بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
طلايه داران عشق روز 5 شنبه 27/11/1362 كليه برادران گردانهاي خيبر و مقداد بعد از نماز مغرب و عشاء وارد محوطه قرارگاه شدند و حدود 2 ساعت آنجا بودند. من هنگامي كه ديدم اين برادران آمدند رفتم در ميان آنها، چقدر باشكوه است اين جلوهگاه، چه زيباست اين مناجاتها و چه با اخلاص است اين نيايشها، كجايند آنها كه دم از خلق ميزنند، مگر نه اينكه هدف از خلقت تكامل است، آري، آري اينان كه آمدهاند همچون ياران پيامبر در شعب ابيطالب و ياران حسين در شب عاشورا هستند كه بدون هيچ شبهه و شكي آمدهاند تا بدنيا اعلام كنند كه تا آخرين قطره خون از اسلام دفاع خواهيم كرد و در برابر هيچ تجاوز زور سر تسليم فرود نخواهيم آورد، و هدفمان از آمدن رسيدن به لقاء الله است. در گوشهاي عدهاي راز و نياز ميكردند. چرا؟ مگر امشب چه خبر است، مگر در زير توپ و خمپاره و آتش سنگين چه رمز و رازي نهفته است، مگر اينان نميتوانستند در شهرها و در كنار خانوادهها و دوستانشان باشند، ولي اينان رسيدهاند بدانجا كه: رسد آدمي بجائي كه به جز خدا نبيند. بله، اينان سالها از من و ما گذشته و جلو افتادهاند و پا در وادي عشق و قرب الي الله گذاشتهاند. به گوشهاي ديگر نظاره كردم عدهاي از برادران در حال تجهيز كردن خود بودند و حمايل و بند پوتين و اسلحه خود را آماده مينمودند تا براي نبردي جانانه آماده كارزار شوند در كناري ديگر عدهاي سر بر خاك نهاده و به درگاه خدا ميناليدند ... الهي و ربي من لي غيرك ... الهي قلبي محجوب ... يا ستّار العيوب و يا ... يا غفار و يا غفار و يا غفار ... اللهم كن لوليك ... خدايا اينان مگر از تو چه ميخواهند كه در اين ساعت از شب، در اين بيابان، به دور از همه علايق مادي سر بر درگاه تو فرود آوردهاند و اين چنين از تو طلب حاجت ميكنند؟! با كمي دقت و تأني خواهيد فهميد كه همهشان اين را ميطلبند (اللهم ارزقني شهادت في سبيلك). بله اينان از خدا ميخواهند كه خداوندا مرگ ما را شهادت در راه خودت قرار ده، در آن طرفتر عدهاي در كنار منبع آب در حال پر كردن قمقمههاي خود بودند تا بهنگام تشنگي از آن استفاده كنند، در كناري ديگر عدة زيادي در حال خوردن غذا بودند، اين عده زودتر از ديگران نماز و كارهايشان را كرده بودند و اكنون در حال خوردن كمي غذا بودند تا لحظهاي بعد آماده رفتن شوند. از هر طرف نگاه ميكردي هر دو نفر، دو نفر همديگر را در آغوش گرفته و به سبك دو دوست و دو برادر كه سالها همديگر را نديدهاند و اكنون به هم رسيده باشند از هم طلب بخشش ميكردند... خدايا، نظارهگر باش، و ببين چگونه ساكنان كويات و عارفان درگاهت بدون هيچ چشمداشتي لحظات آخر عمر خود را اينچنين مخلصانه ميگذرانند. بهر حال مسئولين گروهانها و گردانها افراد خود را به خط كرده و همه سوار ايفاها شده و به خط رفتند. حدود نيم ساعت نگذشته بود كه ما آماده استراحت و خواب شديم، ناگهان چند گلوله موشك انداز كاتيوشا در محوطه قرارگاه بر زمين فرود آمد. به لطف حق حتي يك خراش هم بر چند تن از بچهها كه در قرارگاه مانده بودند وارد نشد و من حيران كه اگر اين گلولهها دقايقي زودتر آمده بود، چه ميشد! و چه تلفات سنگيني ميداديم به ياري خدا گردانها همه رفته بودند، تا كفر جهاني را كه توسط مزدورشان به اينجا آمده بود عقب برانند. صبح با خبر شديم كه تمام اهداف فتح شده و ارتفاع مهم و حساس چغا عسگر بدست توانمندان اسلام درآمده است. سوار بر موتوري شده تا جهت بازديد از ارتفاعات آزاد شده ديدن كنيم. به تپّه چغا عسگر رسيدم. موتور را در زير تپه پارك كردم و رفتم بالاي تپه. خدا ميداند كه به جز معجزه چيز ديگري نبود و بس! اوّل از سنگرهاي اجتماعي و بعد از سنگرهاي تيربار و پاس و نگهبانها و بعد از كانالهاي آنها ديدن كردم و خدا ميداند چه استحكاماتها بوجود آورده بودند به يك كانال رسيدم كه ميتوان به آن چنين گفت: كانال مرگ، مزدوران بعثي براي گريز از پنجههاي قدرتمند رزمندگان اسلام به هر شيوهاي متوسل ميشوند تا جان خود را از معركه برهانند اما غافل و جاهلند از مَكَرُوا وَ مَكَرَ اللَّهُ... آري طلايهداران لشگر بهارند كه به عزم سركوب زمستان كفر پا در ركاب جهاد گذاشتهاند فرزندان حزب الله حضور پيروزشان را در خطوط مقدم رزم چون خار در چشم دشمن و سران استكبار جهاني فرو ميكنند جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً... اين سنت خداوند است كه باطل با تمام قوا و تجهيزات و با تمام بوق و كرناها و تبليغاتش در خاك عدم مدفون ميگردد و از پشت ابرهاي سنگين و متراكم باطل، خورشيد تابان و ديرپاي حقيقت جلوه نمايد بله اينان فرزندان اسلامند كه تسمه از گرده دشمن شكست خورده ميكشند خطوط مقدم جبهه اسلام پرجوش و خروش از حضور دل گرم كننده رزم آورانيست كه معامله با خداي خويش را بر هر چيز ديگر ترجيح دادهاند در رابطه با سيمخاردارها و موانع دشمن نيز ميتوان گفت آخرين تدابير حافظتي كافران، پركاهي در هجوم طوفان. طلايه داران عشق/ شهيد رضا حاج ابوالقاسمي