ترجمه تفسیر المیزان جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 5

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خداى تعالى محبوب و مقرب هستيم كه پسران در نظر پدران محبوب و مقربند، پس ما نسبت به خداى تعالى جنبه شاهزادگان را داريم كه در صفى جداى از صف رعيت قرار دارند و به امتياز قرب به درگاه سلطان ممتازند، امتيازى كه اقتضا دارد با آنان معامله و رفتارى غير آن رفتارى كه با رعيت مى‏شود، بشود كانه شاهزادگان نسبت به قوانين و احكام جاريه در بين مردم افرادى استثنايى نيستند، كه آن قوانين در بين آنها اجرا نمى‏شود، هر فردى از افراد فلان كار زشت را بكند فلان مجازات را دارد الا شاهزادگان، و هر فردى از افراد بايد فلان كار را بكند الا شاهزادگان كه به خاطر ارتباطى كه با تخت سلطنت دارند نمى‏شود به آنها توهين كرد، و آنها را مانند ساير افراد مملكت مجازات نمود، و در موقفى قرار دارند كه ساير افراد رعيت دارند، همه اين امتيازات به خاطر اين است كه اين شاهزادگان به مقدار انتسابشان به مقام سلطنت مورد علاقه و محبت و كرامت شخص سلطان قرار دارند. پس مراد از اين پسرى، صرف اختصاص و امتياز و تقرب است، و عطف كلمه:" و احباؤه" بر كلمه" أَبْناءُ اللَّهِ" به منزله عطف تفسير است، يعنى ابناء را تفسير مى‏كند به اينكه غرض از دعوى آن اختصاص و محبوبيت است، و منظورشان از اين محبوبيت نيز خود آن نيست، بلكه لازمه آن است، و آن مصونيت از عذاب و عقوبت است، مى‏خواهند بگويند ما به دليل اينكه پسران خدا يعنى احبا و دوستان خدا هستيم، هر كارى بكنيم كرده‏ايم، و هرگز گرفتار عقوبت نمى‏شويم و سر انجام ما جز به نعمت و كرامت كشيده نمى‏شود، چون عذاب كردن ما منافات با آن امتياز و محبوبيت و كرامت دارد كه در ما هست.

دليل بر اينكه مراد از دو كلمه" ابناء" و" احباء" لازمه اين دو كلمه است، اين است كه خداى سبحان به دنبال آن فرموده:" يَغْفِرُ لِمَنْ يَشاءُ وَ يُعَذِّبُ مَنْ يَشاءُ ..."، براى اينكه اگر منظور همانطور كه گفتيم لازمه پسرى خدا و دوستى او يعنى مصونيت از عذاب- و لو با نپذيرفتن دعوت حقه باشد- نبود جا نداشت كه در رد گفتار آنان سخن از مغفرت بياورد، و بفرمايد:

" يغفر ..."، و نيز موقع مناسبى براى جمله:" بَلْ أَنْتُمْ بَشَرٌ مِمَّنْ خَلَقَ" نبود (بلكه مناسب آن بود كه آنان را مانند ساير مشركين به عذاب دائم تهديد كند)، پس معناى اينكه گفتند:" ما پسران خدا و دوستان اوئيم"، اين است كه ما از خواص درگاه خدا و محبوبان اوئيم، و خداى تعالى هيچ راهى و مجوزى براى عذاب دائم تهديد كند)، پس معناى اينكه گفتند:" ما پسران خدا و دوستان اوئيم"، اين است كه ما از خواص درگاه خدا و محبوبان اوئيم، و خداى تعالى هيچ راهى و مجوزى براى عذاب دادن ما ندارد، هر چند كه دعوت حقه‏اش را نپذيريم و هر كار زشتى كه خواستيم بكنيم و هر كار واجبى را كه مطابق ميلمان نبود ترك كنيم، براى اينكه لازمه معناى خاصه بودن و محبوب خدا بودن همين است كه ما از هر مكروه و محذورى در امنيت كامل قرار داشته باشيم.

/ 657