گلشن احكام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

گلشن احكام - نسخه متنی

سيد جعفر رباني

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
گلشن احكام
نویسنده: s.jafari
09:40 - 1395/03/08
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در آینه احکام
سيد جعفر ربّاني - فقها احکامی دربارۀ پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بیان فرموده اند، سرفصلهای آن بدین ترتیب است:
1. ولایت پیامبر صلی الله علیه و آله؛
2. دروغ بر پیامبر صلی الله علیه و آله؛
3. ایمان بر پیامبر صلی الله علیه و آله؛
4. اهانت به پیامبر صلی الله علیه و آله؛
5. قسم به جان پیامبر صلی الله علیه و آله؛
6. نام آن حضرت؛
7. صلوات؛
8. سلام؛
9. شهر مدینه؛
10. حرم پیامبر صلی الله علیه و آله؛
11. زیارت پیامبر صلی الله علیه و آله.
و اینک ریز مباحث فوق در دو شماره مجله تقدیم می شود:
1.ولایت پیامبر صلی الله علیه و آله
علمای شیعه، نکاتی دربارۀ ولایت شخص پیامبر صلی الله علیه و آله مطرح کرده اند:
الف. اولویت نسبت به همگان: پیامبر صلی الله علیه و آله بر جان و مال همه مؤمنین ولایت دارند: قال الله تعالی: ]النَّبِيُّ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ مِنْ أَنفُسِهِمْ.[[1] همه فقها بر این نکته اجماع دارند.[2]
ب. خمس اموال: به هفت چیز تعلق می گیرد[3] و به شش قسمت تقسیم می شود. سه سهم از آن مربوط به پیامبر صلی الله علیه و آله و بعد از ایشان متعلق به امامان معصوم( است و سه سهم دیگر به فقرا، ایتام و در راه ماندگان از فرزندان «هاشم» جد بزرگوار آن حضرت مربوط است. از سه سهم اول، به «سهم امام» و از سه سهم دوم به «سهم سادات» تعبیر می شود.[4] در زمان غیبت امام زمان(عج) باید خمس را به مجتهد عادل و جامع الشرایط پرداخت کرد یا با اذن او به مصرفی رساند که اجازه می دهد.[5]
ج. اختصاص انفال: به استثنای خمس، انفال شامل اموال خاصی می شود که متعلق به پیامبر صلی الله علیه و آله است. برخی از آنها عبارت اند از: زمینهای موات مجهول المالک؛ اموال ویژه سلاطین کفر که مسلمین پس از جنگ به دست می آورند. زمینهایی که ساکنان آنها کوچ کرده اند؛ ارث اشخاص بی وارث و... . این اموال، مختص مقام پیامبر صلی الله علیه و آله است و پس از ایشان به امامان معصوم( مربوط می شود.[6]
2. دروغ بر پیامبر صلی الله علیه و آله
دروغ بستن بر پیامبر صلی الله علیه و آله: دروغ بستن بر خداوند عزّ و جلّ و نیز پیامبر و حضرت زهرا و امامان معصوم( از گناهان بزرگ[7] و گاهی مصداق کامل بدعت در دین است؛ علاوه برآن، روزه را باطل می کند؛ به شرط آنکه عمدی، آگاهانه و ارادی باشد و گوینده بداند آن نسبت دروغ است. حال فرقی نمی کند آن دروغ را خود ساخته باشد یا دیگری؛ به صورت شعر باشد یا نثر؛ نسبت دروغ با زبان باشد یا اشاره و نوشتار؛ ولی اگر شخص دیگری آن دروغ را ساخته باشد صرف نقل آن، روزه را باطل نمی کند.[8] بنابراین به اتفاق نظر همه فقها اگر روزه دار به عمد بر خدا، پیامبر یا حضرت زهرا& یا یکی از امامان معصوم( دروغ ببندد باید روزه آن روز را قضا کند؛ ولی درباره کفاره این عمل در بین فقها سه نظریه وجود دارد:
1. کفاره ندارد و فقط گناه کرده است.
2. کفاره تخییر دارد؛ یعنی باید شصت روز روزه بگیرد یا شصت فقیر را اطعام یا یک بنده در راه خدا آزاد کند.
3. کفاره جمع دارد؛ یعنی هم باید شصت روز روزه بگیرد و هم شصت فقیر را اطعام کند و هم یک بنده در راه خدا آزاد کند؛
بنابراین در این باره باید به رساله های مراجع تقلید مراجعه شود.
