كار در برابر دیدگان دشمن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

كار در برابر دیدگان دشمن - نسخه متنی

سلمان زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
کار در برابر دیدگان دشمن
مأموریت داشتیم در نقطه‎ای تعدای شیار را پر کنیم. پس از بررسی جوانب، مسیر حرکت مشخص شد. با تعدای از برادران جهادگر، به همراه چند لودر حرکت کردیم. پس از طی مسافتی به...
متن یادداشت:
مأموریت داشتیم در نقطه‎ای تعدای شیار را پر کنیم. پس از بررسی جوانب، مسیر حرکت مشخص شد. با تعدای از برادران جهادگر، به همراه چند لودر حرکت کردیم. پس از طی مسافتی به یک دو راهی رسیدیم که یکی از آنها خاکی و دیگری آسفالته بود. در مسیری که من حرکت می‎کردم با مین برخورد نکردم به همین دلیل زودتر از دیگران توانستم شیارها را پر کنم جاده آسفالته مین‌گذاری شده بود به دستور فرمانده قرار شد که کلیه مین‎های این جاده را جمع آوری و خنثی کنیم.

کار جمع آوری مین از جاده‎های آسفالته به مراتب مشکل‎تر از راههای خاکی است. به همین دلیل با مشکلات زیادی رو به رو بودیم. در ضمن کار صدای مهیب انفجاری توجّهم را جلب کرد. وقتی به عقب برگشتم دیدم که در دو متری من یک آمبولانس روی مین رفته و راننده آن به شهادت رسیده است. تا ساعت چهار صبح توانستیم اکثر شیارها را پر کنیم. یکی دو دستگاه از لودرها نیز با مین برخورد کرده و پنچر شدند. در اثر انفجار یک مین چشمانم آسیب دید و دیگر قادر به ادامه کار نبودم. مرا به اورژانس منتقل کردند و پس از مداوا دوباره به محل کار برگشتم. هنوز دستگاهها با سر و صدای زیاد مشغول کار بودند. تا ساعت 7 صبح تمام شیارها پر شدند. نکته جالب در این عملیات موفقیت آمیز این بود که، ما در تمام مدت کار درست در برابر دیدگان دشمن فعالیت می‎کردیم. کلیه دیدبانهای دشمن در نزدیکی ما پشت تپه‎ها و داخل شیارها پنهان شده و اعمال ما را زیر نظر داشتند. لیکن گویی که آنها کور و کر شده بودند! نه آن همه سر و صدا و انفجارها را می‎شنیدند، و نه آن همه ماشین آلات سنگین را می‎دیدند!، خلاصه ما توانسته بودیم در برابر دیدگان دشمن دست به یک عملیات بزرگ رزمی مهندسی زده و زمینه را برای نبرد محرم که در همین منطقه و در سه مرحله انجام شد بزنیم. عملیات محرم با پیروزی به پایان رسید و اسرای زیادی از عراقی‎ها به پشت جبهه منتقل شدند.

وقتی متوجه شدیم که عملیات در ناحیه و حوزه فعالیت ما انجام شده است، خیلی خوشحال شدیم. زیرا با تلاش گروهی جهادگران شجاع توانسته بودیم جان پناه خوبی برای رزمندگان عزیز احداث کنیم.

در مرحله سوم این عملیات نیز ما را برای احداث خاکریز به خط مقدم فرستادند. در این منطقه درگیری به اوج خود رسیده و دشمن برای نجات خود به شدت مقاومت می‎کرد، آتش از زمین و آسمان می‎بارید و هزاران هزار گلوله در آسمان پرواز می‎کرد. در چنین شرایطی برادران جهادگر کار را شروع کردند و با توکل به خداوند کریم ماشین‎های غول پیکر را به حرکت در آوردند. در این جا بود که امدادهای خداوند نسبت به بندگان خود آشکار گشت. گروه زیادی از نیروهای دشمن مأموریت داشتند که با آرپی‌جی و حتی سلاحهای سبک، رانندگان جهاد را کشته و دستگاهها را از کار بیندازند. لیکن علیرغم تلاش دشمن، ما موفق شدیم خاکریزهای زیادی برای رزمندگان احداث نماییم. بعد از این مرحله دشمن در دشت صاف و هموار قرار گرفته و به شدت منهدم گشت. و پیروزی بزرگ محرم با توکل بر خدا و همت رزمندگان بدست آمد.

حدیث جبهه/ سلمان زاده
/ 1