفاق ويعقب الفقر؛ 22 جلسه غنا، نشستي است كه خدا به اهل آن، نظر [رحمت] ندارد و غنا خبيث‌ترين چيزي است كه خداي تعالي آفريده است و نفاق مي‌آورد و فقر [و فلاكت] در پي دارد.‌»
حضرت صادق عليه السلام فرمود: «اما يستحيي احدكم ان يغني علي ظهر دابته وهي تسبح؛ 23 آيا يكي از شما حيا نمي‌كند كه سواره بر مركب غنا مي‌خواند با اين كه آن حيوان، تسبيح خدا را مي‌گويد؟»
باب 3. نهي از غنا در قرائت قرآن كريم
رسول اكرم صلي الله عليه وآله: «اقرؤوا القرآن بالحان العرب واصواتها، واياكم ولحون اهل الفسق واهل الكبائر فانه سيجيي ء من بعدي اقوام يرجعون القرآن ترجيع الغناء والنوح والرهبانية، لا يجوز تراقيهم، قلوبهم مقلوبة وقلوب من يعجبه شانهم؛ 24
قرآن را با لحنها و آوازهاي عرب بخوانيد و از لحنهاي بدكاران و اهل گناهان كبيره دوري كنيد؛ زيرا كه پس از من مردماني آيند كه قرآن را چون خوانندگي غنا و نوحه خواني و رهبان مآبي در حنجره بچرخانند، چنين قرائتي از گلوگاه آنان نگذرد، دلشان وارونه است، و دل هر كه از آنها خوشش آيد [هم وارونه است] .‌»
باب 4. قيمت مغنيه و درآمدش
ابراهيم بن ابي البلاد گويد:
اسحاق بن عمر چند جاريه مغنيه داشت، در وقت مرگش سفارش كرد آنان را بفروشيم و پولش را نزد امام كاظم عليه السلام ببريم. من نيز - طبق وصيت - آنان را به سيصد هزار درهم فروختم و پولش را نزد امام عليه السلام بردم و عرض كردم: يكي از دوستان شما چنين سفارشي كرده است، انجام دادم و اينك پولش را تقديم مي‌كنم.
حضرت فرمودند: «لا حاجة لي فيه؛ ان هذا سحت، وتعليمهن كفر والاستماع منهن نفاق وثمنهن سحت؛ 25 من نيازي به اين پول ندارم، واقعا اين پول، نامشروع است و آموزش آنان كفر است و شنيدن از آنان نفاق است و قيمتشان حرام است.‌»
در روايت ديگري چنين تعبير شده است: «ان ثمن الكلب والمغنية سحت؛ 26 به راستي قيمت سگ و كنيز مغنيه حرام است.‌»
در توقيعي كه از ناحيه مقدسه امام زمان عليه السلام توسط محمد بن عثمان عمري - نايب خاص حضرت - رسيده، چنين آمده است: «... واما ما وصلتنا به فلا قبول عندنا الا لما طاب وطهر، وثمن المغنية حرام...؛ 27 و اما آن پولهايي كه آوردي، ما نمي‌پذيريم جز آنچه پاك و پاكيزه باشد و قيمت كنيز آوازه خوان حرام است.‌»
باب 5. آلات لهو و لعب
در اين باب ضمن 18 صفحه، 36 روايت در تحريم آلات موسيقي آمده است:
1. مامون از امام علي بن موسي الرضاعليه السلام خواست تا امام، ايمان را برايش توصيف نمايد. آن حضرت نوشت: «... الايمان هو اداء الامانة و... واجتناب ا لكبائر، وهي قتل النفس... والمحاربة لاولياء الله (تعالي) ، والاشتغال بالملاهي، والاصرار علي الذنوب و...؛ 28 ايمان؛ يعني اداي امانت و... و دوري از گناهان كبيره كه عبارت است از خونريزي و... و جنگ با اولياي خداي تعالي و سرگرمي به آلات لهو و اصرار بر گناهان و....‌»
2. از امام صادق عليه السلام درباره خمر پرسيدند. حضرت فرمود: «قال رسول الله صلي الله عليه وآله،... ان الله تعالي بعثني رحمة للعالمين، ولامحق المعازف والمزامير وامور الجاهلية واوثانها وازلامها و...؛ 29 پيامبر خدا9 فرمودند: خداي تعالي مرا جهت رحمت براي همه جهانيان برانگيخت و [مرا مبعوث كرد] تا [ابزار گناه مثل] تيرهاي قمار، سازها و كارهاي جاهلي و بتها و بدعتها و... را براندازم.‌»
3. قال رسول الله صلي الله عليه وآله: «انهاكم عن الزفن والمزمار وعن الكربات والكبرات؛ 30 شما را از بازي دف، ساز و ني، نرد و دايره و طبل و تنبور باز مي‌دارم.‌»
4. در چند روايت از حضرت صادق عليه السلام اين مضمون رسيده است: «در منزلي كه چهل روز تار و تنبك (آلات موسيقي) به كار رود، خداوند شيطاني را به نام قفندر بر آن مسلط مي‌كند و او به تمام اندام صاحب خانه مي‌نشيند و در او مي‌دمد، پس از آن، حيا و غيرت از او برداشته مي‌شود، به گونه‌اي كه برايش مهم نيست هرچه درباره‌اش بگويند و هرچه با ناموسش انجام دهند. 31 ‌»
