حسن وفاى به عهد و قبح نقض عهد از فطريات بشر است و انسان در زندگى فردى و اجتماعى بى نياز از عهد و وفاى به آن نيست‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 5

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بسيار مدح و ثنا كرده، و آيات آن قدر زياد است كه حاجتى بذكر آنها نيست.

و لحن آيات و بياناتى كه دارد طورى است كه دلالت مى‏كند بر اينكه خوبى وفاى به عهد و زشتى عهدشكنى از فطريات بشر است، و واقع هم همين است.

حسن وفاى به عهد و قبح نقض عهد از فطريات بشر است و انسان در زندگى فردى و اجتماعى بى نياز از عهد و وفاى به آن نيست‏

و علت و ريشه اين مطلب اين است كه بشر در زندگيش هرگز بى نياز از عهد و وفاى به عهد نيست، نه فرد انسان از آن بى نياز است، و نه مجتمع انسان، و اگر در زندگى اجتماعى بشر كه خاص بشر است دقيق شويم، خواهيم ديد كه تمامى مزايايى كه از مجتمع و از زندگى اجتماعى خود استفاده مى‏كنيم، و همه حقوق زندگى اجتماعى ما كه با تامين آن حقوق آرامش مى‏يابيم، بر اساس عقد اجتماعى عمومى و عقدهاى فرعى و جزئى مترتب بر آن عهدهاى عمومى استوار است، پس ما نه از خود براى انسانهاى ديگر اجتماعمان مالك چيزى مى‏شويم، و نه از آن انسانها براى خود مالك چيزى مى‏شويم، مگر زمانى كه عهدى عملى به اجتماع بدهيم، و عهدى از اجتماع بگيريم، هر چند كه اين عهد را با زبان جارى نكنيم چون زبان تنها در جايى دخالت پيدا مى‏كند كه بخواهيم عهد عملى خود را براى ديگران بيان كنيم، پس ما همين كه دور هم جمع شده و اجتماعى تشكيل داديم در حقيقت عهدها و پيمانهايى بين افراد جامعه خود مبادله كرده‏ايم هر چند كه به زبان نياورده باشيم و اگر اين مبادله نباشد هرگز اجتماع تشكيل نمى‏شود، و بعد از تشكيل هم اگر به خود اجازه دهيم كه يا به ملاك اينكه زورمنديم، و كسى نمى‏تواند جلوگير ما شود، و يا به خاطر عذرى كه براى خود تراشيده‏ايم اين پيمانهاى عملى را بشكنيم، اولين چيزى را كه شكسته‏ايم عدالت اجتماعى خودمان است، كه ركن جامعه ما است، و پناهگاهى است كه هر انسانى از خطر اسارت و استخدام و استثمار، به آن ركن ركين پناهنده مى‏شود.

و به همين جهت است كه خداى سبحان اين قدر در باره حفظ عهد و وفاى به آن سفارش‏هاى اكيد نموده، از آن جمله فرموده:" وَ أَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ كانَ مَسْؤُلًا" «1»، و اين آيه شريفه مانند غالب آياتى كه وفاى به عهد را مدح و نقض آن را مذمت كرده هم شامل عهدهاى فردى و بين دو نفرى است، و هم شامل عهدهاى اجتماعى و بين قبيله‏اى و قومى و امتى است، بلكه از نظر اسلام وفاى به عهدهاى اجتماعى مهم‏تر از وفاى به عهدهاى فردى است، براى اينكه عدالت اجتماعى مهم‏تر و نقض آن بلائى عمومى‏تر است.

اهتمام شارع مقدس اسلام به حرمت عهد و لزوم وفاى به آن‏

و به همين جهت قرآن اين كتاب عزيز هم در مورد دقيق‏ترين عهدها و هم بى‏

(1) و به پيمان وفا كنيد، كه پيمان خود مسئوليت آور است." سوره اسرى، آيه 34".

/ 657