بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
استدلال قرآني حرّه حُرِّه دختر حليمه سعديه ، خواهر رضاعي نبي اكرم - صلّي اللّه عليه و آله- روزي به كاخ حكومتي حجّاج بن يوسف ثقفي ، وارد شد: حجاج از طرز برخورد و حركات او - كه خيلي وزين و بي اعتنا بود- فهميد كه يك زن معمولي نيست . بعد از اينكه او را شناخت ، از او سؤ ال كرد: تو حُرّه ، دختر حليمه سعديه اي ؟ گفت : بلي . حجاج گفت : مدتي در انتظار ديدار تو بودم ، زيرا به من خبر رسيده كه تو علي را برتر از صحابه پيامبرصلّي اللّه عليه و آله ي داني و او را بر ابوبكر، عمر، عثمان ، ترجيح مي دهي ؟ حرّه گفت : نه تنها از صحابه ، بلكه از تمام افرادي كه ، از صحابه بهترند، بالاتر و بهتر مي دانم ! حجاج گفت : مقصود خويش را روشن تر بيان كن ، كيست كه بالاتر از اصحاب پيغمبر باشد؟ حرّه گفت : بهتر از اصحاب پيغمبر بسيارند، از جمله آدم ، نوح ، لوط، ابراهيم ، موسي ، سليمان و ... حجّاج ناراحت شده و گفت : واي بر تو، چقدر ادّعاي بزرگي كردي كه علي را از بعضي انبياء بالاتر و برتر شمردي . اگر در اين باره دليل و برهانِ قوي ، اقامه نكني ، تو را خواهم كشت . حرّه با كمال شهامت ، به قرآن شريف ، تمسك كرد و براي هر يك از ادّعاهاي خود، دليل قاطع از كلام خدا، اقامه كرد و چنين گفت : اي حجّاج ! قرآن درباره حضرت آدم مي فرمايد: (وَ عَصي آدَمُ رَبَّهُ فَغَوي (:آدم عصيان (ترك اولي) كرد، ولي درباره حضرت علي عليه السّلام خانواده اش عليهم السّلام مي فرمايد:(وَ كانَ سَعْيُكُمْ مَشْكُوراً): (سعي و كار شما مورد تقدير و ستايش است .) و علاوه ، خداوند متعال حضرت آدم را در بهشت آزاد گذاشت و فقط او را از گندم ممنوع كرد و فرمود: (وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَه :( نزديك اين درخت نرويد. ولي او با همسرش ، به نزديك آن درخت رفتند و از آن خوردند. امّا علي عليه السّلام ر عين حاليكه تمام نعمتها بر او حلال بود از نان گندم نخورد. حجاج با صداي بلند گفت : اَحْسَنْتِ! اَحْسَنْتِ! بعد از او تقاضا كرد كه برتري علي را بر نوح و لوط بيان كند. حرّه گفت : قرآن مي فرمايد: (ضَرَبَ اللّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ كَفَرُوا اِمَرْاءَةَ نُوحِ وَ اِمْرَاءَةَ لُوطٍ كانَتا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحينَ فَخانَتا هُما فَلَمْ يُغْنيا عَنْهُما مِنَ اللّهِ شَيْئاً وَ قيلَ ادْخُلا اَلنّارَ مَعَ الدّاخِلينَ):(خداوند بعنوان مثال براي كافران ، زنهاي لوط و نوح پيامبر را نامبرده كه به آن دو بزرگوار، خيانت كردند گرچه همسر دو پيغمبرند، امّا اين باعث رفع عذاب آنها نخواهد شد و در روز قيامت به هر دو خطاب ميشود: داخل شويد، به همراهي آنانكه داخل آتش اند.) امّا حضرت علي ابن ابي طالب عليه السّلام را همسري است كه خشنودي او خشنودي خداست و خشم او خشم خداست . حجاج گفت : اَحْسنتِ يا حرّه ! قبول كردم امّا دليل برتري علي عليه السّلام ر ابراهيم را بيان كن ، حُرّه گفت : خداوند درباره حضرت ابراهيم در قرآن مي فرمايد: (وَ اِذْقالَ اِبْراهيمُ رَبِّ اَرِني كَيْفَ تُحْي الْمُوْتي قالَ اَوَلَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلي وَ لكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبي): (خدايا به من بنمايان كه چگونه مردگان را زنده مي كني ؛ خطاب رسيد: مگر تو ايمان نياورده اي ؟ عرض كرد: بلي ايمان آورده ام ولي مي خواهم كه مطمئن شوم .) خدا هم به او نماياند، امّا علي عليه السّلام جمله اي را فرمود، كه دوست و دشمن ، آن را نقل كرده اند. حضرت در جواب صعصعه ابن صوحان ، - كه وقتي پرسيد: يا اميرالمؤ منين تو بالاتري يا حضرت ابراهيم ؟ - فرمود: ابراهيم عليه السّلام براي اطمينان قلبي خودش به خداوند عرضه داشت : (رَبِّ اَرِني كَيْفَ تُحْي الْمُوتي) امّا من آنچنان اطمينان دارم كه (لَوْ كُشِفَ الْغِطاءُ ما ازْدَدْتُ يَقيناً): (اگر پرده هاي غيبي از مقابل من برداشته شود بر يقين من افزوده نخواهد شد(. حجاج گفت : آفرين بر تو اي حرّه ! استدلال بسيار خوبي كردي ، حالا بگو، برتري علي عليه السّلام بر موسي چيست ؟ حرّه گفت : حضرت موسي وقتي كه - در دفاع از مظلوم - يكي از ياران فرعون را كشت و به او خبر دادند كه طرفداران فرعون مي خواهند تو را به قتل برسانند. (فَخَرَجَ مِنْها خائِفاً يَتَرَقَّبُ): (او در حالي كه مي ترسيد، از مصر خارج شد و بسوي مدين رفت .) امّا حضرت علي عليه السّلام در ليلة المبي ، (شب هجرت) به جاي پيغمبر خوابيد و جان خود را بدون واهمه ، فداي پيامبر كرد، اين در حالي بود كه خطر قتل او، حتمي بود؛ اين عمل آن حضرت ، مورد تقدير خداوندي قرار گرفت ؛ آنجا كه مي فرمايد: (وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللّهِ): (بعضي از مردم جان خود را براي رضاي خدا مي فروشند.( حجاج گفت : احسنتِ! حالا دليل خويش را بر افضلت علي عليه السّلام نسبت به حضرت سليمان ، بيان نما. حرّه گفت : حضرت سليمان به خداوند عرضه داشت : (رَبِّ اغْفِرْلي هَبْ لي مُلْكاً لايَنْبَغي لاَِحَدٍ مِنْ بَعْدي): (پروردگارا! مرا ببخش و ملك و سلطنتي به من كرامت فرما كه سزاوار احدي بعد از من نباشد.) امّا علي عليه السّلام درباره دنيا و بيزاري از رياست آن فرمود: هَيْهاتَ! غُرّي غَيْري لاحاجَةَ لي فيكَ قَدْ طَلَّقْتُكِ ثَلاثاً لارَجْعَةَ فيها! (اي دنيا! از من دور شو و غير مرا فريب ده ، من نيازي بتو ندارم ، من تو را سه طلاقه نموده ام و رجوعي در آن نيست .( برو اين دام بر مرغ دگر نه كه عنقا را بلند است آشيانه جلوه هايي از نور قرآن/عبدالکريم پاک نيا