5. ابوصلب هروي از حضرت امام رضاعليه السلام و او از پدران بزرگوارش از علي عليه السلام درباره علت عذاب اصحاب الرس چنين نقل مي‌كند: «... يشربون الخمر، ويضربون بالمعازف وياخذون الدستبند... ولا يتكلمون من الشرب والعزف...؛ 32 [از جمله علل عذاب اصحاب رس اين بود كه] شراب مي‌خوردند، تار و تنبك مي‌زدند و دستان مي‌گرفتند و از اينها نهي نمي‌كردند.‌»
باب 6. استماع غنا و تار
ايجاد نفاق، فقر و گرفتاري
امام صادق عليه السلام مي‌فرمايد: «استماع الغناء واللهو ينبت النفاق في القلب كما ينبت الماء الزرع؛ 33 شنيدن غنا و [اشعار] بيهوده، در دل نفاق مي‌روياند؛ همان گونه كه آب، زراعت را مي‌روياند.‌»
امام علي عليه السلام: «... كثرة الاستماع الي الغناء يورث الفقر؛ 34 پر شنيدن موسيقي فقرآور است.‌»
چند روايت از امام صادق عليه السلام بدين مضمون رسيده است: حضرت از يكي از يارانش مي‌پرسد: «ديروز كجا بودي؟» آن مرد مي‌گويد: دانستم كه امام عليه السلام با خبر شده است، از اينرو عرض كردم: فدايت شوم، در راه مي‌رفتم، فلاني مرا ديد، دستم را گرفت و با اصرار به منزل خود كشانيد و به زور ما را نگهداشت؛ كنيز آوازه خواني هم داشت، قدري خوانندگي و نوازندگي كرد و بنده تا عصر آنجا بودم.
امام عليه السلام با ناراحتي فرمود: «ويحك، اما خفت امر الله ان ياتيك وانت علي تلك الحال؟ انه مجلس لا ينظر الله الي اهله، الغناء اخبث ما خلق الله (عزوجل) ؛ 35واي بر تو آيا نترسيدي كه در چنان وضعي امر خدا (مرگ) سراغت آيد؟ به راستي آن مجلسي است كه خدا به اهل آن نگاه نمي‌كند؛ غنا خبيث‌ترين آفريده خداي عزوجل است.‌»
توبه
مسعدة بن زياد گويد: در محضر حضرت صادق عليه السلام بودم، مردي عرض كرد: پدر و مادرم فدايت! صداي آواز كنيزان رامشگر همسايه، به دستشويي ما مي‌رسد و هنگامي كه آنجا مي‌روم، گاهي بيشتر مي‌نشينم تا خوانندگي و نوازندگي آنها را بشنوم. حضرت فرمود: «چنين مكن.‌» آن مرد عرض كرد: به خدا قسم نزدشان نرفتم، تنها صدايي است كه مي‌شنوم. آن گاه حضرت فرمودند: «لله انت! اما سمعت الله (عزوجل) يقول: «ان السمع والبصر والفؤاد كل اولئك كان عنه مسئولا»؛ 36 خدا به دادت برسد، آيا سخن خداي عزوجل را نشنيده‌اي كه مي‌فرمايد: «براستي از [تمامي] شنيدن و ديدن و دل بازخواست خواهد شد.‌» آن مرد عرض كرد: اين چنين است، ولي گويا تا كنون اين آيه قرآن كريم را از هيچ عرب و عجمي نشنيده بودم؛ بنابراين - به خواست خدا - ديگر تكرار نمي‌كنم و جدا از خدا آمرزش مي‌طلبم. آن گاه امام عليه السلام فرمودند: «بلند شو و غسل كن و هر چه مي‌تواني نماز بخوان، براستي كه تو برنامه بسيار بدي داشتي. چقدر حالت بد بود اگر بر همين حال و وضعيت مرده بودي. حمد و سپاس الهي را به جا آور و توبه كن. آمرزش بخواه از هرچه ناپسند بوده است؛ زيرا خدا جز كارهاي قبيح و زشت را بد نمي‌شمارد و كار قبيح را براي اهلش واگذار؛ زيرا هر كاري اهلي دارد. 37 ‌»
پي نوشت:
1) ضرورت اين مبحث پس از پايان محرم و صفر و شروع عروسيها، بيشتر احساس مي‌شود، گرچه ترويج موسيقي در كشور ما بر صاحب نظران پوشيده نيست و به نام هنر، بودجه‌هاي كلاني هزينه مي‌شود. بسياري از رسانه‌ها، روزنامه‌ها و مجلات با نشر مقالات، اخبار يا صفحه ويژه و... در اين زمينه فعالند. به آمار برخي كتابهايي كه در سال 80 منتشر شده است توجه كنيم:
در رشته هنر براي معماري، 20 كتاب تاليف، 12 كتاب ترجمه و 1 كتاب تصحيح شده است. (جمعا 22 مورد) ، ولي براي موسيقي، 41 تاليف و 14 ترجمه (جمعا 55) اثر ارائه شده است.
