كرامت نزد خدا بستگى به اعمال دارد و كسى از خداوند طلبكار نيست
" لَيْسَ بِأَمانِيِّكُمْ وَ لا أَمانِيِّ أَهْلِ الْكِتابِ" در اين آيه شريفه، به آغاز سخن برگشت شده و كانه مىخواهد از گفتار مفصلى كه تا كنون آورده بود خلاصه گيرى كند.آرى از اعمالى كه در آيات قبل، از بعضى مؤمنين حكايت و از اقوالى كه از آنان نقل فرمود و از اصرارى كه آنان به رسول خدا (ص) مىكردند كه رعايت جانب آنان را بفرمايد و در مواقعى كه بين آنان و ديگران نزاع و مشاجرهاى رخ مىدهد، آنان را عليه ديگران معاضدت و مساعدت فرمايد، اين معنا بطور خلاصه به دست مىآيد كه مؤمنين اينطور فكر مىكردهاند: حال كه ما ايمان آوردهايم، حقى بر خدا و پيامبرش پيدا كردهايم و بر خدا و رسول واجب است كه رعايت احترام ما را نموده، جانب ما را رعايت كنند و هر زمان كه بين ما و ديگران مشاجرهاى رخ دهد از ما طرفدارى كنند، چه اينكه ما بر حق و آنان بر باطل باشند و چه ما بر باطل و آنان بر حق باشند و چه اينكه طرفدارى از ما عدالت باشد و يا ظلم باشد، اين طرز تفكر عينا همان طرز تفكرى است كه پيشوايان ضلالت و اطرافيان آنان و رؤساى جور و قوم و خويش و اذناب آنان دارند، يك فرد طاغوتى را اگر در نظر بگيريم مىبينيم هم به زير دست خود منت مىگذارد و هم به ما فوق خود و در عين اينكه در برابر ما فوقش خضوع و كوچكى نموده دستوراتش را اطاعت مىكند، در عين حال خود را مستحق احترام او مىداند و توقع دارد كه رئيسش به او احترام نموده، رعايت جانبش را بكند و اگر وقتى با ديگران نزاع و مشاجره كرد،(1) ما به زودى آنان را داخل بهشت خواهيم كرد.