بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
نژادپرستی و تبعیض نژادی یعنی چی؟ نژادپرستی نژادپرستی و تبعیض نژادی یعنی چی؟ نژادپرستی رفتاری اخلاقی و تا حدی همگانیه که در همه جوامع وجود داره و متاسفانه چون مردم توجهی به اون ندارن، در بعضی کشورها عادی شده. نژادپرستی بدبینی و تحقیر نسبت به کسانیه که خصوصیات ظاهری و فرهنگی متفاوتی با ما دارن. علاوه بر این میتونیم خصوصیات مکانی رو هم به این موارد اضافه کنیم، همین بچه شهرستانی و بچه تهرانی و این حرفا… بهطورمعمول انسان تمایل دارده به کسی که با خودش متفاوته، مثلن فردی خارجی، بدبین باشه. چنین رفتاری سابقهای به اندازهی طول تاریخ انسان داره و رفتاری جهانیه و همه رو در برمیگیره.نژادهای انسانی وجود ندارن، تنها یه نوع انسان وجود داره که تشکیل شده از زن و مرد، آدمهایی بهرنگهای مختلف، درشت اندام و ریزاندام و با شایستگیهای متفاوت. کلمهی نژاد نباید در بیان گوناگونی انسان بهکار رود. کلمهی «نژاد» پایه و اساس علمی نداره، از این کلمه واسه غلو کردن در تفاوتهای ظاهری یعنی تفاوتهای فیزیکی استفاده شده. حق نداریم با تکیه بر تفاوتهای ظاهری (رنگ پوست، اندازه و خصوصیات چهره، زبان یا لهجهی صحبت کردن و…) برای انسانها تقسیمی مثه انسانهای برتر و پستتر قایل بشیم. یعنی حق نداریم انسان سفیدپوست رو برتر از انسان سیاهپوست یا انسان فارس رو برتر از انسان کُرد بدونیم و دیگرانو وادار به این اعتقاد مزخرف کنیم. دلایل علمی برای نژادپرستی وجود نداره اما نژادپرست معتقده که خارجی به نژاد دیگهای تعلق داره، نژادی که اونو پستتر محسوب میکنه، ولی کاملن در اشتباهه، تنها یه نژاد وجود داره، همین و بس! و اون نژاد را نوع بشر در مقابل نوع حیوون قرار میدیم. بهتون پیشنهاد میکنم دیگه از کلمهی «نژاد» استفاده نکنین، میتونیم بجای کلمهی «نژاد» از کلمهی «نوع بشر» استفاده کنیم. تبعیض نژادی عمل جدا کردن و تشدید بدرفتاری با گروهی اجتماعی یا قومیه، برا مثال جمع کردن تموم دانشآموزای سیاهپوست توی یه کلاس بهدلیل اعتقاد اشتباهی که سیاها کمهوشتر از سفیدا هستن، خوشبختانه این تبعیضنژادی تو مدارس ایرانی وجود نداره اما توی آمریکا و آفریقای جنوبی یه زمانی وجود داشته. یا مثلن استخدام نکزدن شهرستانیها حتا با داشتن مدرک و کارایی بهتر نسبت به همتای تهرانی! (مثال بود البته!)انسان در بدو تولد نژادپرست بهدنیا نمیآد، اگه والدین و نزدیکانش بهش اندیشههای نژادپرستانه تلقین نکرده باشن، دلیلی نداره که نژادپرست بشه. مثلن اگه از کودکی به بچه بقبولونن که فارسها برتر از ترکها هستن، در هنگام بزرگسالی همون بچه رفتاری نژادپرستانه در برابر ترکها داره.برتر بودن یعنی اینکه انسانی که پوستی سفید داره باهوشتر از انسانیه که پوستش رنگ دیگریه یا اینکه انسانی که از قوم فارسه از انسانی که از قوم لره باهوش تره. به عبارت دیگه خصوصیات ظاهری و قومی انسانها که باعث تفاوت ما شده هیچ نابراری ایجاد نمیکنن.