خوردن و آشامیدن در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

خوردن و آشامیدن در قرآن - نسخه متنی

محمد تقی مصباح يزدي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
خوردن و آشاميدن در قرآن

در قرآن مجيد آيات زيادي در ارتباط با اين ميل وجود دارد و از اينجا كه اين سنخ آيات معمولاً در مقام گوشزد كردن نعمت هاي الهي به انسان هستند بر فطري بودن لذّت و لذيذ بودن نعمت هايي كه مورد توجّه و يادآوري قرار گرفته اند نيز اشعار دارند آيات قرآن با تعابير و بيانات مختلف, اين ميل را مورد توجّه قرار داده اند كه به بعضي از آنها اشاره مي كنيم :

الف) توجه خداوند به روزي انسان
يك دسته ازاين آيات,نعمت هاي خدا رادرمورد رزق و روزي انسان و خوردن و آشاميدن او مورد توجّه و ياد آوري قرار داده است بنابراين, محتواي آنها با مذموم بودن وممنوع بودن استفاده ازاين نعمت ها سازگار نيست واز همين رو,هيچ نكوهشي از خورد ن و آشاميدن درآنها به چشم نمي خورد مثلا:
خداوند دريكي از اين آيات مي فرمايد: « أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا نَسُوقُ الْمَاءَ إِلَى الأرْضِ الْجُرُزِ فَنُخْرِجُ بِهِ زَرْعًا تَأْكُلُ مِنْهُ أَنْعَامُهُمْ وَأَنْفُسُهُمْ أَفَلا يُبْصِرُونَ »[1]
«مگر نديده اند كه ما آب باران را به سوي زمين هاي خشك و بي آب و علف روان مي سازيم تا به وسيله آن كشتها را برويانيم (و مزارع را سر سبز كنيم) كه از (حاصل) آن چارپايان وخودشان بخورند آيا اينها را نمي نگرند؟»
در جاي ديگر مي گويد : « وَهُوَ الَّذِي سَخَّرَ الْبَحْرَ لِتَأْكُلُوا مِنْهُ لَحْمًا طَرِيًّا »[2]
«اوهمان كسي است كه دريا را برايتان رام كرد تا از درون آن گوشت تازه براي خوردن خود فراهم آوريد .»
در آيه ديگري مي گويد: « اللَّهُ الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الأنْعَامَ لِتَرْكَبُوا مِنْهَا وَمِنْهَا تَأْكُلُونَ »[3]
«خدا همان كسي است كه چارپايان را برايتان آفريد تا بر پشتشان سوار شويد و از گوشتشان بخوريد .»
درتعدادي از آيات با تعبير« وَرَزَقْنَاهُمْ مِنَ الطَّيِّبَاتِ »[4] و«از غذاهاي پاك و پاكيزه روزيشان داديم .» به اين لذّت و ميل اشاره دارد.

ب) رخصت استفاده از روزي
در دسته ديگري از آيات، صريحاً به استفاده انسان از خوردني ها و آشاميدني ها فرمان مي دهد ؛ ولي از آنجا كه اين گونه فرمان ها در مواردي صادر شده كه گمان منع استفاده از اين نعمت ها و حرمت خوردن آنها وجود داشته، آنها هيچ گونه دلالتي بر مطلوبيت وجوبي يا استحبابي خوردن يا آشاميدن ندارند و علمای ما در اصول گفته اند: امر در مقام توهم حظر، دلالت بر چيز ي جز رخصت و جواز نمي تواند داشته باشد .
