ايراداتى كه بر آيه شريفه گرفته شده با پاسخ به آنها - ترجمه تفسیر المیزان جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 5

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قهرا هر شنونده‏اى مى‏فهمد كه غرض از جمله:" أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ ..." بيان بدل غسل است، پس هيچ وجهى براى پندار اين شخص نيست، و صحيح نيست بگوئيم منظور از اين جمله تنها بيان بدل وضو است، با اينكه وضو يكى از دو لنگه طهارت است بدل آن را بيان كرده، و بدل لنگه ديگر را مهمل گذاشته و اصلا متعرض آن نشده است.

پنجم اينكه از آنچه گذشت فساد ايرادها و بى پايه بودن اشكالهايى كه بر آيه شريفه شده روشن مى‏گردد، و ما اينك بعضى از آن ايرادها و وجه فساد آن را در اينجا مى‏آوريم.

ايراداتى كه بر آيه شريفه گرفته شده با پاسخ به آنها

1- بعضى بر آيه شريفه ايراد گرفته‏اند كه" ذكر بيمارى" و" سفر" بيهوده است، براى اينكه بيمارى و سفر هيچ دخالتى در حكم تيمم ندارد، آنچه باعث تيمم مى‏شود حدث اصغر، (آمدن از غائط)، و حدث اكبر (آميزش با زنان) است، چه در سفر باشد و چه نباشد، و اگر انسان محدث به يكى از دو حدث نگردد تيمم واجب نمى‏شود، باز چه اينكه مسافر و بيمار باشد يا نباشد، پس اگر بيمارى و سفر دخالتى در اين حكم دارد وقتى است كه يكى از آن دو حدث ضميمه اين حالت‏ها بشود، پس ذكر بيمارى و سفر ما را از ذكر دو حدث بى نياز نمى‏كند. «1»

جوابى كه ما به اين ايراد داديم اين بود كه اگر دو شق دوم يعنى غائط و لمس با زنان را نام برد براى اين نبود كه با يكى از دو شق اول يعنى بيمارى و سفر ضميمه شود، و گرنه معناى آيه چنين مى‏شد: كه غائط و لمس با زنان تنها در حال بيمارى و در حال سفر باعث تيمم مى‏شود، و وضو و طهارت قبلى را مى‏شكند، بلكه نام بردن هر يك از اين چهار شق بخاطر غرض خاصى بوده كه اگر در كلام ذكر نمى‏شدند آن غرض حاصل نمى‏شد.

2- شق دوم يعنى" مسافر بودن" بى جهت ذكر شده، به همان دليلى كه در اشكال قبلى بيان شد و اما بيمارى چون عذرى است كه باعث مى‏شود وظيفه وضو مبدل به تيمم شود ذكر آن مناسب هست، البته با توجيه، چون در بيمارى عذر عبارت از نبودن آب نيست، بلكه بيمار نمى‏تواند آب استعمال كند، ولى به هر حال نام بيمارى نياوردن و اكتفاء كردن به ذكر دو شق اخير صحيح نبود، پس بايد بيمارى ذكر مى‏شد كه شده، ولى مساله مسافرت هيچ دخالتى در حكم نداشت و ذكر آن فقط جنبه استدراك دارد (يعنى بيخودى آمده) «2» جواب از اين اشكال اين بود كه گفتيم جمله:" فَلَمْ تَجِدُوا ماءً" كنايه است از اينكه نمازگزار نتواند وضو بگيرد حال يا به علت اينكه آب ندارد تا با آن وضو يا غسل كند، و يا به علت اينكه اگر آب‏

(1) تفسير القرطبى ج 3 ص 1789 و زاد السير ج 2 ص 90.

(2) تفسير روح المعانى ج 5 ص 38.

/ 657