ترجمه تفسیر المیزان جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 5

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

معارف دين اصول و قوانين منطق و فلسفه را به كار گيرند، و توجه نكرده كه اين اشكال عينا به نظريه خودش وارد است، حال هر جوابى كه او براى دفع اين اشكال تهيه ديده، ما نيز همان را در پاسخ به اشكالش به منطق و فلسفه، تحويلش مى‏دهيم، مثلا اگر بگويد: فهم حقائق دينى از راه تذكر و تصفيه باطن و تذكر براى همه ممكن است ما نيز مى‏گوئيم استعمال منطق براى درك حقائق كم و بيش براى هر كس ميسور است، البته هر كس به مقدار استعدادى كه براى درك حقائق دارد، و شارع بر هيچ كس واجب نكرده كه همه معارف دينى را درك كند، هر چند كه از طاقتش بيرون باشد.

دليل دوم بر بطلان گفتارش، اشكال سوم بر نظريه قبلى است، براى اينكه اين آقايان- مخالف منطق و طرفدار تذكر در همه مقاصدى كه به عنوان تذكر دنبال مى‏كنند- طريقه منطق را بكار مى‏بندند كه بيانش در سابق گذشت حتى در استدلالى كه عليه منطق و در رد آن و اثبات طريقه تذكر مى‏كنند نيز قواعد منطق را به كار مى‏بندند، و همين خود در فساد گفتارشان كافى است.

اشكال سوم و به عبارت ديگر دليل سوم بر بطلان گفتارشان اين است اگر صرف واقع شدن خطا در يك طريقه دليل بر بطلان آن طريقه باشد، در طريقه تذكر نيز خطا واقع مى‏شود، بلكه در غالب مسائل آن رخ مى‏دهد، براى اينكه خودشان اعتراف كرده‏اند كه طريقه تذكر را سلف صالح دنبال مى‏كردند، و سلف صالح بودند كه منطق را قبول نداشتند، خطا و اختلافهايى كه در باره همان سلف صالح نقل شده اندك نيست، مانند خطاهايى كه صحابه رسول خدا (ص) مرتكب شدند، صحابه‏اى كه مسلمانان همه بر علم آنان و پيرو كتاب و سنت بودنشان اتفاق دارند و يا حد اقل بيشتر فقهاى آنان را فقيه و عادل مى‏دانستند، و نيز مانند عده‏اى از اصحاب ائمه (ع) كه داراى اين صفات بودند، چون ابو حمزه ثمالى و زراره و أبان و ابى خالد و هشام بن حكم و هشام بن سالم و مؤمن طاق و دو صفوان و غير ايشان كه وجود اختلاف اساسى در بين آنان معروف و مشهور است، و اين هم معلوم است كه هميشه در بين دو طرف اختلاف حق با يك طرف است، و طرف ديگر به خطا رفته، و همچنين غير صحابه از فقها و محدثين و امثال آنان، چون كلينى و صدوق و شيخ الطائفه و مفيد و مرتضى و غير آنان (رضوان اللَّه عليهم) با در نظر گرفتن وجود اختلاف در بين نامبردگان كه به اعتراف اين آقا اهل تذكر بودند، ديگر چه مزيتى براى اين طريقه نسبت به طريقه منطقى‏ها باقى مى‏ماند؟ ناگزير بايد براى تشخيص حق از باطل در جستجوى مزيت ديگرى بود، و غير از تفكر منطقى هيچ مزيت ديگرى يافت نخواهد شد، نتيجه اينكه پس طريقه منطق طريقه متعين و مرجع يگانه‏اى‏

/ 657