در اينجا بعضي از آيات را به عنوان نمونه مي آوريم مثل : « وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ جَنَّاتٍ مَعْرُوشَاتٍ وَغَيْرَ مَعْرُوشَاتٍ وَالنَّخْلَ وَالزَّرْعَ مُخْتَلِفًا أُكُلُهُ وَالزَّيْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُتَشَابِهًا وَغَيْرَ مُتَشَابِهٍ كُلُوا مِنْ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَآتُوا حَقَّهُ يَوْمَ حَصَادِهِ وَلا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ وَمِنَ الأنْعَامِ حَمُولَةً وَفَرْشًا كُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ وَلا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ »[5]
(اوهمان كسي است كه باغ ها يي از درختان داربستي و غيرداربستي ودرختان خرما و كشت و زرع هايي از دانه ها و حبوبات و خوردني هاي گوناگون و زيتون وانار وميوه هاي همگون و ناهمگون فراهم آورد. از ميوه هاي آن وقتي رسيد بخوريد و روز درو ،حق خدايي آن را «به فقرا » عطا كنيد و « مواظب باشيد كه » اسراف نكنيد كه خدا اسرافكاران را دوست نمي دارد و نيز از چارپايان باربر و سواري آفريد بخوريد از آنچه كه خدا روزيتان كرده واز شيطان پيروي مكنيد كه دشمن آشكار شماست )
در دو مورد از آيات « كُلُوا وَاشْرَبُوا »[6] آمده با اين تفاوت كه در يك مورد پس از قيد « مِنْ رِزْقِ اللَّهِ » مي گويد فساد مكنيد و در مورد ديگر مي گويد اسراف نكنيد .
در چند مورد « كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ »[7] آمده و د ريك مورد « كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا »[8]
ونيز تعابير ديگري در قرآن در اين زمينه داريم مثل «فَكُلُوا مِمَّا غَنِمْتُمْ حَلالاً طَيِّبا»[9] و يا « فَكُلُوا مِمَّا رَزَقَكُمُ اللَّهُ حَلالا طَيِّبًا »[10] يا « كُلُوا مِمَّا فِي الأرْضِ حَلالا طَيِّبًا »[11] يا «كُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّكُمْ »[12] و يا « كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ »[13]
جالب اين است كه به دنبال اين آيات پس از امر به خوردن و آشاميدن توصيه اي را همراه مي كند كه بخورديد و فساد نكنيد، يا اسراف نكنيد و يا طغيان نكنيد و يا از شيطان پيرو ي نكنيد و يا اينكه توصيه مي كند كه شكر خدا را به جاي آريد و يا تقواي او را پيشه كنيد و ... .
ج) نكوهش از خوردني های بي مورد
قرآن كريم به تجويز و دادن رخصت استفاده از خوردني ها و نوشيدني ها اكتفا نكرده است بلكه ضمن اين رخصت، به نكوهش كساني پرداخته كه استفاده از يك دسته از خوردني ها يا نوشيدني ها را بيجا و بدون هيچ علت و سببي برخود تحريم كرده بودند ودر يكي از آيات مربوط به اين مطلب مي گويد : « قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللَّهِ الَّتي‏ أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِيَ لِلَّذينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ »[14]
(بگو چه كسي استفاده از اشياء زينتي را كه خدا براي بندگانش آفريده و استفاده از رزق و روزي پاك و پاكيزه را منع و حرام كرده است بگو «اينها در دنيا برا ي استفاده مومنين است» و در قيامت به طور خالص از آنِ مومنين خواهد بود.)
و در آيه ديگري نيز در اين زمينه مي گويد :« قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ سَفَهًا بِغَيْرِ عِلْمٍ وَحَرَّمُوا مَا رَزَقَهُمُ اللَّهُ افْتِرَاءً عَلَى اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا وَمَا كَانُوا مُهْتَدِينَ »[15].
(زيان كردند آن كساني كه فرزندانشان را از روي سفاهت و جهالت كشتند و آن كساني كه روزي خدا را بر خويش حرام كردند و اين حكم حرمت را به درو غ بر خدا افترا بستند آنان گمراه شدند و هدايت نيافتند .)
خدا هيچگاه از خوردن اين نعمت ها كه براي انسان آفريده منعي نكرده بود ولي آنان به خدا افترا بستند كه خوردن آنها را حرام كرده است .

د) لذت در خوردن و آشاميدن در جهان ديگر
دسته ديگري از آيات دلالت دارند براين كه در جهان آخرت هم براي مومنين و اهل سعادت، اين نعمت برقرار است و حكايت مي كند از اين كه ميل به خوردن و آشاميدن و التذاذ از آن ها منحصر به زندگي انسان در دنيا نيست بلكه در جهان پس از مرگ هم وجود دارد و آيات در اين زمينه فراوان است كه در اينجا به چند نمونه اشاره مي كنيم مثل آيه: « مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الأنْهَارُ أُكُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا... » [16].