3. ایمان به پیامبر صلی الله علیه و آله
تعریف مسلمان و کافر، فقهای عظام فرموده اند: کافر با گفتن شهادتین، یعنی «اشهَدُ ان لا إله إلاّ اللهُ و اشهدُ انَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله» مسلمان می شود و بعد از مسلمان شدن، جان و مال او محترم و بدن و آب دهان و بینی و عرق او پاک است؛[9] پس مسلمان کسی است که به خداوند و نبوت پیامبر صلی الله علیه و آله اقرار کند و در مقابل، کافر کسی است که منکر خدا باشد یا برای خدا شریک قرار دهد یا پیامبری حضرت خاتم الانبیا محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله را قبول ندارد؛ همچنین شک در یکی از اینها و انکار ضروری دین نیز این گونه است.[10]
4. اهانت به پیامبر صلی الله علیه و آله
هتک حرمت از پیامبر صلی الله علیه و آله: هتک حرمت از خداوند و توهین به پیامبر، حضرت زهرا و امامان معصوم صلوات الله علیهم اجمعین چنانچه عمدی و آگاهانه باشد موجب از بین رفتن حرمت جان هتک کننده می شود. در این باره گفتار، نوشتار، اشاره، نمایش، فیلم، کاریکاتور و غیر اینها با یکدیگر فرق ندارند. شهید اول (م 786 هـ. ق) می فرماید: «سابُّ النبیِّ أو أحدِ الأئِمۀ علیهمُ السَّلامُ یُقتَلُ وَ لَو مِن غَیرِ إذنِ الإمامِ مَا لَم یَخَف عَلَی نَفسِهِ أو مالِهِ أو عَلَی مُؤمِن؛[11] دشنام دهنده به پیامبر یا یکی از امامان( کشته می شود، گرچه بدون اجازه از حاکم شرع باشد؛ به شرط آنکه کسی که می خواهد او را بکشد خائف بر جان یا مال خود یا مؤمن دیگری نباشد.»
5. قسم به جان پیامبر صلی الله علیه و آله
قسم به جان پیامبر صلی الله علیه و آله: قسم به پیامبر صلی الله علیه و آله قسم شرعی نیست و شکستن آن کفاره ندارد و در دادگاه نیز پذیرفته نیست و قسم به قرآن یا امامان معصوم( و بقیه اشخاص از این گونه است. فقط قسم به خداوند مشروعیت دارد و شکستن آن سبب کفاره می شود و در نزد قاضی از منکر پذیرفته است.[12]
6. نام آن حضرت
مراجع تقلید درباره نام پیامبر صلی الله علیه و آله نکاتی را بیان کرده اند:
الف. نام بردن آن حضرت در این موارد لازم است: 1. در اذان و اقامه: در هر یک بعد از دو مرتبه شهادت به وحدانیت خداوند، دومرتبه «اشهد ان محمداً رسول الله» گفته می شود. 2. در تشهد نماز: باید ضمن شهادت به عبودیت و رسالت ایشان، صلوات بر آن حضرت و خاندان پاک ایشان بر زبان جاری شود: «اشهَدُ ان لا إله إلاّ الله وَحدَهُ لاشَریکَ لَهُ وَ اشهَدُ انَّ مُحَمَّداً عَبدُهُ وَ رَسُولُهُ اللَّهُمَّ صلِّ عَلَی مُحمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ» و مستحب است پس از آن گفته شود: «وَ تَقَبَّلْ شَفَاعَتَهُ وَ ارْفَعْ دَرَجَتَهُ.»[13] 3. در هر دو خطبه نماز جمعه و عید: نام آن حضرت همراه با درود بر ایشان و خاندان مطهرشان برده می شود. 4. در نماز میت: نمازگزار در تکبیر اول، به وحدانیت خداوند و رسالت پیامبر صلی الله علیه و آله شهادت می دهد و در تکبیر دوم بر پیامبر صلی الله علیه و آله و خاندان ایشان صلوات می فرستد. 5. هنگام مسلمان شدن کافر باید شهادتین بر زبان او جاری شود؛ یعنی «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله» بگوید.
ب. در مواردی نام بردن از آن حضرت مستحب است:
1. هنگام احتضار و جان کندن: مستحبّ است شهادتین و اقرار به دوازده امام( و سایر عقاید حقّه را به فرد در حال احتضار طوری تلقین کنند که بفهمد و نیز مستحبّ است چیزهایی را که گفته شد تا وقت مرگ تکرار کنند.[14]
2. تلقین میت در قبر: مستحب است قبل از پوشاندن لحد، دست راست را به شانه راست میّت بزنند و دست چپ را به قوّت بر شانه چپ میّت بگذارند و دهان را نزدیک گوش او ببرند و به شدّت، آن را حرکت دهند و سه مرتبه بگویند: «اِسْمَعْ افْهَم یا فُلانَ بْنَ فُلان» و به جای فلان، اسم میّت و پدر او را بگویند. آن گاه بگویند: «هَلْ انْتَ عَلَی العَهْدِ الَّذِی فَارَقتَنا عَلَیهِ مِنْ شَهَادَۀ انْ لا إلهَ إلاّ اللهُ وَحْدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَ انَّ مُحَمَّداً صَلَی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ وَ سَیِّدُ النَّبیّینَ وَ خَاتَمُ المُرْسَلین....»
