رواياتى در ذيل آيه مربوط به گوشتهاى حرام و استقسام به ازلام
و در كتاب فقيه به سند خود از أبان بن تغلب از امام جعفر بن محمد بن على الباقر (صلوات اللَّه عليهما) روايت كرده كه فرمود: ميته و خون و گوشت خوك معروف است، احتياجى به بيان ندارد، اما" ما أُهِلَّ لِغَيْرِ اللَّهِ" عبارت است از هر حيوانى كه در پاى بتى ذبح شود، و اما منخنقه يعنى حيوان خفه شده- با اينكه يكى از افراد ميته است بدين جهت نام برده شده كه- مجوس را رسم چنين بود كه حيوان سر بريده را نمىخوردند و به جاى آن مردار را مىخوردند و براى مردار كردن حيوانات از قبيل گاو و گوسفند آنها را خفه مىكردند، تا بميرد آن وقت گوشت آنها را مىخوردند.- و همچنين موقوذه را كه يكى ديگر از مصاديق ميته است، از اين جهت نام برده كه- مجوس دست و پاى حيوان را مىبستند، و آن قدر مىزدند تا بميرد، وقتى به كلى بى جان مىشد آن را مىخوردند و نيز مترديه كه آن نيز رسم مجوس بود، چشم حيوان را مىبستند، و آن را از بام پرت مىكردند، تا بميرد، وقتى مىمرد گوشتش را مىخوردند، و نطيحه كه آن نيز حيوانى بوده كه به مرسوم مجوس به وسيله شاخ حيوانى ديگر مىمرده، مثلا دو بز نر را به جنگ هم مىانداختند تا يكى در اثر ضربت شاخ ديگرى بميرد، آن گاه آن را مىخوردند و نيز" ما أَكَلَ السَّبُعُ إِلَّا ما ذَكَّيْتُمْ" كه مجوس نيم خورده درندگان چون گرگ و شير و خرس را مىخوردند، و خداى عز و جل همه اينها را حرام كرد.و اما عنوان" وَ ما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ" از رسوم مشركين قريش بوده، آنها درخت و سنگ را مىپرستيدند، و در پاى آنها گوسفند قربانى مىكردند، و نيز عنوان" أَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلامِ ذلِكُمْ فِسْقٌ" كه اسلام آن را فسق خوانده چنين بوده، كه شترى را مورد تقسيم قرار داده، آن را به ده سهم تقسيم مىكردند، كه هر سهمى اسم خاصى داشته، بعضى از سهمها دو و يا بيشتر از دو جزء را مىبرده، و بعضى از سهمها اصلا نمىبرده، و آن سهام- چوبههاى تير- را بدست كسى مىدادند تا بنام ده نفر خارج كند، هفت چوبه تير نصيب داشته، و سه چوبه آن نصيبى نداشته، در نتيجه در چنين تقسيمى بعضى سهم بيشترى مىبردند و بعضى اصلا نمىبردند.آن هفت چوبه تيرى كه نصيب داشته عبارت بوده از:1- فذ
2- توأم
3- مسبل
4- نافس
5- حلس
6- رقيب
7- معلى، به اين ترتيب كه اولى يك سهم از ده جزء شتر را، و دومى دو سهم و سومى سه سهم، و چهارمى چهار سهم، و پنجمى پنج سهم، و ششمى شش سهم، و هفتمى هفت سهم را مىبرده.و آن سه چوبهاى كه سهم نمىبرده
1- سفيح
2- منيح
3- وغد، بوده، و سرمايه خريدن شتر به عهده همين سه نفرى مىافتاده كه سهم نبردهاند و اين خود نوعى قمار است، و به همين