بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
مىكرده است. به هر حال چه بگويد:" اهل حل و عقد" و چه بگويد:" اهل شورا" اين اشكال موجود است كه: رسول خدا (ص) با افراد معينى مشورت نمىكرده، بلكه با مؤمنين و نيز منافقين از قبيل: عبد اللَّه بن ابى و رفقاى منافق او مشورت مىكرده و مشورت آن جناب در روز جنگ احد معروف است و چطور ممكن است خداى سبحان مردم را مامور كند كه به امثال آنان مراجعه نموده، مشكلات را به آنان رد كنند.علاوه بر اينكه يكى از كسانى كه هيچ بحثى و شكى نيست در اين چنين شانى نزد رسول خدا (ص) داشته، هم مورد مشورت آن جناب و هم مورد مشورت خلفاى بعد از آن حضرت بوده، عبد الرحمن بن عوف بوده و آيات مورد بحث كه در مقام مذمت ضعفاء الايمان است و به خاطر اعمالى كه كردند ملامتشان مىكند، در درجه اول شامل او (عبد الرحمن بن عوف) و اصحاب او است كه مىفرمايد:" أَ لَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ قِيلَ لَهُمْ كُفُّوا ..."، در روايات هم آمده كه اين آيات در باره عبد الرحمن بن عوف و ياران او نازل شده است.و اين روايت را هم نسايى در كتاب صحيح «1» خود آورده و هم حاكم در مستدرك «2» خود (و آن را در تفسير خود نقل كردهاند و نيز طبرى «3» و ديگران آن را در تفسير خود نقل كردهاند و روايت در بحث روايتى سابق گذشت). «4»و وقتى وضع افراد مورد مشورت رسول خدا (ص) چنين بوده است، چطور ممكن است خداى تعالى مسلمانان را مامور فرمايد به اينكه امور و مسائل خود را به مثل اينگونه افراد ارجاع دهند؟ پس معلوم شد كه وجه متعين، همان وجهى است كه ما در ذيل آيه" أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ ..." ترجيح داديم." وَ لَوْ لا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَتُهُ لَاتَّبَعْتُمُ الشَّيْطانَ إِلَّا قَلِيلًا" در سابق گذشت كه گفتيم از هر احتمالى روشنتر اين است كه آيه شريفه اشارهاش به داستان بدر صغرا باشد، كه ابو سفيان نعيم بن مسعود اشجعى را به مدينه فرستاده بود تا با جعل شايعات، ترس و نگرانى را در بين مردم مسلمان گسترش دهد و آنان را از شركت در جنگ(1) صحيح نسايى.(2) مستدرك حاكم.(3) تفسير طبرى، ج 5، ص 108 ط مصر.(4) در المنثور ج 2، ص 184، ط بيروت.