ج. نام گذاری فرزندان: از حقوق فرزندان، گذاردن نام نیک بر ایشان است. مستحب است چنانچه خداوند فرزند پسری به انسان عنایت کند از نامهای مبارک آن حضرت برای فرزندان انتخاب کنیم. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: «مَن وُلِدَ لَهُ أربَعَۀُ أولادِ لَم یُسَمِّ أحَدَهُم باسمِی فَقَد جَفَانِی؛[15] کسی که خداوند چهار فرزند [پسر] به او عنایت کند و هیچ یک را به نام من نام گذاری نکند بر من ستم کرده است.» بنابراین، شایسته است از اسماء مقدسی؛ همچون: محمد، علی، فاطمه و امثال آنها برای فرزندان انتخاب شود و نیز در روایتی وارد شده است که اگر در خانه ای نام محمد، احمد، علی، فاطمه و... باشد فقر وارد آن خانه نمی شود و آن خانواده، فقیر نمی شوند:[16] «عِدَّۀ مِن أصحابِنَا عَن أحمَدَ بنِ محمَّدٍ عَن بَکرِ بنِ صالِحِ عَن سُلَیمانَ الجَعفَریِّ قَالِ سَمِعتُ أبَا الحَسَن علیه السلام یَقُولُ لاَ یَدخُلُ الفَقرُ بَیتاً فِیهِ اسمُ مُحمَّدٍ أو أحمَدَ أو عَلِیٍّ أوِ الحَسَنِ أوِ الحُسَینِ أو جَعفَرٍ أو طَالِبٍ أو عَبدِاللهِ أو فَاطِمَۀَ مِنَ النِّساء.»[17]
د. طبق فتوای بسیاری از فقها رساندن جایی از بدن به اسم آن حضرت بدون طهارت جایز نیست. فتاوای فقها مختلف است؛ پس اشخاص باید در این زمینه به رساله مرجع تقلید خود مراجعه یا احتیاط کنند و بدون طهارت معنوی عضوی از بدن را به نام حضرت نرسانند؛ البته اگر نام شخصی را محمد یا احمد و مانند اینها گذارده اند رساندن عضوی از بدن با حالت عدم طهارت به آن نامها اشکال ندارد؛ بلکه وقتی محل اشکال است که مقصود از آن نام، پیامبر صلی الله علیه و آله باشد.
... ادامه دارد.
____________________________________
[1]. احزاب/ 6.
[2]. المکاسب، شیخ انصاری، کنگره جهانی بزرگداشت شیخ اعظم انصاری، قم، ج‏‏3، ص‏‏‏545.
[3]. در هفت چیز خمس واجب می‏شود: 1. منفعت کسب؛ 2. معدن؛ 3. گنج؛ 4. مال حلال مخلوط به حرام؛ 5. جواهر: باید با غواصی به دست آید؛
6. غنیمت جنگ؛ 7. زمین: باید کافر ذمی از مسلمان خریده باشد.
[4]. الروضة البهیۀ فی شرح‏اللمعۀ الدمشقیۀ، شهید ثانی، کتابفروشی داوری، قم، 1410ق، ج‏‏2، ص‏‏‏78.
[5]. توضیح‏المسائل محشی، امام خمینی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1424 ق، ج‏‏1، ص‏‏‏891.
[6]. همان، ج‏‏2، ص‏‏‏59.
[7]. پیامبر- ضمن سفارشهایی به علی% فرمودند: یَا عَلِی مَن کَذَّبَ عَلَیَّ مُتَعَمِّداً فَلیَتَبَوَّأ مَقعَدَهُ مِن النَّارِ (تفصیل وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعۀ، شیخ حر عاملی، مؤسسه آل البیت(، قم، بی‏تا، ج‏‏12، ص‏‏‏249.
[8]. توضیح‏المسائل محشی، امام خمینی، ج‏1، ص‏891،.
[9]. همان، ص‏‏‏125.
[10]. همان، ص‏‏‏76.
[11]. اللمعۀ الدمشقیۀ فی فقه الامامیۀ، شهید اول، دار احیاء التراث ـ الدار الاسلامی، 1410ق، ص‏259.
[12]. توضیح‏المسائل محشی، ج‏2، ص‏624.
[13]. همان، ج‏1، ص‏598.
[14]. همان، ص‏‏‏312.
[15]. الکافی، کلینی، دار الکتب الاسلامیۀ، 1407ق، ج6، ص19.
[16]. قواعد الاحکام فی معرفۀ الحلال و الحرام، علامه حلی، دفتر انتشارات اسلامی، قم، 1413ق، ج‏‏3، ص‏‏‏69.
[17]. الکافی، کلینی، ج‏‏6، ص‏‏‏19.
/ 1