بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
دوست واقعي مسلم مجاشعي جواني بود از اهل مدائن كه در زمان فرمانداري حذيفة بن يمان در مدينه به حذيفه گرائيد. به وسيله حذيفه از دوستان فدائي اميرمؤ منان گرديد. در جنگ جمل اميرمؤمنان براي اتمام حجت با مردم بصره و لشگرعايشه قرآني به دست گرفت و فرمود: كيست كه اين قرآن را ببرد و بر اين مردم عرضه كند و ايشان را به حكم آن بخواند! مسلم جوان ، قرآن را از امام گرفت و به ميدان رفت . امام در اين هنگام فرمود: همانا اين جوان از كساني است كه خداوند دل او را هدايت و ايمان پر كرده ، اما او كشته مي شود و من بخاطر ايمانش به او علاقه فراوان دارم و اين لشگرهم پس از كشتن او رستگار نمي شوند. مسلم سپاه عايشه و مردم بصره را به حكم قرآن دعوت كرد، ولي آنها دست راستش را قطع كردند، او قرآن به دست چپ گرفت ، دست چپ او را قطع كردند، قرآن را با دست هاي بريده بر سينه چسبانيد و خون بر آن جاري بود كه سپاه دشمن يكباره بر او حمله كردند و او را قطعه قطعه نمودند و شكمش را دريدند. يكصد موضوع 500 داستان/ سيد علي اكبر صداقت