(بهشتي كه به تقوا پيشگان وعده داده شده آن است كه از زير درختانش نهرها جاري و خوردني ها و سايه آن ابدي است... .)
و آيه: « مُتَّكِئِينَ فِيهَا يَدْعُونَ فِيهَا بِفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ وَشَرَابٍ » [17].
(درآن «در جايگاه خود» تكيه كنند و ميوه هاي زياد و نوشابه بخواهند .)
مثل: « يُطَافُ عَلَيْهِمْ بِصِحَافٍ مِنْ ذَهَبٍ وَأَكْوَابٍ وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الأنْفُسُ وَتَلَذُّ الأعْيُنُ »[18].
(با كاسه هاي زرين و كوزه ها ي بلورين، ايشان طواف كنند و در آن بهشت است آنچه كه دلها بخواهد و ديده از آن لذت برد .)
« مَثَلُ الْجَنَّةِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِيهَا أَنْهَارٌ مِنْ مَاءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشَّارِبِينَ وَأَنْهَارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى وَلَهُمْ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ »[19].
(بهشتي كه به تقوا پيشگان وعده داده شده در آن نهرهايي از آب گوارا ونهرهايي از شير كه طعم آن برنگردد ونهرهايي از شراب براي لذت بردن كساني كه بنوشند و نهر هايي ازعسل تصفيه شده جاري است و برا ي آنان از همه ميوه ها درآن موجود است .)
آنچه تاكنون مطرح كرديم آياتي بود مربوط به خوردن و آشاميدن اهل بهشت ولي بايد توجه داشت كه به همين شكل آياتي در قرآن داريم مربوط به خوردن و آشاميدن دوزخيان و يا خوردنيها و آشاميدني هاي آنان. مثل: « ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ لآكِلُونَ مِنْ شَجَرٍ مِنْ زَقُّومٍ فَمَالِئُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ فَشَارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ هَذَا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ »[20]
(پس شما اي گمراهان دروغگو از«ميوه تلخ وناگوار» زقوم مي خوريد پس شكم ها را از آن پر مي كنيد و روي آن آب داغ جهنم چون شتران تشنه مي نوشيد و اين است آب و غذايشان در روز جزا .)
و آيات ديگري نيز در اين زمينه داريم كه هر كس مايل باشد مي تواند با مروري بر قرآن مجيد آنها را بيابد. از مجموع آيات فوق استفاده مي شود كه اين ميل يك امر فطري است كه حتي در عالم آخرت هم از انسان سلب نمي شود بلكه همين ميل سبب مي شود كه اهل بهشت از نعم بهشتي متنعّم و بهره مند شوند و اهل دوزخ نيز به وسيله خوردنيها و آشاميدنيهاي نامطلوب جهنّم مورد آزار و شكنجه قرار گيرند .

حدود اخلاقي خوردن و آشاميدن
اكنون سوال اين است كه مطلوبيّت و نامطلوبيّت وارزش مثبت و منفي اخلاقي در ارتباط با اين ميل از كجا پيدا مي شود؟ در پاسخ به پرسش فوق بايد گفت: خوردن و آشاميدن مقداري از غذاي حلال و پاك براي سلامتي و توانمند شدن براي بندگي كردن مفيد است و ارزش اخلاقي مثبت دارد ولي خوردن و آشاميدني كه يا از جهت مقدار و يا از جهت كيفيت براي جسم و روح انسان مضر باشد از نظر اخلاقي مذموم است .
ديدگاه ارزشي قرآن در اكل و امساك
در بررسي اين موضوع مي توان به آيات مربوط به روزه و آيات مربوط به حرمت بعضي از خوردني ها و آشاميدني ها مراجعه كرد. مثل آيه :« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيَامُ كَمَا كُتِبَ عَلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ »[21]
(اي كساني كه ايمان آورده ايد برشما، مانند گذشتگان قبل از شما، روزه واجب گرديده است باشد كه تقوا پيشه كنيد) كه به روزه واجب مربوط مي شود .
ومثل آيات مربوط به روزه هاي كفّاره : « فَمَنْ لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاثَةِ أَيَّامٍ فِي الْحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُمْ تِلْكَ عَشَرَةٌ كَامِلَةٌ »[22].
(پس هر كس كه قرباني نيافت بر او است كه سه روز در حج روزه بگيرد وهفت روز به هنگامي كه به منزل بازگشتيد كه آنها مجموعاً ده روز كامل خواهد شد .)
و آيات ديگري[23] نيز درباره روزهايي كه به عنوان كفّاره واجب است داريم و در اينجا نيازي به ذكر آنها نيست.
اينكه در قرآن در زمينه برخي از خطاها روزه گرفتن را به عنوان كفّاره مطرح مي كند به تناسب حكم و موضوع مي توان دريافت در چنين مواردي روزه گرفتن، نورانيّتي براي انسان با خود به همراه مي آورد كه آلودگي قبلي را كه در اثر گناه در نفس انساني حاصل شده است به وسيله آن از بين مي رود و نفس انسان با روزه تطهير مي شود و از اينجاست كه به اين روزه ها نام « كفّاره » يعني جبران كننده، اطلاق مي شود .
بعضي آيات مطلق روزه اعّم از واجب و مستحب را شامل مي شود مثل آيه :« فمن تطوع خيراً فهو خير له و ان تصوموا خير لكم ان كنتم تعلمون »[24]
(پس كسي كه به اختيار خود نيز كار نيك كند براي او بهتر است و اين كه روزه بگيرد برايتان بهتر است اگر مي دانستيد.)
و آيه : «...وَالصَّائِمِينَ وَالصَّائِمَاتِ ... أَعَدَّ اللَّهُ لَهُمْ مَغْفِرَةً وَأَجْرًا عَظِيمًا »[25].
بنابراين، از آيات فوق و هر آيه اي كه دلالت بر رجحان صوم داشته باشد مي توان دريافت كه از ديد قرآن، در مواردي نخوردن و نياشاميدن، تا حدودي مطلوب و از ارزش والا و مثبت اخلاقي برخوردار خواهد بود و جمله « لعلّكم تتّقون » كه در اين گونه آيات آمده به حكمت آن اشاره دارد و با قاعده كلّي كه گفتيم تطبيق مي كند .
بعضي از آيات، انسان را از خوردن بعضي چيزها كه طبعاً، نوعي تزاحم با بعضي از كمالات انسان دارد، منع كرده مي فرمايد :« إِنَّمَا حَرَّمَ عَلَيْكُمُ الْمَيْتَةَ وَالدَّمَ وَلَحْمَ الْخِنْزِيرِ وَمَا أُهِلَّ بِهِ لِغَيْرِ اللَّهِ فَمَنِ اضْطُرَّ غَيْرَ بَاغٍ وَلا عَادٍ فَلا إِثْمَ عَلَيْهِ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ »[26].
(براي شما خوردن گوشت حيوان مرده و خون و گوشت خوك و آنچه به نام غير خدا ذبح شده ممنوع شد پس هر كس ناگزير شد از خوردن آن «يعني، راه ديگري براي سدّ رمق نداشت» و از حدّ ضرورت تجاوز نكرد گناهي براونيست كه خداوند بخشنده و رحيم است .)
قرآن در يك مورد عنواني كلّي در ارتباط با خوردنيها و نوشيدنيها ارائه مي دهد كه مي توان ملاك و ريشه حرمت و حليّت را از آن جستجو كرد آنجا كه مي گويد: « وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّبَاتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيْهِمُ الْخَبَائِثَ » [27].
(وبرايشان چيزهاي پاك و پاكيزه را حلال، و چيزهاي ناپاك و پليد را حرام گردانيد) .
و درآيه ديگر آمده است: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْخَمْرُ وَالْمَيْسِرُ وَالأنْصَابُ وَالأزْلامُ رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ فَاجْتَنِبُوهُ »[28].
در اين آيه نيز حكم به پليدي و زشتي و چيزهايي مثل شراب و قمار و غيره نموده كه پليدي هريك به تناسب موضوع خاصّ خود منشأ رفتار خاصّي ازانسان درارتباط با آن خواهد شد. و در مورد شراب پليد بودن و ناپاك بودن آن به اين معناست كه نوشيدن آن عملي زشت و شيطاني و موجب زوال عقل است و مفاسد ديگري را به دنبال مي آورد .
