بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
صفحهى 397حال ببينيم با نداشتن هيچ حقى از حقوق، چه وظائفى به عهده داشته است؟ اولا تمامى آن وظائفى كه به عهده مرد بوده به عهده او نيز بوده است، حتى كسب كردن و زراعت و هيزمشكنى و غير آن، و ثانيا علاوه بر آن كارها، اداره امور خانه و فرزند هم به عهده او بوده، و نيز موظف بود كه از مرد در آنچه مىگويد و مىخواهد اطاعت كند.البته زن در اينگونه اقوام، زندگى مرفهترى نسبت به اقوام غير متمدن داشته است، چون اينان ديگر مانند آن اقوام به خود اجازه نمىدادند زنى را بكشند، و گوشتشان را بخورند، و بطور كلى از مالكيت محرومشان نمىدانستند، بلكه زن فى الجمله مىتوانست مالك باشد، مثلا ارث ببرد، و اختيار ازدواج داشته باشد، گو اينكه ملكيت و اختياراتش در اينگونه موارد هم، به استقلال خود او نبود.در اين جوامع مرد مىتوانست زنان متعدد بگيرد، بدون اينكه حد معينى داشته باشد، و مىتوانست هر يك از آنان را كه دلش خواست طلاق دهد، و شوهر بعد از مرگ زنش مىتوانست بدون فاصله، زن بگيرد، ولى زن بعد از مرگ شوهرش نمىتوانست شوهر كند، و از معاشرت با ديگران در خارج منزل، غالبا ممنوع بود.و براى هر يك از اين امتها بر حسب اقتضاى مناطق و اوضاع خاص به خود، احكام و رسوم خاصى بود، مثلا امتياز طبقاتى كه در ايران وجود داشت چه بسا باعث مىشد زنان از طبقه بالا حق مداخله در ملك و حكومت و حتى رسيدن به سلطنت و امثال آن را داشته باشند، و يا مثلا بتوانند با محرم خود چون پسر و برادر ازدواج كنند، ولى ديگران كه در طبقه پائين اجتماع بودند چنين حقى را نداشته باشند.و مثلا در چين از آنجا كه ازدواج نوعى خودفروشى و مملوكيت بود، و زن در اين معامله خود را يكباره مىفروخت، قهرا ديگر معقول نبود كه اختيارات يك زن ايرانى را داشته باشد، و همين طور هم بود يك زن چينى از ارث محروم بود، و حق آن را نداشت كه با مردان و حتى با پسران خود سر يك سفره بنشيند، و مردان مىتوانستند دو نفرى و يا چند نفرى يك زن بگيرند، و در بهرهگيرى از او، و استفاده از كار او با هم شريك باشند، آن وقت اگر بچهدار مىشد غالبا فرزند از آن مردى بود كه كودك به او بيشتر شباهت داشت.و مثلا در هند، از آنجايى كه معتقد بودند زن پيرو مرد و مانند يكى از اعضاى بدن او است ديگر معقول نبود كه بعد از شوهر، ازدواج براى او حلال و مشروع باشد، بلكه تا ابد بايد بى شوهر زندگى كند و بلكه اصلا نبايد زنده بماند، چون گفتيم زن را به منزله عضوى از شوهر مىدانستند، و در نتيجه همانطور كه بر حسب رسوم خود مردگان را مىسوزاندند، زن زنده را هم