بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
باشد. (يعنى مستثناء قبل از استثناء داخل در جمعيت مستثناء نبوده) در نتيجه كلمه" الا" معناى" ليكن" را مىدهد، و معناى آيه چنين مىشود:" هيچ خيرى در سخنان بيخ گوشى آنان نيست، و ليكن كسى كه امر به صدقه يا معروف يا اصلاح بين مردم مىكند، در اين امر كردنش خير هست".در اينجا دو سؤال مطرح مىشود: يكى اينكه چرا دعوت بيخ گوشى به خير را امر خواند؟جوابش اين است كه اين از قبيل استعاره است. «1»سؤال دوم اينكه خداى تعالى خيرى را كه صاحب نجوا بدان امر مىكند سه چيز دانسته: يا صدقه، و يا معروف و يا اصلاح بين مردم. با اينكه صدقه خود يكى از مصاديق معروف است و با آوردن كلمه معروف احتياج به ذكر صدقه نبود.جوابش اين است: ذكر خاص با وجود عام، عنايت زايدى نسبت به خاص را مىرساند، در اينجا نيز آوردن كلمه صدقه مىفهماند كه صدقه فرد كامل معروف است و در احتياجش به سخنان سرى طبعا نيازمندتر به نجوا است و غالب موارد همين طور است." وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ ..."در اين جمله حال نجوا را به بيانى ديگر و از نقطه نظر آثار يعنى مثوبت و عقوبت تفصيل مىدهد. تا به اين وسيله وجه خير بودن آنچه از نجوا كه خير است و وجه خير نبودن آنچه كه خير نيست را روشن مىسازد.و حاصل مفادش اين است كه: نجوا دو قسم است: يكى نجواى كسى كه منظورش از آن به دست آوردن خشنودى خداى تعالى است كه خواه ناخواه نجواى او يا با عنوان معروف منطبق است، و يا با عنوان اصلاح بين مردم. البته معروف و اصلاحى كه به خاطر رضاى خدا صورت بگيرد كه چنين نجوايى را خداى تعالى با اجرى عظيم پاداش مىدهد.قسم دوم نجوايى كه منظور توطئه چينى عليه رسول خدا و اتخاذ طريقى غير طريق مؤمنين صورت بگيرد. كه خداى سبحان صاحبان چنين نجوايى را املاء و استدراج مىكند. يعنى انواع برخورداريهاى مادى را در اختيارشان مىگذارد تا همه گناهان را مرتكب شوند، و در آخر به دوزخ شوند كه بد سر انجامى است.(1) (كانه خواسته است دعوت كننده بسوى خير را احترام نموده و او را ما فوق طرف مقابلش قلمداد كند زيرا او با دعوت خود حقى به گردن طرف مقابلش پيدا مىكند." مترجم")