متفاوت کلمهای در تضاد با متشابه است که اگه تو این نوشته استفاده کردم منظورم انسانیه که از نظر رنگ، لهجه، موقعیت مکانی، قومیت یا… با دیگران فرق داره، یعنی با بقیه تو یه چیزی متفاوته. یادت باشه همیشه کسی پیدا میشه که ما هم براش متفاوت باشیم!!! «این رفتار همگانی و مشترک است و تقریبن همهگیر، ولی نه طبیعی. اول از همه غریزه است و پس از آن فرهنگ شکل میگیرد یعنی یک رفتار غریزی وجود دارد که حاصل اندیشه و منطق نیست و اما رفتار معقول که انسان در مسیر تربیتی خود از مدرسه و نظام استدلالی به دست میآورد «فرهنگ» نام دارد، که در تضاد با «غریزه» است. بهوسیلهی فرهنگ میآموزیم که با هم و در کنار هم بهخوبی زندگی کنیم، بهخصوص میفهمیم که در جهان تنها نیستیم و سنتها و شیوههای زندگی کردن دیگری وجود دارد و همانقدر معتبرند که مال ما» چون فرهنگ از تربیت ما ناشی میشه در نتیجه نژادپرستی هم برگرفته از تربیت ماست، انسان نژادپرست بهدنیا نمیآد، نژادپرست میشه، همهچیز بستگی به تربیت و محیط پیرامون انسان داره. خیلی از جنگها هم بر اثر نژادپرستی بهوجود اومدن، از نژادپرستی یا مذهب استفاده میکنن تا انسانهایی که هیچ شناختی نسبت به هم ندارن رو از هم متنفر کنن، ترس از خارجی که مبادا خونه، کار یا زنم رو تصاحب کنه، من نمیدونم این خارجی کیه اونم منو نمیشناسه؛ پس این ناآگاهیه که علت ترسه. بدبختانه اگه انسان متفاوت فقیرتر باشد بدبینی نسبت بهش بیشتر میشه.نژادپرستی در هر جایی که انسان زندگی میکنه وجود داره. کشوری نیست که بشه ادعا کرد توش نژادپرستی وجود نداره. نژادپرستی جزو تاریخ انسانهاست، مثه یه بیماری و بهتره که اینو بدونیم تا نفی و طرد اونو یاد بگیریم. توی کتاب منبع این مقاله، دختر به پدرش میگه «پدر میخوام یه کلمهی بیتربیتی بگم، نژادپرست یه بیشرفه!!» پدرش میگه «کلمهی ضعیفیه اما کفایت میکنه!» نژادپرست کیه ؟ نژادپرست کسیه که به بهانهی تفاوت رنگ پوست، زبان، محل زندگی و آداب و رسومش، خودش رو بهتر و برتر از دیگرون میدونه. اون معتقده که «نژاد من زیبا و عالیه و دیگران زشت و نفهمن». نژادپرست در عمق خویش اندیشه میکند: “شناختن عیبها و حسنهای شخصی یک فرد اهمیتی ندارد، کافیست بدانم او تعلق به گروه اجتماعی خاصی دارد تا طردش کنم” نژادپرست کسیه که یه مورد خاص رو عمومیت میده، مثلن اگه یه بختیاری ازش دزدی کرد میگه همهی بختیاریا دزدن، ما باید باور کنیم که انسانهای خوب و بد توی همهی جوامع، اقوام و گروهها وجود دارن و هیچوخت نباید موارد خاص رو بیخودی تعمیم بدیم. نژادپرست کسیه که تصور میکنه هرچیزی که با خودش متفاوته آرامشش رو بهخطر میندازه.نژادپرست کسیه که از عقدهی حقارت یا خودبزرگبینی رنج میبره، که نتیجهی هر دوتاش یکیه، چرا که در هر دو حالت نتیجهش تحقیر دیگرانه. حیوون احساساته از پیش معینی نداره اما برعکس انسان دارای چیزیه یه اسم «پیشداوری»، انسان دربارهی دیگران نظر میدهبدون اینکه اونا رو بشناسه، در واقع تصور میکنه میدونه اونا چطورین و چه ارزشی دارن که غالبن اشتباه میکنن، در واقع ترس نژادپرست از همینجا شروع میشه و به سوی جنگیدن میره؛ وقتی میگیم ترس منظورمون این نیست که نژادپرست از ترس بهخودش میلرزه بلعکس همون ترسشه که باعث پرخاشگری و گاز گرفتن دیگران میشه.نژادپرست تصور میکنه که خارجی (همون متفاوت منظورمه)، حالا هر کس که باشه، قصد تصاحب داراییشو داره به همین دلیل بهش بدبین میشه حتا بدون اندیشیدن، تقریبن از روی غریزه. (حالا ممکن این متفاوت هموطنش باشه اما از قومیتی متفاوت)؛ حیوون نمیجنگه مگه اینکه بهش حمله کنن اما بعضی وختا انسان به فرد متفاوت حمله میکنه بدون اینکه انسان متفاوت قصد تصاحب چیزی رو داشته باشه.