ترجمه تفسیر المیزان جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 2

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 501

" إله الرجل" (آن مرد سرگردان شد) بوده باشد و چه از" إله" به معناى (عبادت كرد) باشد، لازمه‏اش اين است كه لفظ جلاله بر سبيل اشاره، به معناى ذاتى باشد كه تمامى صفات كمال را با هم داشته باشد.

و در تفسير آيه:" وَ إِلهُكُمْ إِلهٌ واحِدٌ" «1» پاره‏اى از مطالب را در معناى جمله" لا إِلهَ إِلَّا هُوَ" ايراد كرديم، و ضمير" هو" هر چند به" اللَّه" بر مى‏گردد كه گفتيم به معناى ذات شامل همه كمالات است ليكن چون در اثر كثرت استعمال نام خداى تعالى شده، تنها بر ذات دلالت مى‏كند، بله، الف و لام اول آنكه الف و لام عهد است به پاره‏اى از معانى وصفى اشاره دارد، و به فرض اينكه الف و لام نداشته باشد، اصل اطلاق كلمه" اللَّه" آدمى را به ياد صفات او هم مى‏اندازد، و ليكن ضمير همانطور كه گفتيم تنها به ذات بر مى‏گردد، پس جمله" لا إِلهَ إِلَّا هُوَ"، دلالت دارد بر اينكه آلهه‏اى كه مشركين اثبات كردند، حق ثبوت ندارد.

و اما اسم" حى" به معناى كسى است كه حياتى ثابت داشته باشد، چون اين كلمه صفت مشبه است، و مانند ساير صفات مشبه، دلالت بر دوام و ثبات دارد.

انسانها از همان روزهاى اولى كه به مطالعه حال موجودات پرداختند آنها را دو جور يافتند، يك نوع موجوداتى كه حال و وضع ثابتى دارند، حس آدمى تغييرى ناشى از مرور زمان در آنها احساس نمى‏كند، مانند سنگها و ساير جمادات و قسم ديگر موجوداتى كه گذشت زمان تغييراتى محسوس در قوا و افعال آنها پديد مى‏آورد، مانند انسان و ساير حيوانات، و همچنين نباتات كه مى‏بينيم در اثر گذشت زمان، قوا و مشاعرشان و كارشان يكى پس از ديگرى تعطيل مى‏شود، و در آخر به تدريج دچار فساد و تباهى مى‏گردد.

در نتيجه، انسان‏ها اين معنا را فهميدند كه در موجودات نوع دوم، علاوه بر اندام و هيكل محسوس و مادى چيز ديگرى هست، كه مساله احساسات و ادراكات علمى و كارهايى كه با علم و اراده صورت مى‏گيرد همه از آن چيز ناشى هستند، و نام آن را حيات، و از كار افتادن و بطلانش را مرگ ناميدند، پس حيات يك قسم وجودى است كه علم و قدرت از آن ترشح مى‏شود.

خداى سبحان هم در مواردى از كلام خود اين تشخيص انسانها را امضا كرده، از آن جمله فرموده:" اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يُحْيِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها"، «2» و نيز فرموده:

_______________

(1) سوره بقره، آيه 163

(2) اين خدا است كه زمين راى بعد از آنكه مرد زنده مى‏كند." سوره حديد، آيه 17"

/ 687