ترجمه تفسیر المیزان جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 2

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 488

مادامى كه اين خاصيت و اثر باقى است حقيقت چراغ هم هست، اسم چراغ هم بطور حقيقت بر چنين وسيله‏اى صادق است، به شرط اينكه تغييرى در معناى كلمه رخ نداده باشد، هر چند كه احيانا در شكل آن وسيله يا در كيفيت كارش يا در كميت آن، يا در اصل اجزاى ذاتش تغييراتى رخ داده باشد، همانطور كه در مثال چراغ ديديم.

و بنا بر اين، پس ملاك در بقاى معناى حقيقى و عدم بقاى آن، همان بقاى اثر است، كه مطلوب از آن معنا است، ما دام كه در معناى كلمه، تغييرى حاصل نشده باشد، كلمه در آن معنا استعمال مى‏شود، و بطور حقيقت هم استعمال مى‏شود، و در وسايل زندگى امروز كه به هزاران هزار رسيده و همه در همين امروز ساخته مى‏شود كمتر وسيله‏اى ديده مى‏شود كه ذاتش از ذات روز اولش تغيير نكرده باشد.

مع ذلك به خاطر اينكه خاصيت روز اول را دارد نام روز اول را بر آن اطلاق مى‏كنيم، (يخچال را كه در روز اول عبارت بود از ميدانى وسيع براى يخ شدن آب، و چاله‏اى عميق براى ذخيره كردن آن يخ، امروز به چيزى اطلاق مى‏كنيم كه نه ميدان دارد و نه چاله) و در لغات و اسامى هر زبانى از انتقالات قسم اول، نمونه‏هاى زيادى ديده مى‏شود، و انتقالات قسم اول اين بود كه لفظى كه در آغاز وضع شده بود براى معنايى محسوس در آخر به معنايى معقول و غير محسوس درآمده باشد، چيزى كه هست مردى جستجوگر مى‏خواهد تا آمارى از اينگونه لغات بگيرد.

پس معلوم شد كه استعمال لفظ" كلام" و لفظ" قول" در موارد غير بشرى استعمالى حقيقى است، و هيچ مجازى در كار نيست، براى اينكه غرض از كلام و قول كه همان تفهيم ديگران است در كلام خدا با انبيا و ملائكه و جن، و در كلام ملائكه و جن با يكديگر موجود است، هر چند كه لوازم انسانى آن يعنى داشتن ريه و دهان و حنجره و صدا در آن موارد نباشد.

بنا بر اين، از همه بيانات قبلى، معلوم شد كه اطلاق كلام و قول در مورد خداى تعالى اطلاقى است كه از امرى حقيقى و واقعى حكايت مى‏كند، قولش مى‏فهماند كه واقعا خدا گفتارى داشته، و كلامش حكايت مى‏كند از اينكه خداى تعالى به راستى تكلمى كرده و سخنى گفته است.

و نيز معلوم شد كه كلام و قول خدا مرتبه‏اى از مراتب معناى حقيقى اين دو كلمه است، هر چند كه از نظر مصداق با مصداقى كه معهود بين ما انسانها است اختلاف داشته باشد، و اين مطلب اختصاصى به دو لفظ" كلام" و" قول" ندارد، همه الفاظى كه هم در خدا استعمال مى‏شود و هم در ما، از قبيل:" حيات"،" علم"،" اراده"،" اعطاء"،" سميع" و

/ 687