تو یه نگاه دقیق میتونیم بگیم حیوونی که اصلن تربیت نشده یک درجه از انسان نژادپرست بالاتره. ارنست رنان مورخ نژادپرست فرانسوی حتا نژادهای پستتر رو به این صورت معرفی کرد: سیاهان آفریقا، بومیان استرالیا و سرخپوستای آمریکا. حالا به این سوال میرسیم که «آیا یه نژادپرست زبانها و آشپزی و رنگ پوستی رو که مال خودش نیستن رو دوس نداره؟» نه کاملن، نژادپرست میتونه همه اینا رو دوس داشته باشه، زبونای دیگه رو یاد بگیره چون واسه کار یا تفریح به اونا نیاز داره، ولی در عین حال میتونه در مورد مردمی که با اون زبون صحبت میکنن قضاوت منفی بکنه، واسه عشق و حال به شهرستان بره اما از اجاره دادن خونهش به دانشجوی شهرستانی خودداری کنه، از تموم عربا و بختیاریا متنفر باشه در همون حال از شنیدن موسیقی عربی و خوردن کباب بختیاری لذت ببره.گاهی نژادپرستا به مردم کماطلاع گفتههای غلطی را منتقل میکنن تا اونا بترسن و از ترس مردم که گاهی اوقات واقعیه سو استفاده کنن. مثلن میگن شهرستانیا به تهران میان که کار تهرونیا رو تصاحب کنن و فرصتهای شغلی و تحصیلیه تهرونیا رو بگیرن، خب خیلی واضحه که دارن دروغ میگن، چون معمولن شهرستانیا کارایی رو انجام میدن که تهرانیا حاضر (یا قادر) به انجامشون نیستن و در مورد فرصتهای تحصیلی هم خب یه چیز واضحه که کسی که درسش بهتر باشه باید جای بهتری درس بخونه و اگه یه بچه شهرستانی، شریف قبول شد دلیل نمیشه که به قصد پر کردن جای تهرانیا این کارو کرده باشه. اگه شهرستانیا رو از تهران بیرون کنن خیلی واضحه که تهران فلج میشه. یه سوال جالب: «وقتی احمقیم، نژادپرستیم؟» یه جواب جالبتر: «نه! ولی وقتی نژادپرستیم، احمقیم!!» بدترین نوع نژادپرستی چیه؟ نژادپرستی در هر نوع و هر لباسی منفور و مطروده و باید باهاش مبارزه کرد اما خب توی تاریخ واقعن نقاط عطفی وجود داره که بهشون اشاره میکنم.نسلکشی و کشتار اقلیتها یکی از وحشیانهترین نوع نژادپرستی محسوب میشه، نسلکشی در واقع از بین بردن ریشهای و نهایی گروهی از مردم هست که به یه گروه انسانی خاص وابسته باشن. نقطهی اوج این اتفاق در جنگ جهانی دوم رخ داد، هنگامی که هیتلر قاتل پستفطرت و رهبر نازیهای آلمانی تصمیم گرفت تا یهودیها و کولیها رو از روی زمین محو کنه، هیتلر همچنین عربا رو آخرین نژاد بعد از وزغ!! بهحساب میاورد.هیتلر پنج میلیون یهودی رو توی اتاق گاز خفه کرد و سوزوند، به این میگن نسلکشی! در اساس نظریه نژادپرستانهی هیتلر اومده که: «چون یهودیا نژاد ناخالص هستن بنابراین پست شمرده میشن و حق زندگی ندارن!! و بایس اونا رو نابود کرد یعنی حتا یه یهودی هم روی زمین وجود نداشته باشه.» فردی قدرتمند ودیوونه تصمیم میگیره بهراحتی با هر وسیلهای که شده تمام افرادی رو که متعلق به یه گروه خاص هستن رو بیرحمانه بکشه و عمومن این قومهای اقلیت هستن که هدف قرار میگیرن.قوم گروهی از انسانها هستن که زبان، فرهنگ، سنت و تمدن مشترک دارن و این میراث از نسلی به نسل دیگه منتقل میشه، حالا ممکنه که افراد این قوم در چند کشور پراکنده باشن ولی باز هم به همون اداب و سنن خودشون پایبندن. تاریخ نشون داده که اونایی که توی اقلیتن بیشتر در معرض نسلکشی قرار داشتن، برای مثال در قرن حاضر، از سال ۱۹۱۵، ترکها، ارمنیهای ساکن در استانهای شرقی آناتولی رو روندن و قتلعام کردن، یعنی از ملتی با جمعیت حدود یه میلیون و هشصد هزار نفر یه میلیونشون رو کشتن!!!