معناى" استقسام به ازلام" كه از آن نهى شده است
" وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ..."كلمه" ازلام" به معناى تركه چوبهايى است كه در ايام جاهليت وسيله نوعى قمار بوده، و عمل" استقسام به وسيله قداح" اين بوده كه شترى و يا حيوانى ديگر را سهمبندى مىكردند، آن گاه تركه چوبها را براى تشخيص اينكه چه كسى چند سهم مىبرد؟ و چه كسى اصلا سهم نمىبرد؟ يكى پس از ديگرى بيرون مىكشيدند، و اين خود نوعى قمار بوده كه شرحش در تفسير آيه:" يَسْئَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَ الْمَيْسِرِ ..." «1» در جلد دوم اين كتاب گذشت.راغب گفته كلمه:" قسم" به معناى جدا كردن سهم و نصيب است، وقتى گفته مىشود من اينطور و به اين اقسام تقسيم كردم، معنايش اين است كه هر سهمى را از ديگرى جدا كردم، و قسمت كردن ارث و غنيمت همه به اين معنا است كه سهم صاحب هر سهمى را از سهم آن ديگرى جدا كنى، و اين كلمه در قرآن كريم آمده آنجا كه مىفرمايد:" لِكُلِّ بابٍ مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقْسُومٌ" و" وَ أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ"، «2» و اينكه گفته استقسام به معناى قسمت است، منظورش معناى لغوى اين دو كلمه نبوده، بلكه منظورش اين بوده كه مصداق اين با مصداق آن منطبق است، و گرنه معناى حقيقى استقسام طلب قسمت به وسيله ازلامى است كه گفتيم يكى از آلات قمار بوده، و استعمال آلت در حقيقت طلب حاصل شدن فعلى است كه بر آن استعمال مترتب مىشود، پس استفعال بر اين استعمال صادق است، و مراد از استقسام به ازلام كه از آن نهى شده، بطورى كه از سياق و زمينه كلام استفاده مىشود، زدن آن تركه چوبها بر بدن شتر و يا حيوان ديگر است، كه به هر جاى حيوان خورد گوشت آن نقطه شتر از آن صاحب چوب باشد.و اما اينكه بعضى گفتهاند: كه مراد از استقسام به ازلام استخاره كردن به وسيله آن تركه چوبها و تشخيص خير و شر افعال و نافع و ضار آنها است، مثلا اگر مىخواستند به سفرى بروند، و يا با كسى ازدواج كنند، و يا عملى را آغاز نمايند و يا كار ديگرى كنند، اين تركه(1)" سوره بقره، آيه 219".(2) مفردات راغب، ص 403.