ترجمه تفسیر المیزان جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
صفحه 325و كلمه (أمانى) جمع امنيه است، كه بمعناى اكاذيب است، و حاصل معناى آيه اين است: كه ملت يهود، يا افراد باسوادى هستند، كه خواندن و نوشتن را ميدانند، ولى در عوض بكتب آسمانى خيانت مىكنند، و آن را تحريف مينمايند، و يا مردمى بى سواد و امى هستند، كه از كتب آسمانى هيچ چيز نميدانند، و مشتى اكاذيب و خرافات را بعنوان كتاب آسمانى پذيرفتهاند.(فَوَيْلٌ لِلَّذِينَ يَكْتُبُونَ) كلمه ويل، بمعناى هلاكت و عذاب شديد، و نيز بمعناى اندوه، و خوارى و پستى است، و نيز هر چيزى را كه آدمى سخت از آن حذر مىكند، ويل ميگويند، و كلمه (اشتراء) بمعناى خريدن است.(فَوَيْلٌ لَهُمْ مِمَّا كَتَبَتْ أَيْدِيهِمْ، وَ وَيْلٌ لَهُمْ) ضميرهاى جمع در اين آيه، يا به بنى اسرائيل بر مىگردد، و يا تنها بكسانى كه تورات را تحريف كردند، براى هر دو وجهى است، ولى بنا بر وجه اول، ويل متوجه عوام بىسوادشان نيز ميشود.(بَلى مَنْ كَسَبَ سَيِّئَةً، وَ أَحاطَتْ بِهِ خَطِيئَتُهُ) الخ، كلمه خطيئة بمعناى آن حالتى است كه بعد از ارتكاب كار زشت بدل انسان دست ميدهد، و بهمين جهت بود كه بعد از ذكر كسب سيئه، احاطه خطيئه را ذكر كرد، و احاطه خطيئه (كه خدا همه بندگانش را از اين خطر حفظ فرمايد،) باعث ميشود كه انسان محاط بدان، دستش از هر راه نجاتى بريده شود، كانه آن چنان خطيئه او را محاصره كرده، كه هيچ راه و روزنهاى براى اينكه هدايت بوى روى آورد، باقى نگذاشته، در نتيجه چنين كسى جاودانه در آتش خواهد بود، و اگر در قلب او مختصرى ايمان وجود داشت و يا از اخلاق و ملكات فاضله كه منافى با حق نيستند، از قبيل انصاف، و خضوع، در برابر حق، و نظير اين دو پرتوى مىبود، قطعا امكان اين وجود داشت، كه هدايت و سعادت در دلش رخنه يابد، پس احاطه خطيئه در كسى فرض نميشود، مگر با شرك بخدا، كه قرآن در بارهاش فرموده: (إِنَّ اللَّهَ لا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ، وَ يَغْفِرُ ما دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشاءُ، خدا اين جرم را كه بوى شرك بورزند، نمىآمرزد، و پائينتر از آن را از هر كس بخواهد مىآمرزد)، «1» و نيز از جهتى ديگر، مگر با كفر و تكذيب آيات خدا كه قرآن در بارهاش مىفرمايد: (وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ، و كسانى كه كفر بورزند، و آيات ما را تكذيب كنند، اصحاب آتشند، كه در آن جاودانه خواهند بود)، «2» پس در حقيقت كسب سيئه، و احاطه خطيئه بمنزله كلمه جامعى است براى هر فكر و عملى كه خلود در آتش بياورد.اين را هم بايد بگوئيم: كه اين دو آيه از نظر معنا قريب به آيه: