خداوند در قرآن ميفرمايد: «تلک الرسل فضّلنا بعضهم علي بعض» و در آيه­اي ديگر مي­فرمايد: «لانفرق بين احد من رسله» سؤال اين است كه آيا پيامبران با هم فرق دارند، اين دو آيه چگونه قابل توجيه هستند؟ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خداوند در قرآن ميفرمايد: «تلک الرسل فضّلنا بعضهم علي بعض» و در آيه­اي ديگر مي­فرمايد: «لانفرق بين احد من رسله» سؤال اين است كه آيا پيامبران با هم فرق دارند، اين دو آيه چگونه قابل توجيه هستند؟ - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
خداوند در قرآن ميفرمايد: «تلک الرسل فضّلنا بعضهم علي بعض» و در آيه­اي ديگر مي­فرمايد: «لانفرق بين احد من رسله» سؤال اين است كه آيا پيامبران با هم فرق دارند، اين دو آيه چگونه قابل توجيه هستند؟


پاسخ :

مضمون آيه «لا نفرق بين احد من رسله» كه در سؤال بيان شده، در آيات ديگر نيز آمده است. از جمله:
1ـ (امَنَ الرسول بما انزل اليه من ربّه و المؤمنون كل امن بالله و ملائكته و كتبه و رسله لا نفرّق بين احد من رسله و قالوا سمعنا و اطعنا غفرانك ربّنا و اليك المصير)[1]
«پيامبر به آنچه از سوي پروردگارش بر او نازل شده ايمان آورده است و مؤمنين نيز همگي بر خدا و فرشتگان او و كتابها و فرستادگانش ايمان آورده اند (مي گويند:) ما در ميان هيچ يك از پيامبران او فرق نمي گذاريم (و به همه ايمان داريم) و (مؤمنان) گفتند: ما شنيديم و اطاعت كرديم. خدايا آمرزشت را (طلب مي كنيم) و بازگشت ما به سوي توست.
2ـ (قل امنّا باللّه و ما انزل علينا و ما انزل علي ابراهيم و اسمعيل و اسحاق و يعقوب و الاسباط و ما أُوتي موسي و عيسي و النبيّون من ربّهم لا نفرّق بين احد منهم و نحن له مسلمون)[2]
«بگو به خدا ايمان آورديم و (همچنين) به آنچه بر ما و بر ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط نازل گرديده، و آنچه به موسي و عيسي و (ديگر) پيامبران از طرف پروردگارشان داده شده است، ما در ميان هيچ يك از آنان فرقي نمي گذاريم (به همه ايمان مي آوريم) و ما همه تسليم پروردگاريم.
همانطور كه مشاهده مي كنيد اين آيات مربوط به ايمان آوردن به همه پيامبران خداوند است، يعني بر ما لازم است كه به دور از هر گونه تعصّب به همه فرستادگانِ خداوند ايمان بياوريم؛ چرا كه همه آنان از طرف خداوند مبعوث شده اند و همه آنان داراي يك هدف كه همان هدايت بشر به سوي توحيد، حق و عدالت است، بودند.
حال ببينيم آيه (تلك الرسل فضلنا بعضهم علي بعض)[3] به چه معناست؟
همانطور كه در برخي تفاسير قرآن هم آمده است[4] از اين آيه مي فهميم كه همه پيامبران الهي از اين نظر كه خداوند آنها را مبعوث فرموده يكسانند اما درجات آنان در نزد خداوند متفاوت است. روايات نيز دلالت بر افضليّت پيامبر عظيم الشّأن اسلام(صلي الله عليه وآله) نسبت به ديگر پيامبران مي كند از جمله به دو روايت اشاره مي شود:
1ـ اميرالمؤمنين علي(عليه السلام) در پاسخ به سؤال يكي از علماي يهود كه درباره فضيلت حضرت محمد(صلي الله عليه وآله) مطالب مفصلي فرمودند كه بخشي از آن چنين است:
(فو الله ما اعطي اللّه عزّوجلّ نبيّاً و لا مرسلا درجه و لا فضيله الاّ و قد جمعها لمحمّد ـ صلي الله عليه وآله ـ و زاده علي الانبياء و المرسلين اضعافاً مضاعفه.)[5]
