پاسخ به يك سؤال در مورد توجه خطاب تكليفى به كفار در آيه شريفه‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 5

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و دلشان آرامش يافت، در جمله:" وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الْمُؤْمِناتِ وَ الْمُحْصَناتُ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ مِنْ قَبْلِكُمْ" نيز عين اين نكته به كار برده شده، براى اينكه بفهماند زنان پاكدامن از اهل كتاب بر مسلمين حلال است، و در آن هيچ شكى به خود راه ندهند، حليت زنان خود مؤمنين را ضميمه آورد.

پاسخ به يك سؤال در مورد توجه خطاب تكليفى به كفار در آيه شريفه‏

در اينجا سؤالى پيش مى‏آيد و آن اين است كه كفار هيچ ايمانى به دستورات قرآن كريم ندارند، و خود را ملزم به اطاعت آن دستورها نمى‏دانند، و از سوى ديگر از دأب قرآن كريم نيست كه با علم به بى اثر بودن تكليف مع ذلك افراد بى تفاوت را مورد تكليف قرار دهد،- گو اينكه ما معتقديم به اينكه كفار مكلف به فروع دين هستند، همانطور كه مكلف به اصول مى‏باشند،- و ليكن اين مجوز آن نمى‏شود كه خداى سبحان خطابى و دستورى صادر كند كه لغو و بى اثر باشد، با اين حال چرا در آيه مورد بحث كفار را مورد تكليف قرار داده؟ در خطاب به مؤمنين فرموده طعام شما براى اهل كتاب حلال است؟ در پاسخ مى‏گوئيم: آرى با اينكه اهل كتاب گوششان بدهكار حلال و حرام‏هاى اسلام نيست، گفتن چنين چيزى لغو به نظر مى‏رسد، و خداى سبحان تكليفى كه هيچ اثر نمى‏بخشد نمى‏كند، و خطابى كه اثر نداشته باشد نمى‏كند، مگر در جايى كه فنون ادبيت از قبيل التفات اقتضا كند كه مثلا خطاب را از مردم به رسول خدا (ص)، و يا از كفار به مؤمنين متوجه كند، و مثلا بفرمايد:" قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى‏ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ" «1» و يا بفرمايد: قُلْ سُبْحانَ رَبِّي هَلْ كُنْتُ إِلَّا بَشَراً رَسُولًا" «2»، و آياتى ديگر از اين قبيل.

و ليكن در آيه مورد بحث جمله‏اى كه منشا اين سؤال شده جمله‏اى مستقل و جداى از جمله قبليش نيست، و خلاصه كلام اينكه در آيه مورد بحث نمى‏خواهد دو حكم مستقل از يكديگر را بيان كند، يكى حلال بودن طعام مسلمانان براى اهل كتاب، و ديگرى حلال بودن طعام اهل كتاب براى مسلمانان، بلكه مى‏خواهد يك حكم را بيان كند، و آن حلال بودن طعام و رفع حرمت از آن است، و بفهماند هيچ منعى در دو طرف نيست، نظير آيه شريفه:" فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِناتٍ فَلا تَرْجِعُوهُنَّ إِلَى الْكُفَّارِ، لا هُنَّ حِلٌّ لَهُمْ وَ لا هُمْ يَحِلُّونَ لَهُنَّ" «3»،

(1) بگو اى اهل كتاب بپذيريد دعوتى را كه ما و شما در پذيرش آن مسئوليتى يكسان داريم." سوره آل عمران، آيه 64".

(2) بگو پروردگار من منزه است مگر من بجز يك بشر كه از سوى خدا فرستاده شده‏ام مى‏باشم.

" سوره اسرى، آيه 93".

(3) اگر تشخيص داديد كه آن زنان مهاجر براستى ايمان دارند آنان را به كفار برنگردانيد، براى اينكه نه زن مسلمان براى كافر حلال است، و نه كافر مى‏تواند زن مسلمان داشته باشد." سوره ممتحنه، آيه 10".

/ 657