؛ و بعد یهودیا بودن که توی لهستان و روسیه قتلعام شدن. بلافاصله بیش از ۵ میلیون یهودی را نازیها کشتند، از سال ۱۹۳۳ نازیها یهودیا رو (که مثه کولیها) نژاد پست (یا مادون نژاد) به حساب میاوردن رو قتلعام کردن (حدود دویستهزار قربانی بیگناه)؛ در همین سالهای اخیر (حدود ۱۹۹۵) صربها با شعار تصفیه قومی، هزاران بوسنیایی بیگناه رو قتلعام کردن؛ یا کشتار فلسطینیها توسط اسرائیل که حدود ۲۵ ساله که بهطور وحشیانهای انجام میشه و هنوز هم ادامه داره… مراکش یکی از کشورهایی است که در برابر تبعیضنژادی قد علم کرد، یهودیا و مسلمونا حدود ۱۱ قرن با هم زندگی کردنو با احترام با همدیگه رفتار میکردن، محمد پنجم شاه مراکش در زمان اشغال فرانسه به دست نازیها از تحویل یهودیا به مارشال پتن برای اعزام اونا به اردوگاهای نازیها (جهنم آدمسوزی) خودداری کرد به همین دلیل نزد یهودیان تموم جهان محبوبیت ویژهای داره. سیاهپوستای آمریکایی از نسل اولین بردههایی هستن که مهاجرای آمریکایی از آفریقا اوردن، نژادپرستیه بسیار خشنی در آمریکا بر ضد سیاهپوستا جریان داشت و اونا تلاش بسیاری برای دستیابی به حقوقشون کردن. در بعضی ایالات آمریکا سیاهپستا حق استفاده از مدرسه، استخر، قبرستون، اتوبس و حتا مستراح سفیدپوستا رو نداشتن!! امروزه دیگه این مسائل در حال دگرگون شدنه، مثه جدایی سفیدپوستا از سیاهپوستا توی آفریقای جنوبی که اقلیت سفید بر اکثریت سیاه حکومت میکرد و مورد تبعیض قرار میداد که بهش «آپارتاید» میگن. استعمار نوعی نژادپرستی دولتی محسوب میشه؛ استعمارگر نژادپرست سلطهجوست، وختی کشور دیگری بر انسان حاکم است دیگر انسان آزاد نیست و استقلال خود را از دست میدهد. مثلن کشور الجزایر تا سال ۱۹۶۲ مانند قسمتی از خاک فرانسه بهحساب میومد، ثروتاشو به یغما میبردن و مردمش از آزادی محروم بودن. البته وختی میگیم فرانسه استعمارگر و نژادپرست بوده منظورمون مردم فرانسه نیست بلکه دولت فرانسه مدنظره. چاره چیه؟ اول آموزش احترام گذاشتن ، محترم شمردن، اساس کاره. انسانها زمانی که دوسشون نداشته باشی کاری باهات ندارن اما اگه به شخصیتشون توهین کنی معترض میشن. احترام همون توجه و رعایت کردن حقوق انسانیه. آموزش شناخت همدیگه، با هم حرف زدن، خندیدن، تلاش در تقسیم شادیها و البته غمها. نشون دادن اینکه همهی ما مشکلات و درگیریهای روزمرهی یکسان داریم میتونه باعث کاهش نژادپرستی بشه. برای اینکه بتونیم دیگرانو مسخره کنیم باید اول یاد بگیریم به خودمون بخندیم و از مسخره شدن ناراحت نشیم! به این میگن طنز، یعنی رو کردن جنبههایی از یک مسئله که باعث خنده میشه، در غیر این صورت مسخره کردن یهطرفه نژادپرستی محسوب میشه، مثلن من هی جوک در مورد عربا تعریف کنم و بخندم اما اگه یکی یه جوک در مورد بختیاریا بگه ناراحت بشم، این نمونهی بارز نژادپرستیه که تو جامعهی ما بهوفور یافت میشه. البته اینم بگم که نژادپرستا اهل طنز نیستن، خلق و خوی بیشتر اونا پلیده چون فقط میتونن با شرارت به عیبای دیگران بخندن، انگار خودشون هیچ عیب و ایرادی ندارن، اونا با اینکارشون در واقع حماقت خودشونو بروز میدن. مونتنی (فیلسوف، نویسنده و متفکر فرانسوی) هموطنهایش را به سفر کردن و مشاهده