درسهایی از دعای ندبه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

درسهایی از دعای ندبه - نسخه متنی

عبدالحسين طالعي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

احياى كتاب:


اَيْنَ المُؤَمَّلُ لاِِحْياءِ الكِتابِ وَ حُدودِهِ؟
كجاست آن (امام موعود) كه براى حيات بخشيدن به كتاب خدا و حدود آن، آرزوى (ظهور) او را دارند؟
پيامبر رحمت 6، به امر خدايش، پيش از آن‌كه ديده از دنياى خاكى بندد، ره‌توشه‌ى هدايت را به تمام انسان‌ها سپرد، به گونه‌اى كه تا واپسين روزهاى اين عالم گذرا، بلكه در تمام مراحل برزخ و محشر، انسان را مدد رساند.
پيامبر رحمت، كليد اين گنج عظيم نجات را در «حديث ثقلين» نهاد، و دو يادگار ماندگار خود، قرآن و عترت را هماره همراه هم شناساند، كه پناه بردن به آن دوـ توأمان‌ـ سبب هدايت مردم است، تا زمانى كه در كنار حوض كوثر، بر حضرتش وارد شود.
مفهوم اين عبارت، آن است كه هر كس به كتاب بدون تبيين عترت مراجعه كند، به نگاهبانان حريم كتاب ستم كرده است و در نتيجه جز خسران، بهره‌اى از كتاب خدا نمى‌برد، چنان كه خود در اين كتاب مبين فرمود :
(وَ نُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنينَ. وَ لا يَزِيدُ الظّالِمِينَ إلّا خَسارآ)  
قرآنى فرو مى فرستيم كه براى مؤمنان، شفا و رحمت است. و بر ستمكاران، جز خُسران نمى افزايد.
امّا مردم، وصيت گرانقدر پيامبر رحمت را زير پا نهادند، قرآن را به ميل و هواى نفس خود برگرداندند و مفسّران واقعى آن را كنار زدند. در نتيجه «روح» را از كتاب گرفتند، و به «جسم زيباى» آن دل‌خوش كردند... .
و ما را روزى در پيش است كه موعود قرآن، پاى در ركاب نهد، به احياى كتاب برخيزد، روح حيات در پيكر آن بدمد، و هدايتگرىِ آن را ـ پس از قرن‌ها غربت و مهجوري‌ـ نشان دهد. اللّهم‌عجّل‌فرجه.


عزّت و ذلّت:


اَيْنَ مُعِزُّ الاُْولياءِ وَ مُذِلُّ الاْعداءِ؟
كجاست عزّت‌بخش دوستان خدا، و خواركننده‌ى دشمنان حق؟
بياييم و چند لحظه چشم سر ببنديم و ديده‌ى دل بگشاييم و به تاريخ بنگريم :
پيامبران، امامان، نيكان و پاكان، چگونه روزگار گذراندند؟ همواره راه نشان دادند، خوان احسان گستردند، مشكل مردم گشودند، مردم را رهنمون شدند، به رهايى مردم انديشيدند، و در يك كلام: تنها خير و نيكى بود كه از آنان به مردمان رسيد.
امّا در برابر، از مردم چه برخوردى ديدند؟
وفا كردند و جفا ديدند، راه نمودند و ملامت شنيدند، مشكل گشودند و بار مظلوميت بر دوش كشيدند...
مردم ناسپاس و ستمگران سركش، بر قامت آنان كه نمايندگان خداى عزيز بودند، تن‌پوش ذلّت دوختند. گاه زبان تيغ بر بدنشان گشودند، گاه تيغ زبان بر قلبشان كشيدند و دل‌هاى پرمهرشان را به آتش كينه‌ى خود سوختند... امّا امروز را فردايى است كه خداوند، اولياى خود را عزّت دهد و لباس ذلّت بر تن دشمنان بپوشاند، كه خود وعده داده است :
(اِنّا لَنَنصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذينَ آمَنوا فِى الْحَياةِ الدُّنيا و يَومَ يَقومُ الاْشْهادُ)  
به يقين، ما فـرستگان خود را و كسانى را كه ايمان آوردنـد، يارى مى رسانيم،هم در زندگانى دنيا و هم در روز ( قيامت كه ) گواهان به پا مى خيزند.
روز يارى پيامبران و مؤمنان در دنيا، همان روز ظهور پرشكوه آخرين حجّت حق، يادگار و بازمانده و وارث تمام اولياى الاهى است. خدايا! آن روز را هرچه زودتر برسان.

/ 15