«سوگند به خدا هر درجه و فضيلتي كه خداوند به پيامبران عطا فرموده، چندين و چند برابر آنها را در محمد(صلي الله عليه وآله) جمع كرده است.
2ـ (عن صفوان الجمّال عن ابي عبدالله(عليه السلام)... ما بعث الله نبيّاً خيراً من محمد(صلي الله عليه وآله) و لا وصيّاً خيراً من وصيّه)[6]
«صفوان از امام صادق(عليه السلام) نقل مي كند كه حضرت فرمود خداوند پيامبري بهتر از محمد و جانشيني بهتر از جانشينِ او مبعوث نفرموده است.
خلاصه از دو آيه اي كه در سؤال آمده، بدست مي آيد كه اوّلا بايد به همه پيامبران الهي ايمان بياوريم و ثانياً: برخي از پيامبران بر ديگران فضيلت و برتري دارند. و روشن است كه هيچ منافاتي بين اين دو آيه وجود ندارد. زيرا اوّلي مي گويد: لازم است انسانها به تمام پيامبران الهي ايمان بياورند. (ايمان به نبوت عامّه) امّا آيه شريفه دوم مربوط به خود پيامبران است كه هر كدام در نزد خداوند داراي درجات و مراتبي هستند.
سؤال 3: خداوند در آيه اي مي فرمايد: «لقد منّ الله علي المؤمنين اذ بعث فيهم رسولا من انفسهم...» در اين آيه شريفه منظور اين است كه پيامبري از جنس خودتان برگزيده شد. اگر اين موضوع مهم باشد كه پيامبر حتماً از جنس خود امّت باشد پس چگونه است كه در قرآن آمده است پيامبر بر جنّ هم مبعوث بوده است؟ (سوره احقاف، آيه 28 و سوره جن، آيه 1)
همجنس بودن پيامبر با قوم خود شرط ضروري و لازم نيست بلكه نعمت و لطفي از طرف خداوند است. بلي آنچه مي توان گفت اين است كه پيامبر چون علاوه بر وظيفه پيام رساني، الگو و مربي نيز هست. پس بايد او و قومش خصوصيات مشتركي داشته باشند.
اگر چه جنّ ها از جنس انسان نيستند. اما خصوصيّات و شرائط اين دو جنس به هم شبيه است. از آيات قرآن بدست مي آيد كه اجنّه هم زندگي و مرگ دارند و مبعوث خواهند شد، مذكر و مؤنث دارند و توليد مثل مي كنند. داراي شعور و اراده اند و قادرند كارهاي سخت و حركات سريع انجام دهند. آنها همچون انسان مكلفند و برخي مؤمن و برخي كافرند و هدف خداوند از خلقت اين دو جنس يك چيز بوده است.[7]
پس جنّ نيز همچون انسان موجودي است كه هميشه در پيش روي خود دو مسير ضلالت و هدايت را در اختيار دارد با اختيار مي تواند راه خود را انتخاب كند. بنابراين رسول انسانها مي تواند بر جنّ نيز پيام آور و مربي و الگو شود چرا كه براي رسيدن به كمال و هدف نهايي خصوصيات همديگر را دارا هستند. روشن است كه انسان داراي آگاهي و اختيار است و هدايت و گمراهي به او نشان داده شده است و از طرف ديگر دو نيروي مخالف در درون او وجود دارد كه هر كدام او را به دو سمت مخالف سوق مي دهد. و در بيرون از وجودش شياطين جنّ و انسان او را هر لحظه به سوي زشتيها و معصيتها فرا مي خوانند و انسان در چنين ميدان كار زاري امتحان مي دهد تا بلكه سير تكامل را بپيمايد.[1] . بقره/ 285.
[2] . آل عمران/ 84.
[3] . بقره/ 253.
[4] . از جمله تفسير الميزان، در تفسير آيه مورد بحث.
[5] . مجلسي، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، دارالكتب الاسلاميه، ج 16، ص 341، ح 33.
[6] . همان، ص 353، ح 35.
[7] . «و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون» يعني جنّ و انس را تنها براي پرستش و عبادت خلق كرده ام. ذاريات/ 59.

/ 1