ترجمه تفسیر المیزان جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 5

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گاهى انسانهاى ديوانه و يا كودك ديده شده‏اند كه نجاست خود را بخورند، گاهى هم مى‏شود كه تنفر انسان از خوردن چيزى به حسب طبع نباشد، بلكه اين امتناعش مستند باشد به عواملى اعتقادى، چون مذهب و يا عادت قومى، و سنت‏هاى مختلفه‏اى كه در مجتمعات گوناگون رائج است، مثلا مسلمانان از گوشت خوك نفرت دارند، و نصارا آن را خوراكى مطبوع و پاكيزه مى‏دانند، و در مقابل اين دو امت، ملل غربى هستند، كه بسيارى از حيوانات- از قبيل قورباغه و خرچنگ و موش و امثال آن را با ميل و رغبت مى‏خورند، در حالى كه ملل مشرق زمين آنها را پليد مى‏شمارند، اين قسم از امتناع، امتناع بر حسب طبع اولى نيست، بلكه بر حسب طبع ثانوى و قريحه‏اى است كسبى.

پس روشن شد كه انسان در تغذى به گوشت‏ها طرق مختلفه‏اى دارند، طرقى بسيار كه از نقطه امتناع شروع و به نقطه آزادى مطلق در عرضى عريض ختم مى‏شود، هر چه را كه مباح و گوارا مى‏داند دليلش طبع او است، و آنچه را كه حرام و ناگوار مى‏داند دليلش يا فكر او است يا طبع ثانوى او.

در سنت بودا خوردن تمامى گوشت‏ها تحريم شده، و پيروان اين سنت هيچ حيوانى را حلال گوشت نمى‏دانند، و اين طرف تفريط در مساله خوردن گوشت است، و طرف افراط آن را وحشى‏هاى آفريقا (و بعض متمدنين اروپا و غرب) پيش گرفته‏اند، كه از خوردن هيچ گوشتى حتى گوشت انسان امتناع ندارند.

اما عرب در دوران جاهليت گوشت چهارپايان و ساير حيوانات از قبيل موش و قورباغه را مى‏خورد، چهارپايان را هم به هر نحوى كه كشته مى‏شد مى‏خورد، چه اينكه سرش را بريده باشند، و چه اينكه خفه‏اش كرده باشند، و چه طورى ديگر مرده باشد، كه در آيه گذشته به عنوانهاى" منخنقه" و" موقوذه" و" مترديه" و" نطيحه" و نيم خورده درندگان از آنها ياد شده بود، و وقتى مورد اعتراض واقع مى‏شدند مى‏گفتند: چطور شد كه آنچه خود شما مى‏كشيد حلال است، و آنچه خدا مى‏كشد حرام است، هم چنان كه امروز نيز همين جواب از پاره‏اى اشخاص شنيده مى‏شود، كه مگر گوشت با گوشت فرق دارد، همين كه گوشتى سالم باشد و به بدن انسان صدمه وارد نياورد آن گوشت خوردنى است، هر چند كه بى ضرر بودنش به وسيله علاجهاى طبى صورت گرفته باشد و خلاصه گوشت حرام آن گوشتى است كه دستگاه گوارش آن را نپذيرد، از آن گذشته همه گوشتها براى اين دستگاه گوشت است، و هيچ فرقى بين آنها نيست.

و نيز در عرب رسم بود كه خون را مى‏خوردند، و آن را در روده حيوان ريخته با آن روده‏

/ 657