بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
چه مشغول باشد، دائما به ياد همو خواهد بود." مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذلِكَ لا إِلى هؤُلاءِ وَ لا إِلى هؤُلاءِ" در مجمع البيان گفته است: وقتى عرب مىگويد:" ذبذبته فذبذب" منظورش اين است كه من فلان چيز را حركت دادم و او به حركت در آمد، پس اين ماده مثل تحريك چيزى است كه آويزان باشد، اين بود گفتار مرحوم طبرسى. «1»پس بنا به گفته وى مذبذب بودن هر چيزى به معناى آمد و شد كردن آن بين دو طرف است بدون اينكه آن چيز تعلقى و وابستگى به يكى از آن دو طرف داشته باشد.و اين خود صفت منافقين است كه بين مؤمنين و بين كفار آمد و شد دارد، نه به كفار بستگى و تعلق دارند و نه به مؤمنين" لا إِلى هؤُلاءِ" يعنى نه به طرف مؤمنين به تنهايى، تا مؤمن حقيقى باشند،" وَ لا إِلى هؤُلاءِ" و نه به طرف كفار تا كافر محض باشند." وَ مَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَلَنْ تَجِدَ لَهُ سَبِيلًا" اين جمله در مقام تعليل جمله قبل است و علت تذبذب را بيان مىكند، مىفرمايد:علت اينكه بين دو طرف كفر و ايمان تردد دارند، نه به اين طرف تعلق دارند و نه به آن طرف اين است كه خداى تعالى از راه، گمراهشان كرده، راهى ندارند كه بطور مستقيم بروند.و به خاطر همين علت است كه فرمود:" مُذَبْذَبِينَ بَيْنَ ذلِكَ" و نفرمود:" متذبذبين"، خواست بفهماند اين حالت سرگردانى را خودشان اختيار نكردهاند، تا اختيارشان تذبذب باشد بلكه قهر الهى اين نوع تحريك را برايشان پيش آورده، تا سعى و تلاششان در زندگى به يك هدف ثابت و آرامش بخش منتهى نگردد." يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ ..."كلمه:" سلطان" به معناى حجت و برهان است و كلمه:" درك" به دو فتح (و گاهى به فتح اول و سكون راء تلفظ مىشود) به گفته راغب بر وزن" درج" و به معناى آن است، چيزى كه هست" درج" (پله) را در جايى بكار مىبرند كه مساله بالا رفتن و صعود را در نظر داشته باشند ولى درك در جايى بكار مىرود كه مساله پائين آمدن مورد نظر باشد و به همين جهت گفته مىشود: درجات بهشت و دركات آتش و همين دركات و سرازيرىهاى جهنم را براى اينكه در ذهن شنونده تصوير كنند آن را" هاوية" ناميدند كه از" هوى" يعنى سقوط گرفته شده، اين بود گفتار راغب. «2»(1) مجمع البيان، ج 3 ص 128.(2) مفردات راغب، ص 167.