از جمله چيزهايي كه ضرر معنوي دارد خوردن گوشت حيواني است كه به نام خدا ذبح نشده باشد و بعضي از آيات، مومنين را از خوردن آن منع كرده، مي گويد: « وَلا تَأْكُلُوا مِمَّا لَمْ يُذْكَرِ اسْمُ اللَّهِ عَلَيْهِ وَإِنَّهُ لَفِسْقٌ »[29]. (از خوردن گوشت حيواني كه به نام خدا ذبح نشده خودداري كنيد كه آن فسق خواهد بود) .
ذبح حيوانات و گرفتن جان آنها به منظور استفاده از گوشتشان، نوعي تصرّف در مخلوقاتي است كه خدا به آن حيات و زندگي داده و ملك خدا هستند و حال كه شما حيا ت را از آن مي گيريد بايد اين تصرف واين عمل به اذن خدا و به نام او انجام شود، اگر انسان آن قدر از خدا و قيامت غافل و نسبت به معنويّات بي توجه باشد، كه حتي موقع كشتن و جان گرفتن از حيوانات، توجهي به خداي جان آفرين نكند، چنين كسي حق ندارد از آن ذبيحه تناول كند و اصولاً، ذبيحه او پاك و پاكيزه و حلال نيست. بنابراين منع از خوردن بعضي از مأكولات و حرمت آن، در حقيقت به لحاظ رعايت آن جنبه معنوي خواهد بود .
سرانجام دسته ديگري از آيات دلالت دارند بر اينكه از خوردني ها ونوشيدني ها نبايد به شكلي استفاده شود كه زيان اجتماعي و مفاسدي براي جامعه را به دنبال بياورد و حقوق ديگران پايمال گردد. مثل آياتي كه دلالت بر حرمت گرفتن ربا و خوردن اموال مردم و بويژه خوردن مال يتيم دارند كه به بعضي از آنها اشاره مي كنيم .
مثل آيه: « وَلا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ وَتُدْلُوا بِهَا إِلَى الْحُكَّامِ لِتَأْكُلُوا فَرِيقًا مِنْ أَمْوَالِ النَّاسِ بِالإثْمِ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ »[30].
(واموال خويش درميان خود به ناحق ّ مخوريد و «كار را به محاكم» و حكّام ناشايست مكشانيد كه بخشي ازاموال مردم را به ناروا بخوريد در حالي كه شما از آن آگاه باشيد) .
و مثل آيه :« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا أَمْوَالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْبَاطِلِ إِلا أَنْ تَكُونَ تِجَارَةً عَنْ تَرَاضٍ »[31] .
(اي آنان كه ايمان آورده ايد در ميان خود اموالتان را به ناحقّ مخوريد مگر آن كه به وسيله داد وستد و با تراضي طرفين باشد .)
و مثل آيه: « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَأْكُلُوا الرِّبَا أَضْعَافًا مُضَاعَفَةً وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ »[32].
(اي كساني كه ايمان آورده ايد ربا مخوريد در حالي كه چند برابر اصل سرمايه است و از خدا بترسيد باشد كه رستگار شويد.)
و مثل آيه :« إِنَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا »[33].
(آن كساني كه به ظلم و ستم، اموال يتيمان خورند در حقيقت در شكم خود آتش فرو خورند و به زود ي در آتش در آيند) .
البته در اينگونه آيات، منظور از«اكل» هر نوع تصرف اعم از خوردن ، نوشيدن، پوشيدن، بخشيدن و ... مي باشد ولي مسلّماً شامل خوردن حقيقي نيز مي شود كه در اين مقال، مورد بحث و بررسي ما قرار دارد.

نتيجه و جمع بندي
با توجه به آيات گذشته، مي توان دريافت كه لذّت بري از خوردني ها و نوشيدني ها، خود به خود، از نظر اخلاقي نه ارزش مثبت دارد و نه ارزش منفي. ارزش منفي اين عمل، در گرو يك جهت بيروني وعارضي خواهد بود كه از كميت يا كيفيت و يا انگيزه و نيت خاصّ متعلّق به اين عمل وديگر تزاحماتي كه با كمالات و مصالح انساني پيدا مي كندـ و در نتيجه، زيان جسمي يا روحي عقلي و فكري برا ي انسان يا فسادي براي جوامع انساني و يا ضرري معنوي و اخروي را به دنبال دارد ـ انتزاع خواهد شد . چنانكه ارزش مثبت آن نيز در گرو اين است كه نيت انسان در انجام اين كار، خير باشد .