تفاوتها تشویق میکرد. برای او سفر بهترین وسیله برای «ساییدن مغزمان با مغز دیگران» بود؛ دیگران را بشناس تا خود را بهتر بشناسی. ازدواج قومیتها (و گونهها) سنگری بر ضد نژادپرستی محسوب میشه، اگه یه قوم فقط توی خودشون وصلت کنن و هیچ فردی از اقوام دیگه توشون وجود نداشته باشه خیلی راحتتر میشه اونا رو به دیگر اقوام بدبین کرد و نژادپرستی رو بین اونا رواج داد. میگن سیاه پوستا قوی اما تنبل، شکمپرست و کثیف هستن؛ چینیها کوتاهقد، خودخواه و بیرحمن؛ عربا حیلهگر، پرخاشگر، خائن، زیرشکمپرست و نفهمن؛ برای هویت بخشیدن به کاری سرهمبندیشده میگن «کار عربی»ه، میگن ترکا قوی و خشنن؛ وصلهی بدترین عیبهای اخلاقی و فیزیکی رو به یهودیا میچسبونن تا آزارشون راحتتر بشه (در ضمن صهیونیست با یهودی فرق داره!!)؛ سیاهپوستا میگن سفیدا بوی عجیبی میدن؛ آسیاییها میگن سیاهپوستا وحشین؛ تو همین ایران خودمون میگن عربا و ترکا نفهم و خرکارن، لرا احمق و سادهلوحن، کرمانیا و زاهدانیا موادفروش و معتادن، کُردا قاتلن و سر میبرن، اصفهانیا و شوشتریا خسیسن، قزوینیا و شهرضاییا بچهبازن، رشتیا بیغیرتن، خوزستانیا سیاهن!!، شهرستانیا هیچی سرشون نمیشه و زبون نفهمن و… که هنوز هم هست ولی من یادم نیست. باید همچین اصطلاحاتی رو از زبونمون پاک کنیم، اینا حماقته که باید باهاشون مبارزه کرد. باید بهیاد داشته باشیم که همیشه در میان ما افراد نژادپرست وجود دارن، حتا افرادی که خودشون از تبعیضنژادی رنج کشیدن ممکن بعضی مواقع تسلیم وسوسههای نژادپرستانه بشن، رنج بردن از بیعدالتی انسان رو عادل نمیکنه! مبارزه با نژادپرستی باید واکنش هرروزه ما باشه، نباید از هوشیاریمون کم بشه. باید اولش از خودمون شروع کنیم و به قول معروف مواظب حرف زدنمون باشیم، کلمات خیلی خطرناکن. بعضیا از کلمات واسه خدشهدار کردن و تحقیر و رواج بدبینی و کاهش اعتماد بهکار میرن، باید حواسمون به حرف زدنمون باشه!!من حاضرم توی حرف زدنم از کلمات رکیک استفاده کنم اما از کلمات نژادپرستانه، نه!! (نژادپرست بیشعوره، اما هر بیشعوری نژادپرست نیست) اگه به نژادپرستا رو بدیم و در مقابلشون چیزی نگیم در واقع ما هم به نژادپرستی چراغ سبز نشون دادیم، نژادپرستی یکی از بزرگترین خیانتها به اتحاد بشریت محسوب میشه. باید همه بجنگیم با تبعیضنژادی… این مبارزه تا ابدیت ادامه داره چون همیشه افراد بیشرف، احمق و بیشعور پیدا میشن… مرجع: منبع اصلی این مقاله، کتاب “معنای نژادپرستی برای دخترم” نوشتهی «طاهر بنجلون» هست، که خیلی از جملات این مقاله دقیقن مشابه جملات کتاب اما بهزبون عامیانه اورده شده، قسمتهای مربوط به اقوام ایرانی هم از تجربیات روزانهی خودم سرچشمه گرفته بود. تبعیض نژادی در هواپیما! آنچه در زیر میخوانید داستانی واقعی است که در هواپیمای بریتیش ایرویز رخ داده و فقط بازسازی شده و بر طول و تفصیل آن افزوده شده است:هواپیما آمادهء پرواز بود؛ مبدأ ژوهانسبورگ و مقصد لندن. مسافران ساک به دست وارد هواپیما میشدند. مهمانداران سفیدپوست در کمال ادب و لبخند بر لب آنها را هدایت میکردند تا بر صندلیهای تعیینشدهء خود مستقر شوند. مردی سیاهپوست وارد شد؛ موقّر و متین بود. خانم مهماندار در کمال محبّت او را به صندلیاش هدایت کرد. مرد نشست. اندکی گذشت. خانمی سفیدپوست، حدود پنجاه ساله، که پیدا بود