در علوم خاص براي هيات و نجوم، 2 تاليف، 3 ترجمه و 1 تصحيح و در علوم كاربردي براي مواد و معدن جمعا 33 و براي مهندسي شيمي و نساجي جمعا 18 و براي علوم نظامي جمعا 2 كتاب منتشر شده است*.
در رشته تاريخ و جغرافيا براي تاريخ اسلام و ملل اسلامي، جمعا 30 اثر و براي تاريخ ايران و ايران شناسي جمعا 351 اثر، منتشر شده است*.
در تهران، تنها يك ناشر؛ حدود هفتاد كتاب درباره موسيقي، ابزار و روش استفاده از آن منتشر و عرضه كرده كه عناوين برخي از آنها چنين است: «آموزش دف؛ آموزش تنبك؛ آموزش مقدماتي پيانو؛ دستور مقدماتي تار و سه تار؛ آهنگهاي ساده براي گيتار. **»
* گزارش بيستمين دوره معرفي كتاب جمهوري اسلامي ايران، ص 14 - 15.
** غنا، موسيقي، ج 1، مقدمه، ص 70.
2) المكاسب، ج 1، ص 283، چاپ كنگره شيخ انصاري، نيز رك: ايضاح الفوائد، ج 1، ص 405.
3) جواهر الكلام، ج 23، ص 44.
4) المكاسب المحرمه، ج 1، ص 203.
5) مصباح الفقاهة، ج 1، ص 307.
6) حج/30.
7) الكافي، ج 6، ص 431.
8) همان، ص 435.
9) الاصول الستة عشر، صص 50 و 51، كتاب زيد الزسي.
10) بحارالانوار، ج 76، ص 356؛ مستدرك الوسائل، ج 13، ص 214 - 216.
11) امالي الطوسي، ص 720 - 721، المجلس 43، ج 3؛ وسائل الشيعه، ج 17، ص 309.
12) فرقان/72.
13) مجمع البيان، ج 7، ص 181، ذيل آيه؛ و ر. ك: الكافي، ج 6، صص 431 و 433؛ الوافي، ج 17، ص 209؛ وسائل الشيعه، ج 17، ص 304؛ دعائم الاسلام، ج 2، ص 208، ح 736؛ مستدرك الوسائل، ج 13، ص 213.
14) لقمان/6.
15) غنا، موسيقي، صص 2181 - 2183.
16) مجمع البيان، ج 8، ص 313.
17) فرقان/72.
18) الكافي، ج 6، ص 432؛ دعائم الاسلام، ج 2، ص 209، ح 766؛ مستدرك الوسائل، ج 13، ص 220.
19) عيون اخبار الرضاعليه السلام، ج 1، ص 672.
20) الكافي، ج 6، ص 433؛ الوافي، ج 17، ص 214؛ وسائل الشيعة، ج 17، ص 303.
21) ثواب الاعمال، ص 554؛ بحارالانوار، ج 79، ص 162.
22) دعائم الاسلام، ج 2، ص 207، ح 756.
23) المحاسن، ص 375، كتاب السفر، ح 144.
24) الكافي، ج 2، ص 450.
25) الكافي، ج 5، ص 120.
26) تهذيب الاحكام، ج 6، ص 357، ح 1021؛ الاستبصار، ج 3، ص 61، ح 204.
27) الغيبة للطوسي، صص 176 - 177؛ كمال الدين، صص 483 - 485؛ وسائل، ج 17، ص 123.
28) عيون اخبار الرضاعليه السلام، ج 2، ص 261، 274، 278 و 289؛ تحف العقول، صص 422 - 423.
29) امالي الصدوق، ص 339، المجلس 65، ح 1.
30) الكافي، ج 6، ص 432؛ الوافي، ج 17، صص 210 - 211؛ وسائل الشيعه، ج 17، ص 313.
31) الكافي، ج 6، صص 433 - 434، ح 14 و 17.
32) علل الشرائع، ج 1، صص 40 - 42؛ عيون اخبار الرضاعليه السلام، ج 1، ص 418، 422.
33) الكافي، ج 6، ص 434.
34) الخصال، ص 505.
35) الكافي، ج 6، ص 834؛ الوافي، ج 17، ص 216؛ دعائم الاسلام، ج 2، صص 207 - 208؛ مستدرك الوسائل، ج 13، صص 212 - 213.
36) اسراء/36.
37) الكافي، ج 6، ص 432؛ الفقيه، ج 1، صص 45 - 46، ح 177؛ تهذيب الاحكام، ج 1، ص 116، ح 304؛ الوافي، ج 17، صص 211 - 212.
منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره42.
/ 1