درسهایی از دعای ندبه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درسهایی از دعای ندبه - نسخه متنی

عبدالحسين طالعي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اى ابر! ببار...


مَتىْ نَنْتَفِعُ مِنْ عَذْبِ مائِکَ فَقَدْ طالَ الصَّدى
چه زمانى از آب گواراى تو، بهره گيريم؟! دوره‌ى تشنگى به درازا كشيد!
«آب» مايه‌ى حيات جان و جهان است. و خداى حيات‌آفرين، آن را منشأ زندگى خوانده است.  
حيات ظاهر، به آبى وابسته است كه از آسمانِ آبى مى‌بارد، و گياهان و جانوران و آدميان را سيراب مى‌سازد. بدون اين آب، ريشه‌ى زندگى ظاهرى مى‌خشكد. امّا انسان‌ـ اگر بخواهد به راستى انسان باشدـ به زندگانى معنوى و اخلاقى نيز نياز دارد.
اين حيات معنوى، نيز به «آب» وابسته است، كه بدون آن، انسان نابود مى‌شود.
در روايات معتبر خاندان عصمت، «آب» به «ولايت و هدايت و عقايد حقّه» تأويل شده است.   يعنى اين‌كه اگر اين زلال معنوى از
فراز آسمان نور بر قلب انسان نتابد، انسان در زندان حيوانيّت گرفتار مى‌آيد و فقط به ظاهر خود دل خوش مى‌دارد.
كسانى كه قدر حيات معنوى خود را مى‌دانند، به خوبى مى‌يابند كه به اين زلال نور بيشتر نيازمندند تا آبِ ظاهر، چرا كه از جسم مرده، آزارى به كسى نمى‌رسد، امّا جسم زنده كه  جانِ مرده دارد، مايه‌ى آزار و اذيت براى خود و ديگران است.
كسانى كه اين نياز را، از ژرفاى درون يافته‌اند، با آن سرچشمه‌ى زلال نور و معنويت، مشتاقانه سخن مى‌گويند و براى فرونشاندن تشنگى وجود خود، از حضرتش كمك مى‌خواهند.


پناهگاه:


خَلَقتَهُ لَنا عِصمَةً وَ مَلاذآ، وَ اَقَمْتَهُ لَنا قِوامآ وَ مَعاذآ، وَ جَعَلتَهُ لِلْمُؤمِنينَ مِنّا إمامآ. فَبَلِّغْهُ مِنّا تَحِيَّةً وَ سَلامآ، وَ زِدْنا بِذلِکَ يا رَبِّ إكرامآ
خدايا! او (امام عصر 7) را براى ما نگاهبان و پناهگاه آفريدى، حضرتش را براى ما به عنوان عمود خيمه و پناه ما برپا داشتى، و او را براى ما مؤمنان، امام قرار دادى، اينك از جانب ما، درود و سلام بر حضرتش برسان و بدين‌سان‌ـ اى خداوندگارـ بر گرامى‌داشتِ ما بيفزاى!
امام معصوم در فرهنگ الاهى شيعى، ويژگى‌هايى دارد كه هر كدام از آن‌ها، به تنهايى اقتضا دارد كه تمام ديدگان خود را به آن كانون نور بدوزيم :
ـ پدرى مهربان است، حتّى براى فرزندانِ ناخلف.
ـ فريادرس براى همگان است، حتّى براى آن‌ها كه از او دادخواهى نكرده‌اند.
ـ پناهگاه مردمان است، از دوست و دشمن.
ـ خوان گسترده‌ى احسان است، براى آشنا و بيگانه.
و در يك كلام: مظهر رحمت واسعه‌ى الاهى است، همان خدايى كه :
يُعطى مَن سَألهُ... يُعطى مَن لَمْ يَسْأَلْهُ وَ مَن لَمْ يَعرِفْهُ تَحَنُّنآ مِنْهُ وَ رَحْمَةً
مى‌بخشد به هر كس كه از او بخواهد... و نيز به كسانى كه از او نمى‌خواهند و (بلكه) او را نمى‌شناسند، از روى دل‌سوزى و مهربانى.  
حال كه چنين است، بايد خود را هر لحظه بر كنار اين خوان گسترده ببينيم، به حكم عقل، صاحب سفره را از ياد نبريم، همواره به ياد داشته باشيم كه به يمن نگاهِ كيميااثرِ حضرتش، در هر لحظه صدها عذاب و بلا، از فرد و جامعه‌ى ما دور مى‌شود.
هم از اين رو، پيوسته به محضر مقدّس حضرتش سلام گوييم، و بدانيم كه پيشكش اين تحفه‌ى ناچيز بدان بارگاه سليمانى، بر ارج و ارزش ما مى‌افزايد.
خدايا! ما را به گناهانمان مگير، و عذاب غفلت از آن عزيز گرامى را از جان ما بردار.

/ 15