بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
عصر و تاريخ بودهاند.تا آنكه دوره خلافت عثمان رسيد، و عثمان با آن همه سر و صدايى كه عليهش بپا شد، و شورشى كه مردم بر او كردند هيچ كارى از پيش نبرد و تنها توفيقى كه يافت اين بود كه قرآنهاى متعددى كه بين مردم بود جمع آورى نموده و منحصر در يك نسخه كرد.و امر به همين منوال بود تا زمان خلافت على (ع) رسيد، تمام ايام خلافت آن حضرت نيز به اصلاح مفاسد دورههاى قبلى و به حل اختلافات داخلى و به اداره جنگهاى پى در پى و ناشى از آن اختلافها سپرى شد.چيزى كه هست آن جناب با همه آن گرفتاريها توانست كليات علم نحو را تدوين نموده و به يكى از صحابهاش بنام ابو الاسود دوئلى دستور دهد تمامى جزئيات قواعد نحو را گرد آورد، و ديگر در ساير علوم نتوانست قدمى بر دارد، جز اينكه خطبهها و احاديثى براى مردم القاء كرد كه در آنها مواد اوليه معارف دينى و اسرار نفيس قرآنى بطور جامع نهفته بود، البته بحثهايى كلامى نيز داشته كه در جوامع حديث ضبط شده.در خصوص قرآن و حديث امر به همان منوال بود تا دوران سلطنت بنى اميه سپرى شد، و عباسىها روى كار آمدند، و خلاصه تا اوائل قرن چهارم از هجرت كه تقريبا آخر دوران زندگى ائمه اثنى عشر شيعه بود حادثه مهمى در طريق بحث از قرآن و حديث رخ نداد، غير از آن رفتارى كه معاويه در خاموش كردن نور اهل بيت (ع) و محو آثار آنان داشت و به اين منظور دستور داد افرادى (بيشمار در مذمت اهل بيت و فضائل خود او و همدستانش) احاديثى جعل كنند، حادثه ديگر اينكه در اين عهد حكومت دينى به سلطنت استبدادى و سنت اسلامى به سيطره امپراطورى مبدل شد، حادثه سوم اين بود كه در عهد حكومت عمر بن عبد العزيز و از ناحيه وى دستور صادر شد كه احاديث در مجموعهاى نوشته شود و اين اولين بارى است كه احاديث نوشته مىشود، چون تا آن روز احاديث به روى كاغذ نيامده بود، و تنها در حافظه اشخاص ضبط مىشد.و در اين برهه از زمان، ادبيات زبان عرب به منتهى درجه رواجش رسيد كه آغاز آن در زمان معاويه بود، چون او بسيار اصرار داشت كه شعر را ترويج كند، بعد از او ساير پادشاهان اموى و عباسى نيز اين روش را دنبال كردند و ترويج شعر تا به آنجا رسيد كه در برابر يك شعر زيبا و يا يك نكته ادبى، صدها هزار دينار جائزه مىدادند و مردم يكسره به سوى سرودن شعر و روايت شعر و اخبار عرب و تاريخ آن روى آوردند، و از اين راه اموال بسيار هنگفتى به چنگ مىآوردند، منظور اين پادشاهان از ترويج شعر، تحكيم موقعيت خودشان بود. اموىها