احتمالاتى كه در باره مراد از" اولى الامر" در آيه شريفه داده شده است و بيان اينكه وجه صحيح در معناى آن همان است كه در آيه" أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ ..." گفته‏ايم‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 5

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تشخيص مى‏دهد" و اگر مراد، احتمال دوم باشد، معنايش اين مى‏شود كه:" اگر مردم آن شايعه را به رسول و به أولى الامر رد كنند، خود اين مردم كه حقيقت مطلب را استفسار كرده، و در به دست آوردن ريشه آن شايعه مبالغه دارند، حقيقت را خواهند فهميد".

احتمالاتى كه در باره مراد از" اولى الامر" در آيه شريفه داده شده است و بيان اينكه وجه صحيح در معناى آن همان است كه در آيه" أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ ..." گفته‏ايم‏

و اما كلمه" اولى الامر" در جمله:" وَ إِلى‏ أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ"، مراد از آنان همان" اولى الامر" در جمله:" أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ" «1» است كه در ذيل همان آيه گفتيم: مفسرين در تفسير آن اختلاف كرده‏اند و نيز در آنجا ريشه آن اقوال را گفتيم كه پنج قول است، چيزى كه هست، آنچه را كه ما استفاده كرديم معنايى روشن‏تر از ساير اقوال است.

اما اينكه بعضى گفته‏اند:" اولى الامر" همان فرماندهان سريه‏ها و به اصطلاح امروز هنگ و گردانها است، صحيح نيست: براى اينكه امراى ارتش، به جز امارت و سرپرستى سربازان خود، آنهم در يك واقعه‏اى خاص يعنى جنگى كه پيش آمده، كارى و پستى و مسئوليتى ندارند، دائره امارت و سرپرستى امراى لشگر از چهار ديوارى لشكر تجاوز نمى‏كند و اما وقايع و حوادثى كه از سنخ حادثه مورد آيه است يعنى شايعه سازى دشمن و اخلال در امنيت و ايجاد خوف و وحشت عمومى كه به دست مشركين و به وسيله ايادى آنان در بين مؤمنين صورت مى‏گيرد تا مؤمنين را بيچاره كنند، امراى ارتش در اين نيز مسئوليتى و قدرتى ندارند، تا بتوانند حقيقت مطلب را براى مردمى كه از آنان امثال آن شايعات را استفسار مى‏كنند، روشن سازند.

و اما اينكه بعضى ديگر ممكن است بگويند: كه منظور از" اولى الامر" علماء امت است، نادرستى آن روشن‏تر از نظريه قبلى است، براى اينكه هيچ تناسبى با آيه شريفه ندارد:

زيرا علما كه در صدر اسلام عبارت بودند از محدثين و فقها و قاريان و دانشمندانى كه تخصصشان بحث پيرامون اصول دين بود، چه آگاهى از درستى و نادرستى شايعات داشتند؟

آگاهى آنان در همان فقه و حديث و قرائت و اصول دين بود و آيه شريفه سخن از شايعه‏هاى شايعه سازان دارد، مى‏فرمايد:" وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ ..." و اين شايعه‏ها، ريشه‏هاى سياسى دارد كه هر شايعه مربوط به يك غرض است و اى بسا كه علماى مذكور در قبول آنها و يا رد و مسكوت گذاشتن و بى‏اعتنايى كردنشان به آن، مفاسد و مضارى اجتماعى براى مسلمانان به بار آورند، مفاسدى كه با هيچ چيز نمى‏توان آن را جبران نمود و يا مساعى‏

(1)" سوره نساء، آيه 51".

/ 657