بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
نيکي بي رحمانه يكي از مسلمين در مدينه در عصر رسول خدا(ص ) در بستر مرگ قرار گفت ، او از ثروت دنيا ز شش غلام بيشتر نداشت ،و چند دختر كوچك نيز داشت ، او كه احساس كرد در آستانه مرگ قرار گرفته ، غلامان خود را آزاد كرد و براي دختران كوچك خود چيزي نگذاشت و سپس از دنيا رفت . طبق معمول جنازه او را به خاك سپردند، جريان مرگ او و بجا ماندن كودكان يتيم او را به رسول خدا(ص ) خبر دادند. پيامبر (ص ) از اينكه او غلامان خود را آزاد كرده (و در ظاهر، نيكي نموده ولي در باطن به كودكان خود ترحم ننموده و آنها را از ثروت دنيا محروم كرده ) متاثر گرديد و فرمود: چنانچه به من اطلاع مي داديد، من نمي گذاشتم او را در قبرستان مسلمين دفن كنيد، زيرا او كودكان خود را از ثروت دنيا بي نصيب كرده و آنان را فقير و بي پناه گذاشته تا دست گدائي به سوي مردم دراز كنند. داستان دوستان / محمد محمدي اشتهاردي