ترجمه تفسیر المیزان جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 2

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 507

مى‏كند، بلكه حمل بيست من هم، و حال آنكه صحيح نيست، آنچه صحيح است اين است كه ترقى بطور صحيح و مطابق بلاغت انجام شود، و ترقى صحيح در موارد مختلف اختلاف پيدا مى‏كند، و در آيه مورد بحث از آنجايى كه ضرر خواب و ناسازگارى آن با قيوميت آن بيشتر از چرت است، مقتضاى بلاغت اين است كه اول تاثير چرت را نفى بكند، و سپس مطلب را ترقى داده تاثير خواب را كه قوى‏تر است نفى كند، تا معنا چنين شود: نه تنها چرت كه عامل ضعيفى است بر خدا مسلط نمى‏شود، و قيوميت او را از كار نمى‏اندازد، بلكه عامل قوى‏تر از آن هم كه خواب است بر او مسلط نمى‏گردد.

" لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ، مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ".

از اول آيه شريفه تا اينجا چند صفت از صفات خداى سبحان ذكر شده: 1- اينكه معبودى جز او نيست 2- اينكه او حى و قيوم است 3- اينكه هيچ عاملى از قبيل چرت و خواب با تسلط خود، قيوميت او را از كار نمى‏اندازد 4- اينكه او مالك آنچه در آسمانها و زمين است مى‏باشد 5- اينكه كسى بدون اذن او حق شفاعت در درگاه او ندارد.

در ذكر اين صفات رعايت ترتيب شده است، نخست وحدانيت خدا در الوهيت آمده، و بعد قيوميت او، چون قيوميت بدون توحيد تمام نمى‏شود، و سپس مساله مالكيت او نسبت به آسمانها و زمين را آورد تا تماميت قيوميت او را برساند، چون قيوميت وقتى تمام است كه صاحب آن مالك حقيقى آسمانها و زمين و موجودات بين آن دو باشد.

و در دو جمله اخير يعنى مالكيت آسمانها و زمين، و مساله شفاعت، براى هر يك دنباله‏اى آورده كه اگر قيد نباشد چيزى شبيه قيد است تا به وسيله اين دنباله‏ها توهمى را كه ممكن است بشود دفع كرده باشد، براى مساله مالكيت يعنى جمله" لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ" جمله:" يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ" را، و براى جمله: مَنْ ذَا الَّذِي يَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلَّا بِإِذْنِهِ" جمله:" وَ لا يُحِيطُونَ بِشَيْ‏ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلَّا بِما شاءَ" را آورد.

اما جمله:" لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ"، همانطور كه قبلا تذكر داديم خداى تعالى نسبت به موجودات هم داراى" ملك" بكسره ميم است، و هم داراى ملك به ضمه ميم، و ملك بكسره ميمش نسبت به موجودات به اين معنا است كه ذات موجودات و اوصاف و آثار آنها كه توابع ذات هستند همه قائم به ذات خدا است، و جمله مورد بحث هم همين معنا را افاده مى‏كند، پس اين جمله هم بر مالكيت خدا نسبت به ذات موجودات دلالت دارد، و هم بر مالكيتش نسبت به نظام آثار آن.

پس بر روى هم" الْقَيُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ"، اين‏

/ 687