احتمالاتى كه در معناى" دو بار ايمان آوردن و سپس كفر ورزيدن" مىرود
و بنا بر اين معنا مراد از جمله:" إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ..." چيز ديگرى مىشود و يا به عبارت ديگر چيزهاى ديگرى مىشود و اين بستگى دارد به اينكه ما آيه" يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ" را كه مفسر آن است چگونه تفسير كنيم و از تفسيرهايى كه براى آن شده و قبلا نقل شد كدام را بپذيريم.اگر اينطور تفسيرش كنيم كه:" هان اى كسانى كه در ظاهر به خدا و رسولش ايمان آوردهايد، در باطن نيز ايمان بياوريد"، در اين صورت معناى ايمان آوردن و سپس كفر ورزيدن و باز ايمان آوردن و بار ديگر كفر ورزيدن در آيه مورد بحث همان حالتى خواهد بود كه منافقين دائما گرفتار آنند، وقتى مؤمنين را مىبينند مؤمن مىشوند و چون كفار را مىبينند كافر مىشوند.و اگر آيه مذكور را اينطور معنا كنيم كه:" هان اى كسانى كه ايمان آوردهايد بر ايمان خود استوار باشيد"، آن وقت مراد از ايمان آوردن و سپس كفر ورزيدن و باز ايمان آوردن و باز كفر ورزيدن همان ارتداد پى در پى است كه همه معنايش را مىدانند. و اگر آيه مذكور را اينطور معنا كنيم كه:" هان اى يهود و نصارا كه ادعاى ايمان مىكنيد، به اسلام و خدا و رسول اسلام ايمان بياوريد" قهرا معناى" ايمان و كفر و باز ايمان و باز كفر ورزيدن"، ايمان به موسى و كفر به آن جناب و گوساله پرستيدن و سپس ايمان به عزيز، يا به عيسى و سپس كفر ورزيدن به وى و در آخر كفر را زيادتر كردن با كفر به رسالت رسول اسلام كه موسى و عيسى (عليهما السلام) به آمدنش خبر دادهاند، خواهد بود، هم چنان كه بعضى از مفسرين اين را گفتهاند.و اگر چنانچه آيه مذكور را اينطور معنا كنيم كه:" هان اى كسانى كه بطور سر بسته و اجمال اسلام را پذيرفته و به آن ايمان آوردهايد، ايمان خود را به تفاصيل و جزئيات حقائق اسلام بگسترانيد" كه مختار ما همين معنا بود و ما آن را از آيه شريفه استظهار كرديم، در اين صورت آيه مورد بحث تعليلى خواهد بود كه منطبق بر حال منافقينى است كه آيه شريفه بعد" الَّذِينَ يَتَّخِذُونَ الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ" وضع آنها را تفسير و بيان مىكند، چون كسى كه با كفار اتصال داشته باشد، قهرا از مجتمع مؤمنين جدا مىشود و چنين كسى ممكن نيست در مجالس و محافل كفار حاضر نشود و با آنها انس و علاقه نداشته باشد و سخنانى كه آنها با يكديگر مذاكره مىكنند و قهرا سخنانى است كه مورد رضاى خداى سبحان نيست تصديق نكند، و تهمتها كه به دين مىزنند و طعنهها كه به اهل دين مىزنند و استهزاء و مسخرههايى كه از اهل دين مىكنند، تصديق نكند.پس چنين افرادى وقتى به مؤمنين بر بخورند و در پارهاى از شعائر دين با آنها شركت