تنها راه:
اَيْنَ بابُ اللهِ الَّذى مِنْهُ يُؤْتى؟
كجاست راه ورود به بارگاه قرب الاهى، كه تنها از اين راه، به آن آستان مقدّس مىتوان راه يافت؟
روزى بنىاسرائيل، جنايتى بزرگ مرتكب شدند. خداوند مهربان، براى اين كه راه توبه بر آنها بگشايد و نيز حجّت را بر آنها تمام كند، امر فرمود تا از دروازهاى مخصوص وارد شوند و كلمهى «حطّه» (ريزش گناه) را بر زبان آورند. آن روز، خداى عزيز حكيم توسّط حضرت موسى 7اعلام داشت كه توبهى هيچكس را نمىپذيرد مگر اين كه از «باب حطّه» بگذرد، و در برابر آن، سر خضوع فرود آورد.
معدودى از افراد كه قصد بازگشت داشتند، امر الاهى را گردن نهادند، و به «باب حطّه» درآمدند. امّا بسيارى از آنان، تنها به استهزاء زبان گشودند و عواقب آن را ديدند.
خداوند تعالى در ميان امّت اسلام نيز «باب حطّه» قرار داده است : رسول خدا 6و ائمّهى هدى :. هر كه مىخواهد به قرب و رضوان الاهى برسد، ناگزير بايد به اين باب نجات روى آورد، وگرنه سرنوشتى جز هلاكت ابدى و خسران جاودانى نخواهد داشت.
امروز، مصداق باب حطّه در اين امّت، امام عصر حضرت حجّةبنالحسن العسكريـ عجّلاللهتعالىفرجهالشريفـ است، كه هر كس به راستى نجات و توبه و هدايت مىطلبد، بايد با كمال خلوص و اخلاص، سر خضوع بر اين آستان فرود آورد... و تكرار تاريخ را به خوبى در اينجا مىتوان ديد. به راستى چند تن، امروز اين خلوص و اخلاص را به پيشگاه امام زمانشان پيشكش مىكنند؟!
اى خداى معرفتبخش! معرفت ما نسبت به امام زمانمان را افزون بدار. آمين.
خونْخواه:
اَيْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتولِ بِكَربَلاء؟
كجاست آن كه خونخواه كشتهى كربلا است؟
در يك روز جانسوز، در گوشهاى از زمين، جنايتپيشگانى چند، در برابر مظهر لطف و رحمت خدا، سپاهى از كينه و جنايت آراستند. خورشيد به اوج آسمان رسيده بود و نظارهگر انساننماهايى در حضيض شقاوت بود كه با سوء اختيار خود، «احسن تقويم» را رها كرده و «اسفل سافلين» را برگزيده بودند.
در همانروز، فرشتگان مقرّب در بارگاه قرب، بىقرار و مضطرب از آن همه جنايت و شقاوت، از خداى عزّوجلّ پرسيدند :
خدايا! چرا با برگزيدهى تو در ميان آفريدگانت، چنين مىكنند؟ خداى عزّوجلّ در اين حال، ملائكه را به آرامش فرمان داد و امام مهدى 7را به آنان نشان داد و فرمود: من به دست اين قائم، از آنها انتقام مىگيرم.
سالها سپرى شد. مردى به پا خاست و سردمداران جنايت بزرگ كربلا را به قتل رسانيد. پس از اين اقدام مختار، جمعى از كوتهنظران، پنداشتند كه خونخواهى شهيد كربلا، به سامان رسيده است.
امّا سالها پس از آن، حضرت باقرالعلوم 7گنجينهاى از معرفت، به دلدادگان خاندان نور سپرد، مجموعهاى از كلمات كه در روز عاشوراـ و هر روز ديگرـ بخوانند و راه تولّى و تبرّى بپيمايند.
از آن روز، شيعيان پيوسته در زيارت عاشورا خواندند :
فَأَسأَلُ اللهَ... أن يَرزُقَنى طَلَبَ ثارِکَ مَعَ إمامٍ مَنْصورٍ مِنْ أهلِ بَيْتِ مُحَمَدٍ 6... وَ أن يَرْزُقَني طَلَبَ ثارِكُمْ مَعَ إمامٍ مَهدىٍّ ظاهِرٍ ناطِقٍ بِالحَقِّ مِنْكُم...
بدينگونه، روشن شد كه عظمت فاجعهى كربلا، به حدّى است كه نه مختار و مانند او، بلكه هيچ مدّعى ديگرى را نرسد كه ادّعاى خونخواهى شهيد كربلا كند. اين گام بزرگ بر عهدهى آن حجّت خدا است كه خدايش در قرآن «منصور» ناميد، آن امام موعود كه به يارى خداى منتقم، انتقام جدّش را كه «مظلومانه كشته شد» مىگيرد.
خدايا! آن روز انتقام را هرچه زودتر برسان.