از آيات كريمه قرآن و روايات مي توان استشعار كرد كه در اين زمينه، دو چيز مي تواند به عمل خوردن و نوشيدن انسان، ارزش و مطلوبيت دهد :
يكي از اين دو عبارت است ازكسب قدرت و توانايي بر عبادت وعمل صالح كه در آيه اي خطاب به پيامبران مي فرمايد : « يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ »[34]
(اي رسولان و فرستادگان خدا از غذاهاي پاكيزه بخوريد و اعمال شايسته انجام دهيد كه من به آنچه مي كنيد آگاهم.)
مفارنت ميان جمله « كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ » با جمله « وَاعْمَلُوا صَالِحًا » مي تواند اشاره داشته باشد به اين جهت كه با خوردن اين غذاهاي مفيد و پاكيزه است كه شما قدرت و توان بر انجام كارهاي خوب و اعمال شايسته پيدا مي كنيد. بنابراين، اگر انگيزه شما در اين عمل و در استفاده از نعمت ها و خوردني ها، كسب قدرت و توان بر انجام كارهاي شايسته باشد مسلّماً عمل شما با چنين انگيزه اي داراي ارزش مثبت خواهد بود و البته همانطور كه گفتيم اين يك اشاره و استشعار است و ما نمي خواهيم به عنوان استدلال بر آن تكيه كنيم .
دوم، كه خيلي روشنتر درآيات قرآن بر آن تأكيد شده عبارت است از شكرگويي و سپاسگذاري. از اينجاست كه مي بينيم گاهي به دنبال سفارش به خوردن از طيبات مي فرمايد: « وَاشْكُرُوا لِلَّهِ »[35] و يا مي فرمايد :« لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون » [36]
از اين آيات به خوبي به دست مي آيد كه هدف خداوند از آفرينش اينگونه نعمتها كه انسان از آنها تغذيه مي كند علاوه بر تأمين نياز مادي و تغذيه انسان و موجودات نيازمند، اين است كه مردم ولي نعمت خود، خدا را شكر و سپاس گويند كه شكر و سپاس، خود يكي از اقسام عبادت و وسيله اي براي تكامل انسان خواهد بود .

پي نوشت ها:
[1]. سجده /27 وآيه 33يس (وَآيَةٌ لَهُمُ الأرْضُ الْمَيْتَةُ أَحْيَيْنَاهَا وَأَخْرَجْنَا مِنْهَا حَبًّا فَمِنْهُ يَأْكُلُونَ) و آيه 22بقره ( وَأَنْزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَرَاتِ رِزْقًا لَكُمْ ) و نيز آيه 32 سوره ابراهيم با همين تعبير آمده است .
[2]. نحل/14
[3]. غافر /79 مشابه اين آيه , آيه72سوره يس است كه مي گويد :( وَذَلَّلْنَاهَا لَهُمْ فَمِنْهَا رَكُوبُهُمْ وَمِنْهَا يَأْكُلُونَ)
[4]. جاثيه /16
[5]. انعام /141و142
[6]. بقره /60 و اعراف /31
[7]. اعراف /160 و بقره /172 و طه 81
[8]. مومنون /51
[9]. انفال /69
[10]. نحل /114 و مائده /88
[11]. بقره /168
[12]. سبأ /15
[13]. طه 54
[14]. اعراف /32
[15]. انعام /140
[16]. رعد /35
[17]. ص/51
[18]. زخرف /71
[19]. محمد /15
[20]. واقعه/51 تا 56
[21]. بقره /183
[22]. بقره /196
[23]. مثل أيه (192)از سوره نساء ؛ آيات 89 و 85 از سوره مائده.
[24]. بقره / 184
[25]. احزاب / 35
[26]. بقره /173
[27]. اعراف /157
[28]. مائده /90
[29]. انعام /121
[30]. بقره /188
[31]. نساء/29
[32]. آل عمران/130
[33]. نساء/10
[34]. مومنون /51
[35]. بقره /172 (يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَاشْكُرُوا لِلَّهِ)
[36]. انفال /26 (وَ أَيَّدَكُمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَكُمْ مِنَ الطَّيِّباتِ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُون‏)
آيت الله مصباح يزدي ـ اخلاق در قرآن , ج 2 ص 215
/ 1