زمانی از زیبایی ظاهری نیز بیبهره نبوده، وارد شد. خانم مهماندار او را نیز با همان لطف آشکار راهنمایی کرد. از قضا جای او در کنار مرد سیاهپوست بود. زن با اکراه نشست. قدری خود را جمع و جور کرد. نگاهی از نخوت به مرد سیاهپوست انداخت، پشت چشمی نازک کرد و روی از او برگرداند. مرد سیاهپوست اندکی رنجیده خاطر شد، امّا نگذاشت آنچه در قلب او میگذشت بر چهرهاش نقش ببندد. لبخندی زد و هیچ نگفت. زن که تحمّلش تمام شده بود، خانم مهماندار را فرا خواند و مشکل خود را با او در میان گذاشت و گلایه کرد که از چه روی او را در کنار فردی از گروهی آنچنان پست و نفرتانگیز جای دادهاند. مهماندار حیرتزده به او نگاهی انداخت. اندکی اندیشید که چگونه این به ظاهر مشکل را حلّ و فصل کند. در اختیار او نبود که جای کسی را تغییر دهد. پس زن را به اندکی شکیبایی دعوت کرد تا خود برود و با سرپرست خود مشورت کند. اندکی گذشت. زن سفیدپوست همچنان قهرآلوده پشت به مرد سیاهپوست نشسته بود؛ گویی از جمله شهبانوهای جهان است و در کنار بردهای جایش دادهاند؛ یا که شاید خود را نظرکردهء خداوند میدانست و او را رانده شده از درگاه باری تعالی. سایر مسافرین حیرتزده بر این رویداد ناظر بودند و نمیدانستند عاقبت چه خواهد شد. مهماندار لبخند بر لب باز گشت؛ پیدا بود که راه حلّی یافت شده است. رو به زن سفیدپوست کرد و گفت، "متأسّفانه در این قسمت جای خالی نداریم. امّا در قسمت درجه یک جای خالی موجود است. اگرچه تا به حال سابقه نداشته که کسی را به این علّت جابجا کنیم یا به قسمت درجه یک ببریم، امّا چون شرمآور است که کسی را مجبور کنیم در کنار کسی بنشیند که از او بیزار است، سرپرست من اجازه داد که از این آقا تقاضا کنم به قسمت درجه یک بروند تا شما راحت باشید." مرد سیاه از جای برخاست و ساک خود برداشت تا به قسمت تعیین شده برود. نخوتی که تا چند لحظه پیش در سیمای زن سفیدپوست دیده میشد اینک جای خود را به حیرت داد و سپس حیرت جای تهی کرد و محل را به حسرت داد و حسرت نیز درنگ جایز ندانست و جای خود به ذلّت داد و ذلّت نیز میخواست فرار کند و جایی را که به نخوت تعلّق داشت تهی سازد که از آن جایگاه اکراه داشت؛ امّا اسفا که جایگزینی برایش نبود! مسافران که همه چشم به راه بودند تا پایان ماجرا را ببینند، هیجانزده از جای برخاستند و برای مهماندار کف زدند و این کف زدن چند دقیقه ادامه داشت. حال بر آن زن سفیدپوست چه گذشت خدای داناست. رژیم نژادپرست صهیونیستی تعبیضنژادی از شاخصههای بارز دولت غاصب اسرائیل است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 1975 اعلام کرد: «صهیونیزم شکلی از نژادپرستی و تبعیضنژادی است». صهیونیستها هر یهودی را در هرکجای دنیا باشد، شهروند اسرائیل و یک فلسطینی را که موطن اصلی او فلسطین است، بیگانه و بیوطن میدانند. شعارِ «سرزمین بی مردم برای مردم بیسرزمین، یا کویری که صهیونیزم باید آنرا سرسبز کند» بر اساس اندیشههای نژادپرستی ساخته شده است. آپارتید در آفریقای جنوبی آفریقای جنوبی قبل از لغو آپارتید در 1991 و به قدرت رسیدن نِلسُن ماندلا از کشورهایی بود که تعبیض نژادی در آن بهصورت خشن اعمال میشد. بر اساس آمار سال 1984 تفاوتها و تبعیض نژادی در بخشهای مختلف جامعه اعمال شده است؛ از آن جمله است: قانون منع ازدواجهای مختلط، قانون