ترك ولايت مؤمنين و قبول ولايت كفار" نفاق" است و اعمال بد بندگان حجتى است عليه آنان
و اين آيه شريفه- بطورى كه ملاحظه مىكنيد- مؤمنين را نهى مىكند از اينكه به ولايت كفار و سرپرستى آنها بپيوندند و ولايت مؤمنين را ترك كنند و سپس آيه شريفه دوم مساله را تعليل مىكند، به تهديد شديدى كه از ناحيه خداى تعالى متوجه منافقين شده و اين بيان و تعليل معنايى جز اين نمىتواند داشته باشد كه خداى تعالى ترك ولايت مؤمنين و قبول ولايت كفار را" نفاق" دانسته، و مؤمنين را از وقوع در آن بر حذر مىدارد. سياق دلالت دارد بر اينكه آيه شريفه:" يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا ..." به منزله نتيجهاى است كه از مطالب قبل گرفته شده و يا حد اقل فرعى است كه بر آنها متفرع مىشود و همين دلالت سياق مثل اين مىماند كه صريحا فرموده باشد كه آيات سابق متعرض حال بيمار دلان ضعيف الايمان است، نه منافقين اصطلاحى و اگر آنان را منافق خوانده صرف تعبير و نامگذارى بوده، و به فرضى كه بگوئيم آيات سخن از منافقين اصطلاحى دارد، حد اقل شامل بيماردلان نيز مىشود، آن گاه مؤمنين را اندرز مىدهد كه پيرامون اين قرقگاه خطرناك نگردند و متعرض خشم خداى تعالى نشوند و حجتى واضح عليه خود به دست خداى تعالى ندهند كه اگر چنين كنند خداى تعالى گمراهشان خواهد كرد و خدعه و نيرنگ در كارشان خواهد نمود و در زندگى دنيا گرفتار ذبذبه و سرگردانشان ساخته و در آخرت بين آنان و كفار در يك جا يعنى در جهنم جمع خواهد كرد و در گودترين دركهاى آتش سكنايشان خواهد داد و رابطه بين آنان و هر نصير و ياورى را كه بتواند ياريشان كند و هر شفيعى را كه بتواند شفاعتشان كند قطع خواهد كرد.از دو آيه مورد بحث دو نكته استفاده مىشود، اول اينكه: اضلال و خدعه و هر سخط الهى ديگر كه از اين سنخ باشد خود حجتى است واضح كه اعمال بندگان آن را به دست خداى تعالى مىدهد و اينگونه كيفرها اخزاء خدا و خزى بنده است كه خداى تعالى او را به طريق مقابله و مجازات گرفتار آن ساخته است و گر نه حاشا بر جناب الهى اينكه بندگان خود را ابتداء و بدون هيچ سابقه گرفتار شر و شقاوت كند، پس اينكه فرمود:" أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً مُبِيناً" به منزله اين است كه بفرمايد:" وَ ما يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفاسِقِينَ"، همانطور كه در سوره بقره آيه 26 اين تعبير را آورده.نكته دومى كه از دو آيه مورد بحث استفاده كرديم اين بود كه: در آتش دوزخ مراتبى مختلف براى ساكنان آن هست، بعضى در سافلند و بعضى در اسفل (سافلتر) و ناگفته پيدا است كه به حسب اختلاف اين مراتب شكنجهها نيز مختلف مىشود كه خداى عز و جل اين عذابهاى مختلف را دركات ناميده.