ترجمه تفسیر المیزان جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 5

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كه در اين آيه نيز نمى‏خواهد به كفار تكليفى كند، بلكه مى‏خواهد بفرمايد بين زن مسلمان و همسر كافر زناشويى و محرميت و حليتى نيست، تا آن حليت متعلق به يك طرف بشود.

و اما كلمه" طعام"، اين كلمه در اصل لغت به معناى هر چيزى است كه قوت و غذاى خورنده‏اش قرار گيرد و خورنده‏اى با آن گرسنگى خود را بر طرف سازد، ليكن بعضى گفته‏اند:

مراد از طعام خصوص گندم و ساير حبوبات است، از آن جمله صاحب لسان العرب در كتاب خود گفته: اهل حجاز وقتى كلمه" طعام" را مطلق و بدون قرينه ذكر كنند تنها گندم را در نظر دارند، و سپس مى‏گويد: خليل نيز گفته: در كلام عرب لفظ" طعام" بيشتر در خصوص گندم استعمال مى‏شود، «1» اين بود سخن صاحب لسان العرب، و همين معنا از كتاب نهايه «2» تاليف ابن اثير نيز استفاده مى‏شود، و به همين جهت در روايات وارده از ائمه اهل بيت (ع) آمده كه مراد از طعام اهل كتاب در آيه شريفه تنها گندم و ساير حبوبات است، (نه غذاى پخته و گوشت و امثال آن)، بله از بعضى از روايات چيز ديگرى استفاده مى‏شود، كه ان شاء اللَّه تعالى بحث آن در بحث روايتى آينده مى‏آيد.

و به هر حال حليت در آيه شريفه شامل غذايى كه از گوشت حيوان غير قابل تذكيه چون خوك تهيه شده نمى‏گردد، و نيز شامل غذايى كه از ذبيحه اهل كتاب تهيه گرديده و يا بنام خدا ذبح نشده نمى‏شود، براى اينكه خداى تعالى در آيات تحريم گوشت خوك و گوشت ميته را حرام دانسته، و ذبيحه اهل كتاب و حيوانى كه بنام خدا ذبح نشده از نظر اسلام ميته است، و آيات تحريم چهار آيه است كه در سوره بقره و مائده و انعام و نحل آمده، و گوشت‏هاى حرام را رجس و فسق و اثم خوانده، كه بيانش گذشت و حاشا بر خداى سبحان چيزى را كه خودش رجس و فسق و اثم خوانده، حلال كند و بر حلال كردنش منت بگذارد، و بفرمايد:" الْيَوْمَ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّباتُ".

علاوه بر اين محرمات عينا قبل از اين آيه در خود اين سوره آمده، و احدى نمى‏تواند در چنين موردى سخن از نسخ بياورد، و اين خود بسيار روشن است، مخصوصا در خصوص سوره مائده كه در رواياتى آمده كه اين سوره ناسخ دارد ولى منسوخ ندارد.

(1) لسان العرب ج 2 ص 593.

(2) نهايه ابن اثير ج 3 ص 126.

/ 657