منع سیاهپوستان از رفتن به دانشگاه، جدایی نژادی در آموزش و پرورش، قانون اسکان اجباری و... به عقیده نخستوزیر وقت آفریقای جنوبی «کافی نیست که سفید پوستان اداره کشور را در دست گیرند؛ بلکه باید سلطه داشته باشند و در مقام برتر قرار گیرند». تبعیض نژادی در آمریکا در طول دهههای گذشته تبعیض نژادی در آمریکا وجود داشته است و بهخصوص در مورد سیاهپوستان مسائلی مانند بیسوادی و محدودیت در اقامت و نحوه زندگی آنان را از حقوقشان محروم میکرد. اما تبعیض نژادی در عمل بیشتر از اینها بوده است؛ مثلِ تبعیض در بیمارستانها، گورستان و زندانها و در اماکن عمومی مثل کلیساها، مسافرخانهها، آسانسورها، سینماها و مدارس. امروز تبعیض نژادی در آمریکا رو به گسترش است و به نوعی وضع حقوقی و عملی تبدیل شده است. سازمان ملل و مسئله تبعیض نژادی جامعه بینالمللی تبعیض نژادی را مانعی برای تحقّق حقوق بشر دانسته، تلاشهایی برای رفع و محو آن از طریق سازمان ملل متحد انجام داده است. در منشور ملل متحد و در اعلامیه جهانی حقوق بشر، به رفع تبعیض نژادی اشاره شده است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد در 21 دسامبر 1965، کنوانسیون رفع تبعیض نژادی را تصویب کرد. این کنوانسیون مشتمل بر یک مقدمه و 25 ماده است. از نظر این کنوانسیون اصطلاح تبعیض نژادی به معنای هرگونه تبعیض، محرومیت، محدودیت یا امتیاز بر مبنای رنگ و اصل و نسب و ریشههای ملی یا قومی است که به زندگی عمومی لطمه وارد کند. مبارزه علیه تبعیض نژادی مبارزه علیه تبعیض نژادی در قالب جنبشها و حرکتهای مردمی در دهههای اخیر ابعاد گستردهای به خود گرفته است؛ بهخصوص بعد از جنگ جهانی دوّم مبارزه در قالب شیوههای نو علیه تبعیض نژادی آغاز شده است؛ مانند مقاومت منفی مارتین لوترکیننگ در آمریکا. او در کتاب انقلاب بدون خشونت دیدگاه خود را شرح داده است. همچنین است جنبش سیاهپوستان در آفریقای جنوبی که در قالب کنگره ملی سازماندهی، و به لغو تبعیض نژادی در این کشور موفق شد. در سرزمینهای اشغالی هم جنبشهای فلسطینی «حماس» و «جهاد اسلامی» در قالب «انتفاضه» علیه نژادپرستی صهیونیزم به مبارزه برخاستهاند. اسلام و تبعیض نژادی مرحوم طبری در کتاب آداب النفوس مینویسد: «پیامبر در ماه ذیالحجه در منا به مردم فرمودند: ای مردم بدانید خدای شما یکی است. نه عرب بر عجم برتری دارد و نه عجم بر عرب، و نه سفید بر سیاه و نه سیاه بر سفید، مگر به تقوا. و در حدیث دیگر آمده که رسول اللّه صلیاللهعلیهوآلهوسلم فرمود: خداوند نه به وضع خانوادگی و نه به نسب، و نه اجسام و نه به اموالتان مینگرد؛ بلکه خداوند به دلهای شما نگاه میکند. شما همگی فرزندان آدم هستید و محبوبترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست». پس کرامت انسانی از دیدگاه اسلام به عنوان یک اصل مهم پذیرفته و تقوا بالاترین نشانه کرامت انسان معرفی شده است. سنت نبوی و رفتار علوی پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم پس از فتح مکه دستور فرمودند تا بلال اذان بگوید. حضور بلال و طنین اذان او خط بطلان بر هر برتریجویی نژادی بود و خواهد بود. عتاب بن اسید که از آزادشدگان بود گفت: «شکر خدا که پدرم زنده نبود تا چنین روزی را ببیند!» حارث بن هشام گفت: «آیا پیامبر غیر از این فرد کسی را پیدا نکرد؟!» در این هنگام بود که آیه 13 سوره حجرات معیار ارزش واقعی را بیان کرد. امیرالمؤمنین علیهالسلام به مالک اشتر میفرمایند: «بر افراد تحت حکومت خود همچون حیوان درنده مباش که خوردن آنان را غنیمت بشمری؛ زیرا مردم دو دستهاند: یا برادر دینی تواند، یا مانند تو انساناند». جمهوری اسلامی ایران از اهداف والای انقلاب اسلامی ایران، مبارزه با هرنوع تبعیض است. بنیاد جمهوری اسلامی برای تحقّق عدالت و محو تبعیض نهاده شد و بنیانگذار جمهوری اسلامی در گفتار و کردار جانشین بهحقِّ پیامبر خدا و ائمه هدی برای مبارزه با بیعدالتی و تبعیض بود. امروزه رهبر معظم انقلاب اسلامی با گامهای استوار این صراط مستقیم را میپیمایند و با درایت از انحراف جلوگیری مینمایند. جمهوری اسلامی ایران محو تبعیض نژادی در جهان را از اصول اساسی خود دانسته، به همین دلیل از بدو تأسیس نظام، رابطه با دو کشور نژادپرست آفریقای جنوبی و رژیم صهیونیستی را ملغی اعلام کرد. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، هرنوع تبعیض را محکوم و در بخشها و فصول مختلف از حقوق مساوی افراد در برابر قانون حمایت کرده است. در فصل مربوط به حقوق ملت، در اصل 19 آمده است: «مردم ایران از هر قوم و قبیلهای که باشند، از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود». اصل سوم، دولت را در زمینه رفع تبعیضهای ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه در تمام زمینههای مادی و معنوی، ملزم میداند و در اصل 20 مشخصا از حقوق سیاسی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نام میبرد. سازمان ملل متحد روز جمعه در گزارشي تاكيد كرد كه آمريكا از زمان انفجارهاي ۱۱سپتامبر ۲۰۰۱تبعيض نژادي شديدي در مورد عربها و مسلمانان در اين كشور اعمال ميكند. به گزارش خبرگزاري فرانسه از ژنو، كميته رفع تبعيض نژادي سازمان ملل متحد با انتشار اين گزارش نگراني شديد خود را از افزايش برخورد دواير اطلاعاتي آمريكا از ۱۱سپتامبر به بعد با عربها، مسلمانان و افراد داراي اصالت آسياي جنوبي، اعلام كرد. اين كميته در گزارش خود خاطرنشان كرد كه مبارزه با تروريسم نبايد در زمينههاي نژادي، منشاء خانوادگي، مليت و قومي تبعيض قايل شود. هرچند كه آمريكا در سال ۱۹۹۴كنوانسيون ضد تبعيض نژادي سازمان ملل متحد را امضا كرده است اما سازمانهاي مدافع حقوق بشر معتقدند كه اين كنوانسيون هنوز به طور كامل در اين كشور به اجرا در نيامده است. كميته رفع تبعيض نژادي سازمان ملل متحد در گزارش يادشده همچنين از مقامهاي آمريكا خواسته است كه در تعريف تبعيض نژادي در قوانين فدرال و آمريكا و اجراي آن در دادگاههاي اين كشور بازنگري كنند. كميته يادشده همچنان با ابراز تاسف تاكيد كرده است كه سياهان و اقليتهاي ديگر آمريكايي همچنان در همه زمينهها حيات اجتماعي، از آموزش گرفته تا رفتار با آنها در مراجع دادگستري، و از دستيابي به مسكن تا خدمات بهداشتي از تحت تبعيض قرار دارند. گزارش كميته در پايان با محكوم كردن خشونت پليس آمريكا در برابر اقليتها، خاطرنشان كرده است كه اقليتهاي آمريكايي به شيوهاي نامتناسب در محلههاي فقير زندگي ميكنند. وضعيت مسكن در اين محلهها نامطلوب، امكان دستيابي به كار محدود، دسترسي به بهداشت نامتناسب است. مدارس مجهز نيستند و خشونت و جنايت در آنجا حكمفرما است.